همه ما فکر کردیم که کنسول نینتندو یعنی سوییچ قرار است که یک فاجعه باشد. نینتندو حدودا هفت سال پیش از این کنسول به طور کامل رونمایی کرد. این کمپانی رویدادی را در Hammersmith در لندن برگزار کرد تا محصول را به رسانهها، خردهفروشیها و افراد مختلف صنعت و افراد مشهور معرفی کند. دیدگاههای خبرنگارها تقریبا یکسان بود: این احتمالا آخرین کنسول نینتندو خواهد بود
دلیلی پشت این تحلیل وجود داشت. کنسول قبلی نینتندو یعنی Wii U یک شکست بود. سوییچ هم به عنوان یک کنسول چیزی بیشتر از پلی استیشن ۴ و ایکس باکس وان ارائه نمیداد. به عنوان یک کنسول دستی متقاعدکننده بود، اما خب به نظر میرسید که صنعت بازیهایی دستی رو به نزول بود. کنسول 3DS فروش خودش را داشت، اما بیشتر این فروش متعلق به کشور ژاپن بود و حتی با این حال نصف کنسول قبلی خود فروش داشت. در همین حال، پلی استیشن ویتا تمام شتاب و پویایی خود را از دست داده بود. اعتقادها مبنی بر این بود که صنعت بازیهای موبایلی، دنیای بازیهای دستی را از بین برده و فشار خود نینتندو برای انتشار بازی روی گوشیهای هوشمند گواه دیگری بر آن بود.
علاوه بر این، ما احساس کردیم که کنسول، بازیها و لوازم جانبیاش قیمت بسیار بالایی دارند و خط عرضهاش نیز ضعیف بود. تنها روزی که این کنسول مورد توجه قرار گرفت بخاطر بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild بود که بسیار هیجانانگیز و عالی به نظر میرسید، اما با این حال فرنچایز زلدا فروش خیلی زیادی نداشت و همچنین بازی قرار بود که برای Wii U هم منتشر شود. همانطور که میبینید اوضاع خوب به نظر نمیآمد.
البته همه ما اشتباه میکردیم، شکی در این نیست. اما خب زمانی که میگویم «همه ما» به خاطر این است که فکر میکنم بیشتر ما این فکر را داشتیم. مدت کوتاهی پس از آن کنسول عرضه شد و عملکرد خوبی هم داشت، به همین خاطر نینتندو شروع به صحبتهای خوشبینانه از سوییچ کرد و گفت که احتمالاً با فروش ۱۰۰ میلیونی کنسول Wii مطابقت دارد. خب باید بگویم که در حال حاضر این کنسول بیش از ۱۳۰ میلیون فروش داشته است. زمانی که فکر میکردیم این کنسول شکست میخورد، آمار پیشخریدها این فرض را رد میکردند. بازیهای سوییچ به نظر عالی و هیجانانگیز میآمدند و طبق گفته رسانه میتوانستی به هر جای دنیا بروی و بازیهای مورد علاقت را بازی کنی، ایده اینکه بتوانیم یک کنسول را با خود به هر جا که میخواهیم حمل کنیم یک رویای شیرین بود.
چیزی که ما متوجه نشده بودیم این بود که این امکان و انعطافپذیری برای دیگران نیز جذاب بود. در واقع این امکان از آن زمان به یک ترند در دنیای سرگرمی تبدیل شده است. دیگر ما سریالهایمان را در تلویزیون تماشا نمیکردیم و بجایش به دیدن آنها روی تبلت و گوشیهایمان مینشستیم. تحلیل سوییچ به عنوان یک کنسول خانگی یا کنسول دستی باعث شد که نکته اصلی را از دست بدهیم؛ این کنسول هر دوی آنها و حتی بیشتر از آن بود که نکته مثبتی محسوب میشد. اگر پلی استیشن و ایکس باکس سینما باشند (یک تجربه با سطح بالا که به یک مکان خاص مربوط میشود) پس سوییچ به مانند نتفلیکس بود. شاید از نظر تکنیکی چشمگیر نبود، اما به طور قابلتوجهی برای سبک زندگی ما مناسبتر بود.
همچنین این کنسول کاری را کرد که نینتندو همیشه در آن موفق نبوده است و آن قابلیتش برای انجام بازیهای گروهی در کنار خانواده بود. این کنسول برای کاربران اصلی سوییچ یک دستگاه بازی دستی بسیار قوی بود. برای خانواده، سوییچ یک کنسول بود که در اکثر سناریوها مانند در اتاق نشیمن، در سفر با ماشین، در رستوران و غیره – میشد آن را به صورت منفرد یا گروهی بازی کرد. این دقیقا همان محصول درستی بود که میخواستیم، اما اگر نینتندو در طراحی نرمافزار آن عالی عمل نمیکرد، تمام این حرفا بیربط و بیمعنی جلوه میکرد. همچنین مشخص شد که انتشار یک بازی بزرگ کاملا مناسب بود، مخصوصا اگر آن بازی یکی از بهترین عناوین تمام دوران میشد. و استراتژی نینتندو برای انتشار یک بازی جدید در هر ماه (آهنگی که نینتندو تا حد زیادی در کل چرخه عمر سوییچ آن را حفظ کرده است) در حفظ شتاب و تعامل با این سیستم موثر واقع شده است.
