همین یک یا دو ماه گذشته بود که در اقدامی بسیار عجیب، در فاصله‌ای کمتر از یک سال از انتشار The Lost Crown نسخه جدیدی از سری پرنس آو پرشیا با نام The Rogue توسط یوبیسافت معرفی شد و خبر رسید که این بازی توسط Evil Empire، سازنده‌ی بسته‌الحاقی تحسین شده‌ی بازی Dead Cells یعنی Return to Castlevania در حال توسعه است. این بازی که در واقع یک تجربه‌ی روگ‌لایک به شمار می‌رود، به تازگی در استیم به صورت ارلی اکسس منتشر شده و از نظر هنری توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. اگر دوست دارید تا از عملکرد بازی در حالت فعلی مطلع شوید، با بررسی نسخه دسترسی زودهنگام The Rogue Prince of Persia همراه ویجیاتو باشید.

بررسی The Rogue Prince of Persia

در گذشته‌های خیلی دور اگر کسی از شما می‌پرسید که «آیا ویدیوگیم یک هنر است؟» سخت می‌توانستید او را قانع کنید که حداقل آثاری پیدا می‌شوند که بتوان آن‌ها را یک اثر هنری دانست. اما هرچه که گذشت بازی‌سازهای مستقل یا استودیوهای کوچک‌تر رشد پیدا کردند، و با این اتفاق تابلوهای نقاشی و جادوهای بصری فوق‌العاده‌ای در قالب بازی پدید آمدند که پاسخ دادن به این سوال را راحت‌تر کرد. اما اثر جدید Evil Empire یک ویژگی فوق‌العاده دارد؛ این بازی به تنهایی می‌تواند پاسخی برای این سوال قدیمی باشد. راحت بگویم، «شاهزاده‌ی سرکش» انعکاس کلمه‌ی «هنر» است! از همان ابتدا که وارد بازی می‌شوید، موسیقی نو و در عین حال آشنای دنی اسدی، آهنگساز ایرانی/آمریکایی گوش شما را نوازش می‌دهد و فریاد می‌زند که با یک بازی درباره سرزمین پارس طرف هستید.

همان ابتدا، نگاره‌های پارسی و گاهی صورت‌های فلکی مختلفی را می‌بینید که بخش‌های حاشیه‌ای تصویر را پر کرده‌اند و در ادامه، اسامی پارسی برخی از سلاح‌‎ها و شخصیت‌هایی چون کدخدای ده‌های زاگرس یعنی «آزاده» و برادرتان «شاهین»‌ و البته مجسمه‌های شیردالی که روی آبنمای قنات‌های زیرزمینی سرزمین پارس به حساب‌شده‌ترین شکل ممکن قرار داده ‌شده‌اند، سند محکمی بر این واقعیت است که جدیدترین نسخه از سری پرنس آو پرشیا یک «اثر هنری با المان‌های ایرانی» به شمار می‌رود. استفاده‌ی عالی از رنگ‌بندی عموما گرم در محیط و طراحی استیج‌های مختلف این اثر، خصوصا دورنماهایی که به استادانه‌ترین شکل ممکن بخش‌های مختلف ایران، از مناطق خشک و کوه‌های بعضا خشک زاگرس گرفته تا چمن‌زار و قسمت‌هایی از قلعه‌های مزین‌شده به حکاکی‌های روی سنگ را به تصویر می‌کشند؛ گواه بسیار خوبی بر آن است که ایول امپایر، سعی داشته تا تجربه‌ای گرم و برخلاف محیط‌های عموما تنگ و تاریک ددسلز و خصوصا بسته‌ی الحاقی کسلوانیای آن، ساده، زیبا، گیرا و دوست‌داشتنی خلق کند.

