سریال پیش درآمد «تِد» از ست مکفارلن، سازنده Family Guy، نشان میدهد زمانی که بهترین دوست جادویی شما تبدیل به یک زالو الکلی میشود، چه اتفاقی میافتد. در ادامه با نقد سریال Ted همراه ویجیاتو باشید تا باهم بررسی کنیم که آیا این داستان کمدی پیرامون یک خرس بد دهن پر حاشیه میتواند به پای موفقیت نسخههای سینمایی خود برسد یا خیر.
تعداد کمی از شخصیتهای دنیای کمدی به اندازه تِد تأثیر ماندگاری از خود برجای گذاشتهاند. او خرس سخنگویی است که توسط ست مک فارلن خلق شده است. این کمدین موفق شد یک اسباب بازی معمولی را به خواستنی ترین دوست زمان ما تبدیل کند. شخصیت تد به لطف آمیختگی طنز بزرگسالانه با خودانگیختگی کودکانهاش، به یکی از اکتشافات و موفقیتهای اصلی سینمای کمدی تبدیل شد.
اگر نمیدانید، باید گفت که تد یک خرس عروسکی گرد و پشمالو است که با قدرت جادو چندین سال پیش زنده شد و موهبت گفتار و توانایی حرکت مستقل را به دست آورد. اما با پایان دوران کودکی خود، تد تغییر کرد. این یعنی او از یک عروسک خانگی نرم، تبدیل به یک اوباش الکلی بد دهن شد. اما با این وجود، همه مایلند چنین موجودی را به عنوان هدیه دریافت کنند.
تد برای اولین بار در سال 2012 به پرده سینماها آمد و ستمک فارلن به عنوان تد به همراه مارک والبرگ و میلا کونیس در آن حضور داشتند. موفقیت چشمگیر فیلم اول در نزد مخاطبان باعث شد این فیلم بزودی صاحب یک دنباله شود که البته به پای موفقیت فیلم اول نرسید. اما شهرت و محبوبیت تد به اندازهای بود که سازندگان همیشه به دنبال راهی برای ادامه دادن آن باشند.
اکنون ست مکفارلن به عنوان خالق این اثر با یک سریال هفت اپیزودی داستانی را روایت میکند که حکم پیش درآمد دو فیلم اول را دارد. این یعنی داستان سریال در دهه نود میلادی خرس عروسکی سخنگو (با صداپیشگی ست مک فارلن) و دوست 16 سالهاش جان بنت (مکس بورکهولدر) را دنبال میکند که زندگی مدرسهای را طی میکنند، با قلدرها روبرو میشوند و به دنبال راه و دلایلی برای رسیدن به اوج رفاقت خود هستند.
پس ما با شوخیهای به نسبت سرگرمکنندهای بین شخصیتهای اصلی رو هستیم که در تمام اپیزودها قابل مشاهده است. اما به طور کلی این مجموعه هفت قسمتی خواستهها و مصیبتهای نوجوان بودن را بررسی میکند گه در نوع خودش چیز جدیدی نیست. در طول این سریال گفتگوهای زیادی دور میز شام و روی کاناپه اتاق نشیمن خانواده بنت وجود دارد که به ما بینشی نسبت به هر یک از شخصیتها میدهد. اما هسته شوخیها روی دوستی دو شخصیت تد و جان بنت نوجوان متمرکز است.
با این تفاسیر طرفداران نسخه سینمایی تد قطعاً مایلند این سریال را تماشا کنند و دوباره از این فرنچایز محبوب بازدید کنند. اما برای نسل جدیدتر و کسانی که فیلم را تماشا نکردهاند، این سریال ممکن است آنقدرها جذاب نباشد که مورد توجه آنها قرار بگیرد. البته مطمئناً عناصری برای تحسین در سریال تد وجود دارد. و مهم ترین آنها خلق شوخیهای تند و تیز ست مکفارلن از زبان شخصیت خاص تد است. از سوی دیگر بازیگران با آنچه که به آنها داده شده خوب عمل میکنند. برای مثال شما میتوانید مکس بورکهلدر را به عنوان نسخه جوان مارک والبرگ قبول کنید، که خود این نکته سادهای برای یک بازیگر نیست.
و در حالی که این دست آثار کمدی که به گذشته سفر میکنند به ناچار طعمه نوستالژیهای آن دوران میشوند، اما سریال تد باوجود همان نمایش تکراری نوستالژی بازی با زمان یک نکته مثبت هم دارد که آن نزدیک کردن لحن اثر به فضای کمدی دهه 90 میلادی است. این باعث میشود تا سریال تد چیزی در لب مزر دیگر سریال مکفارلن یعنی Family Guy قرار بگیرد.
