فیلم Your Monster به کارگردانی و نویسندگی کارولین لیندی (Caroline Lindy)، یک کمدی رمانتیک با عناصری از وحشت، محصول سال ۲۰۲۴ آمریکا است که داستان لورا فرانکو (با بازی Melissa Barrera) را روایت می‌کند. لورا که بازیگری آرام و کم‌حرف است، پس از جدایی از دوست‌پسرش و شکست در حرفه‌اش، به خانه دوران کودکی خود بازمی‌گردد تا استراحت کند. در این خانه، او با موجودی هیولایی (با بازی Tommy Dewey) در کمد مواجه می‌شود که سال‌هاست در آنجا زندگی می‌کند. هیولا که در ابتدا قصد دارد لورا را از خانه بیرون کند، به تدریج رابطه‌ای عجیب و جذاب با او برقرار می‌کند. این فیلم با ترکیب عناصری از کمدی، وحشت و داستان عاشقانه، به کشف احساسات درونی و خشم پنهان لورا می‌پردازد و او را به بازنگری در زندگی‌اش وامی‌دارد.

عشق کلیشه‌ای زشت و زیبا!

Your Monster

ساختار روایی Your Monster شباهت‌های آشکاری با دیو و دلبر دارد، جایی که رابطه‌ای میان یک انسان و یک موجود عجیب‌الخلقه شکل می‌گیرد. این فرمول از نظر روایت‌شناسی به یک کهن‌الگو بازمی‌گردد که نمایانگر تحول شخصیتی قهرمان از طریق مواجهه با ناشناخته یا ترس‌های درونی است. اما وقتی این الگو بدون نوآوری یا دگرگونی معنادار به کار می‌رود، به‌ویژه در قالب معاصر، به یک اثر کلیشه‌ای تقلیل می‌یابد. این موضوع نشان می‌دهد که فیلم در خلق یک داستان منحصر به فرد ناتوان بوده و صرفاً به بازگویی همان روایت قدیمی با تغییرات سطحی پرداخته است.
داستان‌هایی این چنینی اغلب از هیولا به عنوان استعاره‌ای برای تضادهای درونی شخصیت‌ها یا جامعه استفاده می‌کنند. در Your Monster، اگرچه هیولا بازتابی از خشم درونی قهرمان است، این مفهوم به صورت ضمنی و قابل لمس پرداخت نشده است. برای مخاطب مدرن که به دنبال لایه‌های روان‌شناختی یا فلسفی عمیق‌تر در داستان است، این نوع پرداخت، ناکافی به نظر می‌رسد و فیلم را به سطح کمدی رمانتیک معمولی تنزل می‌دهد. آثار مدرن باید به نحوی با مسائل اجتماعی یا فرهنگی زمانه ارتباط برقرار کنند.

در حالی که فیلم تلاش کرده پیام‌هایی درباره پذیرش خود و مبارزه با محدودیت‌های شخصیتی ارائه دهد، این پیام‌ها در بستری فاقد زمینه‌سازی عمیق مطرح شده‌اند. برای مثال، چرا این هیولا در این روایت خاص اهمیت دارد؟ و چرا رابطه عاشقانه لورا باید محور اصلی باشد؟ فیلم به جای ارائه نقدی اجتماعی یا روانی، به بازتولید کلیشه‌های عاشقانه و قدیمی پرداخته است. بنابراین Your Monster نتوانسته از کهن‌الگوهای روایی سنتی به طور خلاقانه‌ای بهره ببرد و آن‌ها را برای مخاطب امروزی به‌روزرسانی کند. این اثر شاید از نظر سرگرم‌ کنندگی موفق باشد، اما از لحاظ محتوای عمیق و نوآورانه به اثری کلیشه‌ای و تکراری تبدیل شده است. برای پیشرفت در این ژانر، بازتعریف معنا و بازنگری در اصول بنیادی داستان‌گویی ضروری است.

