شفقنا زندگی – دعوای خواهر و برادرها یک امر طبیعی است؛ کودکان در هر سن و بسته به شخصیت شان ویژگیهای منحصر به فردی دارند و طبیعی است که باهم به اختلاف نظر بخورند یا تعارضهایی بین شان به وجود بیاید. اما عواملی وجود دارند که میتوانند تعداد یا شدت دعواها را افزایش دهند
البته که گاهی دعوا و اختلاف سلیقه پیش می آید، اما عوامل ذکر شده در زیر بر شدت اختلاف ها و دعوای خواهر و برادر دامن می زند.
- مقایسه کردن فرزندان با یکدیگر
- آموزش ندادن مهارتهای عاطفی و اجتماعی به آنها
- ابراز نکردن عشق و محبت به کودکان
- الگوهای نامناسب
- پرخاشگری والدین در مقابل کودکان
در ادامه هر یک از این دلایل را مفصلتر شرح میدهیم و به راهحلهایی میپردازیم که میتوانند از دعواهای زیاد پیشگیری کنند؛ علاوه بر این، بیان میکنیم که حین دعوا به عنوان والد چه واکنشهایی داشته باشید. با ما همراه باشید.
دلایل دعوای خواهر و برادر؛ چرا این اتفاق مدام تکرار میشود؟
۱ـ کودکان در سنین مختلف ویژگیهای متفاوتی دارند
کودکان در حال رشد و یادگیری هستند و در سنین مختلف نیازهای متفاوتی دارند. به عنوان مثال کودکان در سن ۳ سالگی بیشتر مفهوم استقلال را درک میکنند و میخواهند کارهایی را به صورت مستقل انجام دهند. علاوه بر این، مفهوم «مالکیت» اهمیت زیادی برای آنها دارد و در این سن میتوانند طیف گستردهتری از احساسات را بروز دهند.
اما مثلا در سن ۶ سالگی، کودک استقلال را بیشتر از یک کودک سهساله درک میکند، میخواهد نشان دهد که بزرگ شده است، تمایل دارد انتخابهایی را به صورت مستقل داشته باشد و حتی ممکن است برای کشف چهارچوبها دست به کارهای خطرناک یا نابههنجار بزند.
همین تفاوتها موجب میشود خواهر و برادرهایی که در سنین متفاوت هستند، گاهی باهم به مشکل بخورند و دعوا کنند. (در بخشهای بعدی به راهکارها میپردازیم؛ اما به طور مختصر بگوییم که به عنوان والد میتوانید ویژگیهای کودکان در سنین مختلف را مطالعه کنید تا درک بهتری نسبت به دنیای آنها داشته باشید.)
۲ـ هر کودکی شخصیت و اخلاق منحصر به فردی دارد
در کتاب «باغبان و نجار» نوشتهی آلیسن گوپنیک گفته میشود که هر کودکی مانند یک بذر منحصر به فرد است و ما به عنوان والد، صرفا میتوانیم شرایط مساعد را برای رشد و بالندگی این بذر خاص آماده کنیم.
(همچنین نویسنده میگوید که اکثر والدین تصور نجار بودن دارند و سعی میکنند از فرزندانشان محصولات دلخواهشان را بسازند!)
فرزندان ما هم حتی با اینکه از یک پدر و مادر هستند، هر کدام بذر جداگانهای محسوب میشوند و شخصیت و اخلاق متفاوتی دارند.
برخی از کودکان آرامتر هستند و بیشتر سعی در سازگاری دارند، برخی دیگر ممکن است تمایل بیشتری به بروز خشم یا عصبانیت داشته باشند.
توجه به این تفاوتها به ما کمک میکند درک بهتری از اختلافات بین فرزندانمان پیدا کنیم و از راهحلهای مختلفی متناسب با اخلاق هر کدام از فرزندانمان استفاده کنیم.
۳ـ نداشتن مهارتهای عاطفی میزان دعوا و کتککاری را افزایش میدهد!