انگار که با یک نسل قدیمی ولی ممتاز از نینتندو طرف بودیم. این شرکت برخی از بهترین آثار خود و دنبالههایی ستایششده براساس Zelda، Mario، Pokémon، Smash Bros، Mario Kart، Splatoon، Animal Crossing، Luigi’s Mansion، Metroid، Fire Emblem و غیره را به مخاطبان ارائه داد. به غیر از Donkey Kong، تقریباً تمام فرنچایزهای فعال نینتندو در هفت سال گذشته رشد کردهاند.
این هفت سال کاملاً بی عیب و نقص و بدون مشکل نبود. تلاش این شرکت با سری محصولات آموزشی Nintendo Labo نتوانست مخاطبی پیدا کند. همچنین بسیاری از بازیهای این کمپانی که روی گوشیهای هوشمند منتشر شدند مخاطب زیادی را جذب نکردند. همچنین کنترلرهای سوییچ یا همان Joy-Con نرخ خرابی بالایی داشتهاند که مصرفکنندگان را ناامید کرده است.
به طور کل نینتندو از یک موقعیت قدرتمند به سمت کنسول بعدی خود در حال حرکت است. سوال اصلی این است: این کمپانی برای اطمینان از مطابقت سوییچ ۲ با کنسول قبلی یا حتی پیشی گرفتن از آن چه برنامه ای دارد؟ زمانی که بحث انتقالات بین دو نرمافزار وسط باشد، نینتندو به مشکل میخورد. این دفعه هیچکس انتظار فروپاشی کنسول جدید را به مانند Wii U ندارد، اما حتی خارج از این مثال، کنسولهای بعدی نینتندو همیشه بازدهی کمتری نسبت به کنسول قبلی خود داشتهاند. کنسول SNES از NES فروش بیشتری نداشت، N64 بزرگتر از کنسول GameCube بود، Wii بسیار بزرگتر از Wii U بود. حتی در دنیای کنسولهای دستی، GBA و 3DS نسبت به آنچه که قبل از آنان منتشر شده بود ناامیدکننده بودند.
اما این بار همه چیز فرق میکند. سوییچ همچنان به خوبی فروش میکند و بازیهایش حتی در این دوره پایانیِ این کنسول، رکوردهای مختلف را میشکنند و این چیزی است که کنسولهای N64، GameCube یا حتی Wii هیچوقت به آن نرسیدند. به طور کل نینتندو یک شتاب مثبت را به هنگام وارد شدن به نسل جدید دارد. اگرچه، سوییچ مزایایی دارد که شاید کنسول قبلی آن نداشته باشد. زیاد روی مزیت اول تمرکز نمیکنم، چون آن چیزی نیست که خود نینتندو یا هر کس دیگری بخواهد دوباره تجربهاش کند و آن دوره پاندمی کرونا است. قرنطینهها تأثیر زیادی بر فروش نینتندو سوییچ در اواسط نسل داشت و باعث افزایش شتاب و تعامل بیشتر آن شد. ولی خب این موقعیتی نیست که کسی بخواهد دوباره آن را تجربه کند.
مزیت دوم بخاطر عملکرد ضعیف Wii U بود. نینتندو مجموعهای مناسب از بازیهای توسعهیافته قبلی، از جمله عناوین ماریو با بودجه بالا داشت که هیچکس (اگر بخواهیم استعارهای صحبت کنیم) آنها را نخرید. به منظور حفظ آهنگ ماهانه بازیهای انحصاری، نینتندو اغلب به کاتالوگ بازیهای خود روی کنسول Wii U نگاهی میانداخت و نسخههای بهروز شده را برای سوییچ منتشر میکرد. برخی از عناوین پرفروش سوییچ مانند Mario Kart 8: Deluxe و Super Mario 3D World + Bowser’s Fury، در اصل بازیهای کنسول Wii U بودند. به هر حال نینتندو این موقعیت و مزیت را با سوییچ ۲ نخواهد داشت. و در نهایت این بار نینتندو حداقل در فضای اصلی بازی رقابت اندکی دارد. محصولات و خدماتی مانند Steam Deck و Xbox Game Streaming ممکن است که رقیبان مستقیمی نباشند، اما آنها همچنین به تجربه بازیها برروی پیسی و کنسولها انعطافپذیری اضافه میکنند.
