در هفته‌های منتهی به روز برگزاری جلسه شورای عالی فضای مجازی برای بررسی طرح دولت برای رفع فیلترینگ و کاهش محدودیت اینترنت، یک گزاره بسیار پرتکرار بود: قریب به 80 درصد از کاربران اینترنت در ایران از فیلترشکن استفاده می‌کنند. اشاعه فیلترشکن‌های ناامن مدام به عنوان یکی از مضرات فیلترینگ گسترده مطرح می‌شود و بدیهی است که بخواهیم به خلاص شدن از شر فیلترشکن‌ها به عنوان یکی از نتایج رفع فیلترینگ نگاه کنیم.

در پایان جلسه‌ی دیروز، اعلام شد که تنها پیام‌رسان «واتساپ» و فروشگاه برنامه‌های اندرویدی «گوگل پلی» رفع فیلتر می‌شوند. اتفاقی که به عنوان گام نخست رفع محدودیت از اینترنت امروز نهایی شد. حالا کاربران اینترنت در ایران می‌توانند بدون نیاز به روشن کردن فیلترشکن‌های خود از واتساپ استفاده کنند و یا به گوگل پلی بروند و یک برنامه اندرویدی را پیدا و دریافت کنند. اما در تمام این ساعات که این دو برنامه دیگر فیلتر نیستند، چند درصد از کاربران فیلترشکن‌های خود را با خیال راحت خاموش کرده‌اند؟

واقعیت این است که در حال حاضر برای دسترسی به تلگرام، اینستاگرام، یوتیوب، ایکس و چندین و چند برنامه‌ی دیگر، همچنان نیاز به استفاده فراگیر از فیلترشکن است. برداشتن محدودیت‌ها با این استدلال که «فیلترشکن‌ها گوشی‌ها را آلوده می‌کنند» و یا «دسترسی به فیلترشکن علاوه بر امکان‌پذیر کردن دسترسی به برنامه‌های مسدودشده، دسترسی به سایت‌ها و محتوای فاسد و غیراخلاقی را هم فراهم می‌کند» تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که کاربر برای دسترسی به هیچ سرویسی مجبور به استفاده از فیلترشکن نباشد.

فیلترینگ فراگیر در سال‌های اخیر کاری کرده که نصب و روشن بودن فیلترشکن برای استفاده‌ی کاملا معمولی یک کاربر عادی هم به یک «نیاز» تبدیل شود.

بنابراین اگر دسترسی گسترده به فیلترشکن‌ها دغدغه مسئولین دولتی بوده، با رفع فیلتر تنها دو برنامه واتساپ و گوگل پلی، هدف خاصی محقق نمی‌شود. در واقع حتا اپراتورها هم که مدعی هستند استفاده از فیلترشکن بار اضافه‌ای به سرویس آن‌ها تحمیل می‌کند از این اتفاق سودی نمی‌برند. چون طبیعتا اگر کاربری می‌خواهد در فضای پیام‌رسان‌های محبوب حضور داشته باشد، به احتمال بسیار زیاد همچنان از فیلترشکن استفاده می‌کند.

به نام مردم، به کام پیام‌رسان‌های داخلی

جزئیات طرحی که دیروز در شورای عالی فضای مجازی تصویب شد منتشر نشده است. اما خبرگزاری مهر در گزارشی این طرح را رسانه‌ای کرد. در بخشی از این طرح حمایت مجدد از پیام‌رسان‌های داخلی مطرح شده است. یکی از این حمایت‌ها، اعطای بسته تبلیغاتی 500 میلیارد ریالی است که در اختیار پیام‌رسان‌های داخلی قرار می‌گیرد. پیام‌رسان‌هایی که هنوز گزارشی از آن‌چه با بودجه‌های تخصیص یافته قبلی کردند، ارائه نداده‌اند. این‌جا هم شیوه‌ی تخصیص این اعتبار و چگونگی خرج کردن آن مشخص نشده است.