کودکان هم مانند ما احساسات مختلف را تجربه میکنند با این تفاوت که سیستمهای عصبی و شناختی آنها در حال رشد است و مهارتهای عاطفی کمتری دارند.
اما با این وجود، اگر مهارتهای عاطفی را به فرزندانمان آموزش دهیم، میزان دعوای خواهر و برادر کاهش پیدا میکند.
بیایید با ذکر یک مثال بیشتر به شرح این موضوع بپردازیم؛ مثلا فرض کنید فرزند بزرگترتان شاهد این باشد که پدر و مادرش زمان بیشتری را با خواهر یا برادر کوچکترش میگذرانند یا ببیند که خواهر یا برادرش به خاطر سن کمتر، توجه بیشتری دریافت میکند.
در این حالت ممکن است حس اضطراب، دوستداشتنی نبودن یا بیارزشی را تجربه کند و چون نمیداند با این احساسات ناخوشایند چکار باید بکند، آن را به صورت خشم بروز میدهد و سعی میکند در موقعیتهای مختلف این خشم پنهان را به صورت کتککاری تخلیه کند.
در بسیاری از مواقع، اگر پشت پردهی کتککاری و دعواهای کودکان را بررسی کنیم، به احساسات ناخوشایند سرکوبشده میرسیم. (در بخش راهحلها، بیشتر در مورد این موضوع صحبت میکنیم. فعلا این مورد را به عنوان سر نخ در نظر داشته باشید!)
۴ـ اگر والدین به بلوغ عاطفی نرسیده باشند کودکان از رفتارهایشان الگو میگیرند
در بعضی از مواقع، ما به عنوان والدین رفتارهایی انجام میدهیم که توانایی تحملشان را از جانب فرزندانمان نداریم!
اگر فرزندانمان بیش از حد درگیر دعوا و کتککاری میشوند، شاید لازم است برای مدتی خودمان، والد دیگر یا سایر مراقبان را زیر ذرهبین بگذاریم.
در طول روز چند بار درگیر پرخاشگری میشویم؟ تا چه اندازه در مدیریت خشممان مهارت داریم؟ آیا کودکانمان را به طور مداوم سرزنش میکنیم و احساسات منفیمان را روی آنها تخلیه میکنیم؟ تا چه اندازه به بلوغ عاطفی رسیدهایم؟ چقدر میتوانیم احساسات ناخوشایندمان را شناسایی و درک کنیم؟
روانِ هر کدام از ما مانند یک دریا است که احساسات مختلف در هر لحظه مانند موجهایی پیش میآیند؛ بعضی از آنها قویتر و شدیدتر هستند و برخی دیگر انرژی کمتری دارند.
بسیاری از ما نمیدانیم در مقابل موجهای شدید و ناخوشایندِ اضطراب یا خشم چه واکنشی باید داشته باشیم؛ چون مهارتهای عاطفی را یاد نگرفتهایم. طبیعتاً فرزندانمان هم رفتارهای ما را مشاهده کرده و همین الگوهای ناسالم را تکرار میکنند.
۵ـ شاید الگوی مناسبی برای حل تعارض وجود ندارد
تعارض، بحث و اختلاف نظر بخشی طبیعی از تمام روابط هستند. ما به عنوان والدین و الگوهای فرزندانمان، در مواجهه با اختلاف نظرها چه واکنشی داریم؟
چگونه نیازها و خواستههایمان را با همسرمان یا دیگران مطرح میکنیم؟ آیا اگر به اختلاف نظری میرسیم، به پرخاشگری روی میآوریم؟
آیا برچسب منفی میزنیم و فرد مقابل را تحقیر میکنیم؟ یا میتوانیم احساسات ناخوشایند خود را شناسایی کرده، سیستم عصبیمان را آرام کنیم و سپس در آرامش صحبت کنیم؟
اگر ما به عنوان والدین مهارتهای گفتگوی سالم و حل تعارض را نداریم، چگونه از فرزندانمان انتظار داشته باشیم که اختلافهایشان را درست مدیریت کنند؟
۶ـ سبک فرزندپروری والدین یکی از دلایل دعوای خواهر و برادرهاست
والدینی که کنترلگر هستند، کودکانشان را با یکدیگر مقایسه میکنند، زمان مفید و باکیفیتی با فرزندانشان نمیگذارنند، بین فرزندِ دختر و پسر تفاوت میگذارند، بیشتر از یکی از فرزندانشان طرفداری میکنند یا مهارتهای حل اختلاف و تعارض را به فرزندانشان نمیآموزند، محیط مساعدی برای افزایش دعوا و درگیری فراهم کردهاند!