اوج در پایان

Your Monster

قتل جیکوب، استعاره‌ای برای رهایی از رابطه‌ای ناسالم و بازسازی شخصیت لورا است. این تصمیم نشان‌ دهنده قدرت بازیابی کنترل زندگی توسط لورا و پذیرش خشم درونی اوست. در طول فیلم، لورا از شخصیتی منفعل به فردی فعال تبدیل می‌شود و این اقدام نهایی، نماد نهایی خودآگاهی اوست. چنین پایانی اگرچه تکان‌ دهنده است، اما تضاد میان لورا و جیکوب را به اوج می‌رساند و به لحاظ دراماتیک می‌تواند رضایت‌بخش باشد. این تصمیم در عین حال مرزهای اخلاقی سنتی را به چالش می‌کشد. به جای انتخاب پایانی آشتی‌جویانه یا استاندارد، فیلم جسورانه به سمت پایانی تاریک‌تر حرکت می‌کند که بسیاری از کمدی رمانتیک‌ها از آن اجتناب می‌کنند. این امر می‌تواند هم نقطه قوت باشد، هم نقطه ضعف؛ از یک سو جسارت سازندگان را نشان می‌دهد و از سوی دیگر ممکن است مخاطبان سنتی‌تر را از خود دور کند.
تصمیم لورا برای کشتن جیکوب، بازتاب مستقیم رابطه او با هیولا است. هیولا در فیلم نمادی از خشم مهار نشده لورا می‌باشد. این عمل خشونت‌آمیز، شاید به شکل ناخوشایندی، تصویری از پذیرش این بخش تاریک از وجود اوست. اما این موضوع به خوبی مورد بررسی قرار نمی‌گیرد؛ فیلم می‌توانست با ظرافت بیشتری به پیامدهای اخلاقی و روانی این تصمیم بپردازد. گرچه این پایان جسورانه است، اما توسعه شخصیت لورا در طول فیلم، گاه سطحی به نظر می‌رسد. تماشاگر احساس می‌کند که اقدام نهایی او بیشتر برای شوک‌ زده کردن مخاطب طراحی شده است تا اینکه نتیجه منطقی رشد شخصیت باشد.

پرداخت بیشتر به پیچیدگی‌های رابطه لورا با جیکوب و پیامدهای این قتل می‌توانست فیلم را عمیق‌تر کند. پایان Your Monster از نظر هنری و دراماتیک قابل تحسین است، زیرا با کلیشه‌های رایج ژانر مخالفت می‌کند. با این حال، نارسایی در پرداخت کافی به جنبه‌های اخلاقی و روان‌شناختی آن، این پایان را به فرصتی از دست‌ رفته تبدیل می‌کند. بهبود عمق شخصیت‌پردازی و بازنمایی روشن‌تر پیام‌های داستانی می‌توانست تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.

هیولا، یک جوان‌مرد حسابی!

Your Monster

ایده نمایش هیولا به‌عنوان یک شخصیت جنتلمن در Your Monster یکی از تلاش‌های کارگردان برای ایجاد تضادی جذاب میان ظاهر و رفتار شخصیت است. این تکنیک نه تنها کلیشه‌های مربوط به هیولا را زیر سؤال می‌برد، بلکه سعی دارد مفاهیمی مثل زیبایی درونی، پذیرش خود و پیچیدگی انسانیت را بررسی کند. در سنت سینمایی و ادبی، هیولاها معمولاً نمادی از ترس و خشونت هستند. با این حال، در این فیلم، هیولا به‌جای وحشی‌گری، رفتاری مؤدبانه و جنتلمن‌گونه دارد. این تضاد موجب می‌شود مخاطب کلیشه‌های خود را درباره قضاوت بر اساس ظاهر به چالش بکشد. هیولا در حقیقت نماینده بخشی از روان انسان است که ممکن است از دید جامعه طرد شود، اما در درون، ظرفیت‌هایی مانند حمایت، صمیمیت، و خرد را داراست.
کارگردان توانسته در برخی جنبه‌ها، هیولا را به‌عنوان نمادی پیچیده ارائه کند. هیولا نه‌تنها به لورا در سفر احساسی و روانی‌اش کمک می‌کند، بلکه تا میانه نمادی از خشم کنترل‌شده است که به او قدرت می‌دهد تا با مشکلات زندگی‌اش مقابله کند. با این حال، در برخی لحظات فیلم، رفتار هیولا سطحی باقی می‌ماند و شخصیت‌پردازی او عمق بیشتری پیدا نمی‌کند. این مسئله می‌تواند مخاطب را دچار سردرگمی کند که آیا هیولا صرفاً ابزاری داستانی است یا شخصیتی مستقل با تحول خاص خودش. با جنتلمن نشان‌ دادن هیولا، فیلم تلاش می‌کند پیام‌های مدرنی درباره پذیرش تفاوت‌ها و ارزش‌گذاری بر انسانیت واقعی ارائه دهد. این مضمون به دنیای امروز، که تمایل به بازتعریف استانداردهای زیبایی و هنجارها دارد، مرتبط به نظر می‌رسد. از این منظر، هیولا نمادی از بخش‌هایی از وجود ماست که جامعه آن‌ها را زشت یا غیرقابل‌قبول می‌داند، اما در واقع می‌توانند منبع قدرت و تحول باشند.