داستان The Rogue Prince of Persia، این بار هم شما را در نقش شاهزاده‌ای قرار می‌دهد که کشورش ایران، طی حملات قومی خون‌خوار و جادوگر به نام هون‌ها (امپراطوری عظیمی که قلمروی پهناوری از آسیا تا اروپای شرقی داشت) به نابودی کشیده شده و قصد دارد تا با کمک همراهانش، آن را پس بگیرد. با وجود آن که در طول بازی افراد زیادی را ملاقات می‌کنید و داستان تا حدی پیش می‌رود، اما با توجه به مدت زمان بسیار کوتاه بازی و کامل نبودن آن، روایت شاهزاده و ایران در همان ساعات ابتدایی به پایان می‌رسد و درست در زمانی که داستان باید ادامه یابد، به کل ناتمام می‌ماند. در طول داستان متوجه می‌شویم که شاهزاده یک جواهر باستانی عجیب و غریب دارد که می‌تواند زمان را کنترل کرده و خودش را به عقب بازگرداند. با توجه به ساختار روگ‌لایک بازی، داستان لوپ‌های به وجود آمده را این‌طور توجیه می‌کند که این شیء باستانی به شکل اشتباهی روی یک زمان خاص تنظیم شده و به همین دلیل است که هر بار که کشته می‌شوید به ابتدای کار باز خواهید گشت.

همان‌طور که در ابتدا اشاره کردم، حال و هوای بازی با یک عنوان شاهزاده‌ی ایرانی کاملا تطبیق دارد، اما با توجه به طراحی مراحل و نقشه‌ها در کنار نوع ارائه‌ی پرک‌ها و سلاح‌ها و البته حضور محیط‌های پر از تله‌ی بازی، المان‌های مترویدوانیا و پورتال‌های معروف سری، هنوز هم این اثر یادآور ددسلز است و شباهت این دو بازی را نمی‌توان کتمان کرد. پرینس آو پرشیای جدید، همان‌طور که احتمالا هم حدس‌زده بودید اثری شبیه به ددسلز است که در آن تمرکز روی مبارزات تن به تن تا حدی کمتر شده و در مقابل، با توجه به حال و هوای سری پرینس، مبارزات آکروباتیک و پارکور و پلتفرمینگ به اوج خود رسیده است.

بازی به شما توانایی حمل یک سلاح‌ اصلی و یک ابزار فرعی می‌دهد که تعداد آن‌ها کمی بیشتر از انگشتان دو دست است که در طول مسیرتان به صورت تصادفی و یا در فروشگاه‌هایی که در هر ران (Run) از بازی پیدا می‌کنید قابل خریداری است. البته که تمام آن‌ها از ابتدا آزاد نیستند و باید در طول مسیر، نقشه‌هایی را از درون صندوق‌ها پیدا کنید که به شما اجازه دهد تا این سلاح‌ها را با کمک آهنگر بیستون بسازید. شما یک قابلیت دیگر هم برای مبارزات دارید و آن ضربات پا برای کیک بک (Kick Back) دشمنان است. البته که شاهزاده یک مهارت جالب دیگر هم دارد و آن قابلیت قدم زدن او روی دیوار است که به شما اجازه می‌دهد تا از محیط‌های دشوار عبور کنید یا به شکل محدود به صورت عمودی حرکت کنید. البته با ترکیب کردن آن و قابلیت دایو اتک (Dive Attack) و مهارت‌های ثانویه‌ای که در ادامه توضیح خواهم داد، می‌توانید دشمنان خود را به شکل‌های خلاقانه و جالبی از پای در آورید. در واقع جدای از سلاح‌ها شما می‌توانید ۴ پرک که شامل مهارتی منحصر به فرد است را پیدا کنید و از قابلیت‌های آن‌ها در طول مسیر استفاده کنید. بد نیست اینجا به یک نکته‌ی جالب در رابطه با پرک‌های بازی اشاره کنم که در واقع مربوط به نوع مدیریت این قابلیت‌ها است. هر یک از این پرک‌ها به شکل خاصی در اسلات‌های خالی قابلیت‌هایتان را قرار می‌گیرند و نکته آن است که با توجه به شکل جایگیری‌ آن‌ها، می‌توانند روی مهارت‌هایی که از قبل به دست آوردید یا در آینده به دست می‌آورید تاثیر گذاشته و آن‌ها را باف یا نرف کند و حتی به صورت کامل از بین ببرد.