پس چه انتظاری میتوانیم از سوییچ ۲ (Switch 2) داشته باشیم؟ طبق پیشبینیها استراتژی نینتندو در بهترین زمانها یک بازی احمقانه است. با این حال نکاتی در مورد کارهایی که نینتندو با کنسول بعدی خود احتمالا انجام خواهد داد وجود دارد. اول، گسترش ظرفیت توسعه داخلی آن است. شرکت نینتندو در حال راهاندازی یک مرکز توسعه جدید و افزایش جذب نیرو است، چرا که ساخت بازیهایش بیشتر طول میکشد و آنها به گروههای بزرگتری برای ساخت آثار خود نیاز دارند.
همچنین میدانیم که نینتندو به طور فعال با توسعه دهندگان مستقل برای یافتن شرکای جدید ملاقات میکند. برخی از این ملاقاتها مربوط به انتشار بازیهای مستقل است که نینتندو هر از گاهی این کار را انجام میدهد، اما این کمپانی همچنین به دنبال استودیوهایی است که بتوانند روی برخی از فرنچایزهای نینتندو کار کنند. این شرکت به طور منظم با گروههای ترد پارتیای چون Bandai Namco، Team Ninja، Platinum Games، MercurySteam، WayForward و Grezzo همکاری میکند. اما با این حال کمپانی میخواهد که این گروهها را بیشتر کند و من سه استودیو را می شناسم که عمیقاً در مورد ساخت بازی های مبتنی بر برندهای نینتندو صحبت می کنند.
به نظر من بزرگترین فرصت برای نینتندو به صورت دیجیتال خواهد بود. کسب و کار دیجیتالی نینتندو که شامل همه چیز از دیالسی Mario Kart گرفته تا سرویس اشتراک آنلاین Nintendo Switch تا فروش مستقیم بازی از طریق eShop، همه و همه در طول نسل سوییچ رشد قابل توجهی داشته است. با این حال، این شرکت در مقایسه با رقبای خود بیش از چند قدم در این فضا عقب مانده است.
نینتندو با توجه به رابطه قویای که با خردهفروشیها دارد، میخواهد که با دقت قدمهایش را بردارد. اما با این حال این کمپانی درباره اینکه چطور حساب نینتندو (این حساب مصرفکنندگان را از طریق موبایل، وبسایت، فروشگاه آنلاینش و کنسول متصل نگه میدارد) پیوندی بین سوییچ فعلی و کنسول بعدی ایجاد میکند صحبت کرده است. این یک شروع خوب است، اما راههای روشنی وجود دارد که نینتندو میتواند به وسیلهشان سرویس آنلاین سوییچ و فروشگاه eShop خود را توسعه و بهبود بخشد. من همچنین اعتقاد دارم که یک روش خوب که نینتندو به وسیلهاش میتواند سوییچ ۲ را بدون تغییر شدید سختافزار نوآورانه کند از طریق برخی خدمات دیجیتال است. برای مثال من تعجب کردم که نینتندو بر اساس Street Pass و ویژگی های اجتماعی Miiverse که در کنسولهای 3DS و Wii U محبوب بودند برای موفقیت بیشتر بهره نبرد.
با در نظر گرفتن سابقه نینتندو با کنترلهای حرکتی، کنترلهای تبلتی، صفحهنمایش دوگانه و صفحهنمایشهای سه بعدی، ممکن است برخی از مردم انتظار داشته باشند که این شرکت چیزی نوظهور را با دستگاه بعدی خود ارائه دهد. اینکه چقدر این نوظهوری موفق باشد به تعداد نسخههایی که میفروشد بستگی دارد. با این حال، در این دوران از دنیای سرگرمی، موفقیت نینتندو به قدرت فرنچایزهای آن، تعداد افرادی که بازیهای آن را انجام میدهند، کسانی که در پارکهای موضوعی آن شرکت میکنند، اشخاصی که فیلمهای آن را تماشا میکنند و با برندهایش تعامل دارند، بستگی دارد. این چیزی است که به صورت دیجیتالی و بدون نیاز به سخت افزارهای غیرمعمول میتوان به دست آورد.
در نهایت کنسول سوییچ ۲ میراثی قوی را در پشت سر خود دارد، اما در این دوره مدرن — که خطوط بین نسلها محو شده است — کمپانیها باید براساس آنچه که از گذشته دارند عمل کنند و کاری را از صفر شروع نکنند. شما چه فکر میکنید؟ نظراتتان را در مورد اینکه کنسول بعدی نینتندو چطور عمل خواهد کرد با ما به اشتراک بگذارید.
مطلب پیشنهادی:ویجیلاگ پلاس: موفقیت جدید سازنده الدن رینگ و نمایش جدید زلداتماشا کنید
source
بهترین عطر مردانه