با این حال، اگر میخواهید سریال را تماشا کنید، تد قطعاً موانعی دارد که باید بر آن غلبه کنید، که متأسفانه بزرگترین آن تمام قسمت اول است. اگر برای طرح مهم نبود، صادقانه به شما میگفتم که از آن بگذرید. چون در این اپیزود هم جنس کمدی و هم انرژی شحصیتها از یک ریتم درست دور است، و خود شوخیهای این اپیزود نیز بیش از حد به نظر میرسند. پس باید بدانید شروع سریال چیزی است که لنگ میزند.
همچنین کلیشهای بودن فضا و موقعیت داستانی موجود در دهه نود نیز سازندگان را به سمت شوخی با فرهنگ حاکم بر آن دوران سوق داده است که این نیز هم تکراری است و هم برای مخاطب امروزی نکتهای جهت همراهی نمیدهد. اما چیزی که باعث میشود در کل سریال احساس تکراری بودن کند، متأسفانه خود شخصیت اصلی است. نه اینکه تد نتواند سرگرمکننده باشد، اما شوخیها و جنس کمدی فیلمهای تد چیزی بود که او و شخصیت جان در آن بزرگ شده بودند.
منظور من این است که در اینجا، تد هنوز به آن خرس شنیع و خشنی تبدیل نشده است که ما او را میشناسیم، در واقع، او حتی در تعدادی از صحنهها بسیار خوب و دارای فاکتورهای کودکانه است، و بنابراین در اینجا شوخیها جنس نرم و آرامتری دارند. اینجاست که میگویم کماکان فیلم اول حکم بهترین اثر این فرنچایز را دارد؛ و نه دنباله سینمایی و نه این سریال توانایی تکرار موفقیت آتشین آن را ندارند. البته این خرس عروسکی سخنگو که بی وقفه فحاشی میکند همیشه ستاره هر پروژه تد خواهد بود، اما مکفارلن سعی کرده یک گروه انسانی که خانواده بنت را شامل میشوند نیز نقش مهمی در این داستان داشته باشند.
با تمام این نکات مثبت و منفی سریال تد در روند اپیزودی خود هرچه جلوتر میرود بهتر میشود، پس بدون شک بینندگانی خواهند بود که با دیدن آن میخندند و اوقات خوبی را خواهند گذراند، پس انگیزه برای تماشای این سریال وجود دارد، مخصوص اگر از طرفداران پرشمار این شخصیت باشید. البته باید این نکته را در ذهن داشته باشید که با توجه به سابقه ست مکفارلن در کمدی، طرفداران تد باید دقیقا بدانند که برای چه چیزی با خرس عروسکی بد دهان او همراه میشوند.
ست مکفارلن اساساً در مورد کمدی یک ایده واحد و یک ساختمان فکری همیشگی دارد و آن جنس منشوری و بدون خط قرمز آثار اوست. پس اگر شما به عنوان مخاطب نتوانستید طنز تند و افسارگسیخته و عمداً توهین آمیز تد در دو نسخه سینمایی را دوست داشته باشید، پس آکاه باشید که سریال او نیز شما را جذب نخواهد کرد. اما چرا؟ چون با تمام کاستیهای بیان شده این هنوز همان تدی است که وسواس جنسی دارد، و کلام او کماکان ابتذال همیشگی شخصیت که امضای ثابت اوست را دارد.
در پایان باید گفت: سریال تد با وجود کاستیهایی که دارد دقیقاً همانگونه است که باید باشد؛ این یعنی مک فارلن به وضوح مخاطب اصلی خود و چیزهایی را که آنها خندهدار میدانند میشناسد، بنابراین با خوشحالی هر قسمت را با ترکیبی از جوکهای جنسی، فحاشی، ارجاع به مواد مخدر و کلیشههای نژادی آشنا پر میکند. و در بخش بازی با نوستالژی، تد نمیتواند در برابر رها کردن یک جریان ثابت از ارجاعات و جوکهای فرهنگ پاپ با شخصیتها، گرایشها و رسانههای نمادین دهه 90 به ورطه تکرار نرود. اما صرف نظر از همه این موارد، این خرس سخنگو بی پروا ثابت کرد که هنوز هم میتواند در مقادیر کمی جذابیت را به مخاطب بدهد.
source
بهترین عطر مردانه