نکته‌ی مهم آن است که مبارزات بازی به هیچ عنوان پیچیده نیستند و در عین سادگی، لذت‌بخش و اعتیادآور هستند. البته اشتباه نکنید؛ کوچک‌ترین اشتباهی ممکن است منجر به مرگتان شود و اگر به درستی نتوانید دشمنان خود را بشناسید و یا آن که ترکیب سلاح مناسبی را بچینید تا در طول مسیر یاریتان کند، قطعا شکست خواهید خورد. منظورم از سادگی بازی آن است که به مانند دیگر روگ‌لایک‌ها چالش‌برانگیز نیست و در ادامه هم مکانیزم چندان عجیب و غریبی ندارد که به سادگی نتوانید به آن مسلط شوید. خیلی زود می‌توانید الگوریتم حملات دشمنان را یاد بگیرید و با کمی تمرکز، غرق مبارزات دوست داشتنی بازی شوید و آن را به پایان برسانید و در ادامه، مشغول جمع کردن تروفی‌های بازی شوید.

بازی ۶ مرحله و ۲ باس فایت اصلی دارد که از نظر ایجاد چالش در سطح متوسط رو به پایین قرار می‌گیرند. متاسفانه بر خلاف سلاح‌ها، تنوع قابل قبولی در طراحی دشمنان بازی و خصوصا استیج‌های مختلف آن احساس نمی‌شود و با توجه به مدت‌ زمان بسیار کوتاه نسخه‌ی دسترسی زودهنگام، دشمنان و محیط‌های چندان جدیدی را در طول تجربه‌ی خود مشاهده نخواهید کرد. اگر در آینده این روند ادامه‌دار باشد و سرعت در دست قرار گرفتن محتوای جدید، استیج‌ها و دشمنان پرنس کند باشد، شاید به مبارزات بازی و حفظ جذابیت آن در طولانی مدت لطمه بزرگی بزند. اگرچه که در حالت فعلی هر یک از این دشمنان به خودی خود منحصر به فرد هستند و چه به صورت فنی و نوع حملات و از دیدگاه طراحی جالب به نظر می‌رسند که با وجود عدم تنوع، هیچ چیزی از ارزش‌های هنری طراحی آن‌ها کم نمی‌شود.

The Rogue Prince of Persia Review

اگر بخواهید به تمام محیط‌های بازی مسلط شوید، حدود ۲ تا ۳ ساعت باید در محیط‌های آن چرخ بزنید و کشته شوید تا هنگامی که زنده شدید، ادامه داستان برای شما روایت شود. اگر هم بخواهید که تمام اچیومنت‌های موجود در حال حاضر را دریافت کنید، احتمالا این زمان به نزدیک ۱۰ ساعت برسد. محتوای کم بازی با توجه به قیمت ۲۰ دلاری‌اش قابل تامل است و به نظر می‌رسد که محصول کلی، هنوز در مراحل اولیه قرار دارد، چرا که باگ‌ها و مشکلات آزاردهنده‌ی بسیاری، از کرش‌های ناگهانی تا ناپدید شدن دشمنان و افکت‌های گرافیکی داخل بازی وجود دارد که می‌توان به تجربه‌ی شما حسابی آسیب بزند. احتمالا باید ماه‌ها یا شاید چند سالی به بازی زمان دهیم تا در صورت پشتیبانی خوب سازنده‌ها و البته استقبال بازیکن‌ها، به مانند دد سلز به یک اثر کامل و جامع روگ‌لایک تبدیل شود. اما در حال حاضر هم شنیدن موسیقی‌های دنی اسدی و البته گشت و گذار در محیط‌های ایران‌زمین در دنیای The Rogue Prince of Persia ارزش وقت شما را دارد!

بیشتر بخوانید:

source
کلاس یوس

توسط petese.ir