سازنده با وجود موفقیت نسبی در نمایش هیولا به‌عنوان یک جوان‌مرد حمایت کننده، در توسعه شخصیت او دچار نقص‌هایی است. هیولا عمدتاً به یک وسیله داستانی تقلیل داده می‌شود تا لورا را به کشف خود هدایت کند، نه اینکه خودش تحولی چشمگیر یا مسیر روایی خاصی داشته باشد. این موضوع به تضعیف پیام‌های فیلم منجر می‌شود، زیرا شخصیت هیولا به اندازه کافی پرورانده نشده است تا تضاد میان ظاهر و ذاتش به‌طور کامل برجسته شود. Your Monster در تلاش برای نشان‌ دادن یک هیولا به‌عنوان جنتلمن تا حدودی موفق بوده است، اما این ایده با ضعف‌هایی در شخصیت‌پردازی و عمق‌بخشی به پیام‌های داستانی همراه است. اگر هیولا به‌عنوان نمادی مستقل با روایت خاص خود پرداخته می‌شد، می‌توانست تأثیرگذاری بیشتری در نقد کلیشه‌های رایج و تقویت پیام‌های انسانی فیلم داشته باشد.

گره‌های تکراری روایت!

Your Monster

روایت فیلم Your Monster از بسیاری جهات به کلیشه‌های آشنا در سینمای رومانتیک کمدی و درام گرایش دارد، که آن را از دستیابی به نوآوری بازمی‌دارد. خیانت، شکست‌های عاشقانه و عناصر آشنای مشابه، مانند خیانت دوست لورا (میزی) با معشوقه‌اش جیکوب، صرفاً تکرار الگوهایی هستند که قبلاً به‌دفعات در آثار دیگر دیده شده‌اند. خیانت جیکوب به لورا و درگیری با میزی، از کلیشه‌های رایج در روایت‌های درام عاشقانه است. این الگو بارها در سینما استفاده شده و به‌خوبی شناخته شده است، اما در Your Monster بدون هیچ نوآوری یا پیچش داستانی جذاب ارائه می‌شود. خیانت جیکوب و میزی نه‌تنها پیش‌بینی‌پذیر است، بلکه تأثیر چندانی بر توسعه شخصیت‌ها ندارد و بیشتر شبیه یک ابزار داستانی برای برانگیختن احساسات ابتدایی مخاطب عمل می‌کند، تا اینکه تحولی معنادار در داستان ایجاد کند.

فیلم در ارائه انگیزه‌های عمیق‌تر برای خیانت جیکوب و میزی و نیز واکنش‌های لورا، ضعف نشان می‌دهد. چرا جیکوب به رابطه‌اش خیانت می‌کند؟ چرا میزی که دوست لورا است، وارد این رابطه می‌شود؟ این پرسش‌ها در فیلم دلیل قانع‌ کننده‌ای نمی‌یابند. در نتیجه، این عناصر بیشتر به‌عنوان محرک‌هایی سطحی برای حرکت داستان عمل می‌کنند تا اینکه واقعی و قابل‌باور به نظر برسند. اگر هدف فیلم، کشف و پذیرش خشم درونی و رشد شخصیتی لورا است، استفاده از خیانت به‌عنوان انگیزه اصلی این تحول می‌تواند نشان‌ دهنده کمبود خلاقیت در روایت باشد. داستان‌هایی که بر پایه خیانت شکل می‌گیرند، اگرچه به‌لحاظ احساسی قدرتمند هستند، اما به‌تنهایی برای خلق روایتی عمیق کافی نیستند. این اتفاق بار دیگر نشان می‌دهد که فیلم برای پیاده‌سازی پیام‌های خود، به ابزارهای قدیمی و امتحان‌ شده تکیه کرده است.

عنصر خیانت و اتفاقات مرتبط با آن به‌قدری در سینما کلیشه‌ای شده‌اند که تماشاگر از همان ابتدا آن را پیش‌بینی می‌کند. این امر به‌شدت از هیجان و جذابیت داستان می‌کاهد. فیلم می‌توانست از عناصر خلاقانه‌تری برای پیشبرد روایت استفاده کند، تا مخاطب نیز بیشتر با داستان همذات‌پنداری کرده یا از روند آن غافلگیر می‌شد. یکی از مشکلات عمده فیلم این است که این بخش‌های تکراری (مانند خیانت) ارتباط مشخصی با خط داستانی اصلی، یعنی رابطه لورا با هیولا، ندارند.