۷ـ پر نشدن مخزن عشق و توجه کودکان توسط والدین
هر کودکی مخزنی از عشق و توجه دارد که لازم است این مخزن توسط والدین پر شود؛ عشقی بیقید و شرط. بسیاری از مشکلات از پر نبودنِ این مخزن ناشی میشود؛ چون کودک حس ارزشمندی و امنیت را از سمت والدین دریافت نمیکند و ممکن است برای دریافت این عشق و توجه به رفتارهای ناسالم روی بیاورد.
اگر والدین محبت خود را به صورت قطرهچکانی ابراز کنند، فرزندان بر سر این محبت کمیاب با یکدیگر رقابت میکنند!
در نتیجه با یکدیگر دعوا میکنند، کتککاری دارند، بر سر کوچکترین مسائل با هم به اختلاف میخورند و سعی میکنند توجه والدین را با روشهای اینچنینی جلب کنند.
راهکارهایی برای پیشگیری از دعوای خواهر و برادر
احتمالاً این جملهی معروف را شنیدهاید که «پیشگیری بهتر از درمان است.» پس از آشنایی با دلایل دعوای خواهر و برادر، لازم است اقداماتی انجام دهیم که به طور کلی میزان دعوا و درگیری بین فرزندانمان را کاهش دهیم و از تکرار این موقعیت جلوگیری کنیم. در این بخش به راهکارهای پیشگیرانه میپردازیم!
۱ـ مهارتهای عاطفی را به فرزندانمان بیاموزیم
در مورد این موضوع در مقالات «پوستر احساسات» و «دعوای کودکان» بیشتر صحبت کردهایم. عواطف و احساسات دنیای پیچیدهای دارند؛ اگر بتوانیم آنها را شناسایی و درک کنیم، در قدم بعدی به شکل سالمی احساسات مختلف را تجربه کنیم و سپس به آرامسازی سیستم عصبیمان بپردازیم، گام بزرگی در رسیدن به رضایت درونی برداشتهایم.
کودکانمان هم نیاز دارند این مهارتها را یاد بگیرند؛ در کتاب «هنر همه فن حریف شدن در احساسات» گفته میشود کودکانی که مهارتهای عاطفی را یاد میگیرند، در مدرسه عملکرد بهتری دارند و احتمال مبتلا شدن به بیماریهای روانی همچون اختلال اضطراب یا افسردگی در آنها کاهش پیدا میکند.
باید به فرزندانمان بیاموزیم که احساسات اطلاعات هستند، هیچ احساسی ممنوع یا ترسناک نیست و لازم است احساساتمان را به رسمیت بشناسیم.
هر احساسی که ایجاد میشود، علائم خاصی در بدن ما ایجاد میکند؛ به عنوان مثال اضطراب با افزایش تعریق یا افزایش ضربان قلب همراه است. هنگام تجربهی خشم هم ضربان قلبمان افزایش پیدا میکند و دمای بدن بالا میرود.
میتوانیم از کتاب داستانها و انیمیشنهای مناسب هم برای آموزش احساسات کمک بگیریم. (مثل انیمیشن درون و بیرون)
جملاتی مثل «گریه نکن زشت میشی!»، «اگه میخوای داد بزنی از من دور شو.»، «مگه بچهای که گریه میکنی.»، «این چیه که به خاطرش عصبانی شدی.» و … به کودک میآموزد که احساساتی مثل خشم، ناراحتی، سرخوردگی، کلافگی، اضطراب و … را سرکوب کند.
منبع: سلام آگاهی
source
کلاس یوس