احداث زیرساخت برای سکوهای محتوای داخلی بخش دیگری از این حمایت‌ها است. در حالی که امنیت این برنامه‌ها محل سوال است، پایداری سرویس آن‌ها ابدا مشابه نمونه‌های خارجی نیست و به اندازه رفع نیازهای مردم نیز فراگیر نشده‌اند، تخصیص این حمایت‌ها همزمان با رفع فیلتر واتساپ، بیشتر به حق سکوت شباهت دارد تا هر چیز دیگر.

در مرحله‌های بعدی دو اقدام دیگر به کام پیام‌رسان‌های داخلی هم انجام خواهند شد. اول ممنوعیت استفاده دستگاه‌های رسمی از سکوهای خارجی است. ممنوعیتی که کم و بیش همین حالا هم در جریان است و چیز کاملا جدیدی محسوب نمی‌شود. به عنوان یک نمونه، سال‌ها شاهد استفاده برنامه‌های تلویزیونی از پیام‌رسان اجتماعی تلگرام یا شبکه اجتماعی اینستاگرام برای تعامل با مخاطبان بودیم. اما پس از فیلتر شدن تلگرام و سپس اینستاگرام، کم‌کم بسترهای داخلی جایگزین رسمی آن‌ها شدند.

گام بعدی ارائه «انحصاری» خدمات الکترونیکی دولت در سکوهای داخلی است. که این هم اتفاق کاملا جدیدی نیست و پیش‌تر شاهد آن بوده‌ایم. به عنوان نمونه می‌شود به ثبت‌نام دانشگاه از طریق یکی از پیام‌رسان‌های داخلی اشاره کرد. هرگز چنین ساز و کاری موفق نشان نداده است.

به علاوه تجربه ثابت کرده که «انحصار» زمینه‌ساز «فساد» است. بنابراین وجود چنین بند و تبصره‌ای برای طرحی که از وزیر ارتباطات گرفته تا معاونانش و حتا شخص رییس جمهور معتقدند «کار کارشناسی» بوده، عجیب است. کدام کار کارشناسی به این نتیجه رسیده که با ایجاد انحصار مجدد برای پیام‌رسان‌های داخلی زمینه‌ساز موج جدیدی از ناکارامدی و فساد شود؟

اینترنت اقشار؛ مبهم و خطرناک در ذات

موضوع دیگری که در این طرح آمده  ساماندهی «اینترنت اقشار»‌ است. هنوز مشخص نیست که دقیقا منظور از اینترنت اقشار چیست. اما اگر تصور ما درست باشد، این مفهوم به ذات خطرناک است. اینترنت طبقاتی یکی از ایده‌هایی است که در سال‌های اخیر مطرح شده و گاهی هم بی سر و صدا اجرایی شده است. سیم‌کارت‌های سفید با اینترنت‌های بدون فیلتر و دسترسی برخی خبرنگاران، اساتید دانشگاه و مسئولین به طور غیررسمی به اینترنت آزاد مصادیق تایید نشده اینترنت طبقاتی هستند. در همین رابطه بخوانید: انجمن تجارت الکترونیک: اینترنت طبقاتی غیرتخصصی و غیراخلاقی است

این بار ظاهرا طبقه با «قشر» جایگزین شده و ممکن است شاهد ارائه سرویس‌های اینترنت با محدودیت‌های کم‌تر و یا بدون محدودیت به اقشار مختلف باشیم. مثلا یک وزیر دولت می‌تواند به راحتی به شبکه اجتماعی ایکس دسترسی پیدا کند و اطلاعیه‌های مرتبط با وزارتخانه‌ی خودش را در آن منتشر کند. مردم هم باید مثل قبل فیلترشکن‌های خود را روشن کنند تا پست وزیر را بخوانند.

رفع محدودیت اینترنت

گام دیگر «مقابله موثر با فیلترشکن‌ها» است که موجب حیرت من شده است. اگر وزارت ارتباطات می‌توانست با فیلترشکن‌ها مقابله موثر کند، مجموع این بساط رفع محدودیت از اینترنت برای کم شدن حجم استفاده از فیلترشکن‌ها برای چه پهن شد؟ به نظر یک چرخه‌ی معیوب می‌رسد، نقطه سر خط.

source
کلاس یوس

توسط petese.ir