خیانت جیکوب به‌عنوان محرکی برای دیدار لورا با هیولا استفاده شده است، اما این دو بخش داستان به‌درستی در کنار یکدیگر قرار نمی‌گیرند و پیوند عاطفی یا معنایی کافی بین آن‌ها ایجاد نمی‌شود. روایت Your Monster، با تکیه بر کلیشه‌هایی مانند خیانت در روابط، فرصت‌های بسیاری برای نوآوری و خلاقیت را از دست می‌دهد. این عناصر نه‌تنها پیش‌بینی‌پذیر هستند، بلکه اغلب بدون بسط کافی و ارتباط معنادار با سایر جنبه‌های داستان ارائه می‌شوند. اگر فیلم تلاش می‌کرد پیچش‌های غیرمنتظره‌تری در این کلیشه‌ها ایجاد کند یا آن‌ها را با مفاهیم عمیق‌تر (مانند رابطه انسان با خشم درونی‌اش) پیوند دهد، می‌توانست اثری جالب توجه‌تر ارائه دهد.

ضعف‌های روایتی و ساختاری

Your Monster

فیلم تلاش می‌کند عناصر کمدی، وحشت و درام را در کنار هم قرار دهد، اما این ترکیب نامتعادل است. لحظات کمدی به اندازه کافی خنده‌دار نیستند و عناصر وحشت نیز نه تنها ترسناک نیستند، بلکه بیشتر مانند تقلیدی سطحی از ژانر عمل می‌کنند. نتیجه، اثری است که نه می‌تواند در ژانر کمدی بدرخشد و نه در وحشت تأثیرگذار باشد. این سردرگمی باعث می‌شود که فیلم نتواند هویت ژانری مشخصی پیدا کند. همچنین شخصیت‌های فرعی، مانند میزی و جیکوب، تنها نقش‌های عملکردی دارند و شخصیت‌پردازی کافی ندارند. این شخصیت‌ها بیشتر به‌عنوان ابزارهای داستانی برای پیشبرد روایت لورا استفاده می‌شوند و هویت یا پیش‌زمینه‌ای مستقل ندارند. این موضوع باعث می‌شود که داستان عمق و واقع‌گرایی خود را از دست بدهد.

هرچند هیولا به‌عنوان یک موجود جنتلمن طراحی شده است، اما جلوه‌های ویژه و آرایش چهره او ضعیف است و جذابیت بصری خاصی ندارد. این مسئله به‌ویژه در فیلمی که یکی از محورهای آن بر پایه شخصیت‌پردازی بصری یک موجود غیرانسانی است، می‌تواند تأثیر منفی چشمگیری داشته باشد. بودجه پایین یا استفاده ناکارآمد از منابع، ممکن است دلیل این ضعف باشد. فیلم بین تلاش برای توسعه شخصیت لورا، رابطه او با هیولا و برخورد او با جیکوب و میزی، سردرگم به نظر می‌رسد. هیچ‌ یک از این خطوط داستانی به‌طور کامل و قانع‌ کننده پرداخته نمی‌شود و نتیجه یک روایت پراکنده و گسسته است. این موضوع باعث می‌شود که فیلم نتواند مخاطب را به‌طور کامل درگیر کند و پیام‌های اصلی خود را به‌وضوح منتقل کند.

هیولا به‌عنوان یک نماد، ظرفیت‌های روان‌شناختی و فلسفی زیادی دارد، اما در فیلم این پتانسیل به‌طور کامل بهره‌برداری نمی‌شود. اگرچه هیولا به‌عنوان نماینده خشم یا احساسات سرکوب‌ شده لورا معرفی می‌شود، اما این ایده به‌صورت سطحی باقی می‌ماند و در طول فیلم به‌خوبی گسترش پیدا نمی‌کند. اگرچه پایان فیلم با کشتن جیکوب توسط لورا می‌تواند شوکه‌ کننده باشد، اما به دلیل عدم پیش‌زمینه‌سازی کافی، این پایان‌بندی تأثیر عاطفی عمیقی بر مخاطب نمی‌گذارد. همچنین، فیلم نمی‌تواند به‌طور معناداری پیامدهای اخلاقی یا روان‌شناختی این عمل را بررسی کند.

مقایسه با ژانر‌های مشابه

Your Monster

فیلم Your Monster از لحاظ مضمون و کاراکترها می‌تواند با چند فیلم دیگر مقایسه شود که ترکیبی از عناصر عاشقانه، وحشت، و مفهوم پذیرش هیولای درونی را ارائه می‌دهند. برای مثال Your Monster به وضوح از انیمیشن Beauty and the Beast (1991) الهام گرفته است. ایده مشترک یک رابطه عاشقانه میان انسانی آسیب‌پذیر و موجودی عجیب‌الخلقه در هر دو فیلم وجود دارد. هر دو داستان بر پذیرش ویژگی‌های غیرظاهری شخصیت‌ها تمرکز دارند. در Your Monster، هیولا نمادی از خشم و ترس‌های سرکوب‌ شده است، در حالی که در Beauty and the Beast، هیولا تغییرات شخصیتی و تحول درونی را نشان می‌دهد. اما Beauty and the Beast بیشتر یک فانتزی اخلاقی با پیام‌های روشن است، در حالی که Your Monster سعی می‌کند مفاهیم روان‌شناختی عمیق‌تری را کاوش کند، اما گاهی به سطح کلیشه محدود می‌شود.

The Shape of Water (2017) فیلم برنده اسکار است که داستان عشق میان زنی منزوی و موجودی غیرانسانی را روایت می‌کند. هر دو فیلم به مفهوم پذیرش دیگری و زیبایی پنهان در غیرعادی بودن می‌پردازند. شخصیت‌های مرکزی هر دو اثر در تلاش برای یافتن معنا و اتصال انسانی، مرزهای سنتی را می‌شکنند. اما The Shape of Water با داستان‌سرایی قوی‌تر و شخصیت‌پردازی عمیق‌تر، روایتی احساسی‌تر و متقاعدکننده‌تر ارائه می‌دهد. همچنین از لحاظ بصری، بسیار غنی‌تر و تأثیرگذارتر است، در حالی که Your Monster به دلیل محدودیت‌های تولیدی نتوانسته به چنین سطحی برسد.

Your Monster

فیلم Edward Scissorhands (1990) نیز با Your Monster ژانری مشترک دارد. هر دو فیلم موجودی را نشان می‌دهند که با وجود ظاهر غیرمعمول، احساسات و رفتار انسانی دارد. شخصیت هیولا در Your Monster شباهت‌هایی با ادوارد دارد، چرا که هر دو به نوعی نمادی از انزوای اجتماعی و تلاش برای پذیرش در یک محیط غیرقابل‌پیش‌بینی هستند. با این وجود Edward Scissorhands موفق‌تر است، زیرا تعادل بهتری میان طنز، تراژدی و پیام‌های اجتماعی ایجاد می‌کند. همچنین، شخصیت‌های فرعی در آن بهتر پرداخته شده‌اند. داستان فیلم Warm Bodies (2013) درباره رابطه عاشقانه میان یک زامبی و یک انسان است و مانند Your Monster تلاش می‌کند مفاهیم انسانی مانند عشق و دگرگونی را از دیدگاهی غیرمعمول بررسی کند. شخصیت‌های اصلی هر دو اثر از هیولا بودن فراتر رفته و جنبه‌های احساسی و انسانی خود را آشکار می‌کنند. اما Warm Bodies از ترکیب کمدی و عاشقانه برای انتقال پیام‌های خود استفاده می‌کند و موفق‌تر است در حالی که Your Monster از نظر تعادل میان ژانرها ضعیف‌تر عمل کرده است.

Crimson Peak (2015) نیز مانند فیلم مورد بحث دارای عناصری از وحشت گوتیک است و در محیط‌های تیره و رازآلود می‌گذراند. شخصیت هیولا در Your Monster از برخی جهات به ارواح و موجودات تاریک در Crimson Peak شباهت دارد، چرا که بخشی از روان‌شناسی شخصیت اصلی را منعکس می‌کند. با این حال Crimson Peak عمیق‌تر به روایت گوتیک و وحشت روان‌شناختی می‌پردازد و از جلوه‌های بصری و داستان‌سرایی پیچیده‌تری بهره می‌برد. Your Monster با وجود ایده‌های خلاقانه، در مقایسه با آثار مشابه، در شخصیت‌پردازی، پیام‌رسانی و ترکیب ژانرها، ضعف‌هایی دارد. فیلم‌هایی مانند The Shape of Water یا Edward Scissorhands نشان می‌دهند که چگونه می‌توان با پرداخت دقیق‌تر و عمق بیشتر به چنین داستان‌هایی دست یافت. در عین حال، Your Monster نشان می‌دهد که این مفهوم همچنان پتانسیل زیادی برای توسعه خلاقانه دارد.

45

امتیاز ویجیاتو

source
کلاس یوس

توسط petese.ir