شفقنا زندگی – چرا روز به روز بیشتر فکر می کنیم که درمعرض انواع و اقسام خطرها و تهدیدها هستیم، چرا خطرها بیشتر و حادتر شده اند؟ چرا بیش از پیش گرفتار ترس و اضطرابیم؟
به گزارش شفقنا زندگی همه ما گاهی می ترسیم؛ ترس دست از سر ما بر نمی دارد؛ از این هراس داریم که چیزهای مهمی را از ما بگیرند، چیزهایی نظیر آزادی مان، شأن و شرف مان، سلامتی مان، مقام و مرتبت اجتماعی مان و در نهایت خود زندگی مان را.
ما فقط نگران خودمان نیستیم، بلکه نگران دیگران هم هستیم، خصوصاً نگران عزیزان مان ،وقتی این چیزهای مهم به خطر می افتند، ترس؛واکنشی عادی و طبیعی است .
ما می خواهیم از خودمان دربرابر چنین تهدیدها و خطرهایی محافظت کنیم و زندگی انسان هراس آلود است. همان گونه که مونتنی می گوید: ” آسیب پذیری و شکنندگی ما بدان معناست که بیش از آن چیزهایی که می کوشیم به دست آوریم، چیزهایی هست که می خواهیم از آنها بگریزیم”.
ظاهراً ترس، از امور بنیادین بشری است و بسیار بعید است که تصادفی بوده باشد. نخستین احساسی که در کتاب مقدس ازآن یاد می شود ترس است.
وقتی که آدم میوه درخت دانایی را خورد و متوجه شد برهنه است احساسی که پیش از شرم به سراغش آمد، ترس بود.
ما عریان و غیرمجهز پا به دنیا می گذاریم و در قیاس با سایر جانوران، تا پایان عمرمان همین گونه بی دفاع می مانیم. با این همه، به هیچ روی بدیهی نیست که این مناسب ترین چشم انداز از زندگی بشری باشد.
می توان گفت که آگاهی تمام عیار از خطر بزرگ تر از همه خطرهایی است که ما را تهدید می کنند.
آگاهی کاذب و ترس
حرف من این نیست که ما در جهانی زندگی می کنیم که آکنده از خطر نیست. مثلاً کاملا روشن است که گرم شدن زمین پیامدهای بسیار هولناکی برای تمامی کره زمین دارد.
در بسیاری از شهرهای بزرگ افراد در زمان های معینی از شبانه روز باید از رفت و آمدها در برخی از ناحیه های شهر بپرهیزند.
چون با این خطر مواجه هستند که مورد حمله قرارگیرند و احتمال آن هم کم نیست و باید موقع ردشدن از جاده و خیابان حتماً به دو طرف نگاه کرد ومواظب بود.
ترس چطور به وجود می آید؟
پدیده های گوناگونی هستند که باید مراقب شان باشیم و از آنها بترسیم. اما مسئله اینجاست که به نظر می رسد ما همه چیز را از منظر ترس می بینیم (فاجعه سازی مسئله ی ترس ).
اگر آرشیو یک روزنامه بریتانیایی را نگاه کنیم، متوجه می شویم که در طول یک دهه گذشته چقدر استفاده از عبارت ” در معرض خطر” رشد کرده است، یعنی از دو هزار و سی و هفت مورد در ۱۹۹۴ به هجده هزار وسه مورد در ۲۰۰۰ رسیده است .
در روزنامه های نروژی هم در یک دهه گذشته استفاده از واژه ترس از سه هزارو سیصد و سی و یک مورد در ۱۹۹۶ به پنج هزار و هشتصد و هشتاد و سه مورد در ۲۰۰۶ رسیده است.
آیا باید این افزایش را، در کنار چیزهای دیگر، به حمله تروریستی یازدهم سپتامبر نسبت دهیم، به شیوع تروریسم؟
اما نکته جالب این است که این افزایش بسی پیش تر از این حمله سرگرفته است.
با این نگاه، می توان تصریح کرد که حملات تروریستی نه تنها آگاهی از ترس را افزایش دادند، بلکه با الگویی از پیش موجود تطابق پیدا کردند و این افزایش همین طور روند صعودی دارد.
رسانه و ترس
این اعداد و ارقام نشان می دهند که رسانه ها دائــــماً به ما یادآوری می کنند که جهان چه جای «خطرناکی » است و ما چقدر باید از ان هراس داشته باشیم .
ارزیابی های دیگر هم موید همین تصویر هستند. مثلاً، موسسه نورستات در ۲۰۰۵ دست به یک ارزیابی و نظرسنجی برای شرکت زیمنس زد که وسایل ایمنی تولید می کنند و در آن از هزار نفر پرسیدند: آیا درطول سالهای اخیر در رویارویی با پدیده های گوناگون بیشتر ترسیده اند یا خیر؟.
۵۱% از باخبر شدن از جنایت های خشوت بار، ۴۷% از وقوع تصادف های جاده ای، %۳۶ از اعمال تروریست، ۲۶% از آتش سوزی و ۱۹% از بلایای طبیعی بیشتر ترس برشان داشته بود و این افزایش نزد زنان بیشتر از مردان بود.
ما معتقدیم که زمین، هوا و آب دائماً آلوده تر می شوند، جرم و جنایت مرتباً در حال افزایش است و در خوراکی هایمان هر روز از مواد افزودنی زیانبار و آلوده استفاده می شود.
ما فکر میکنیم که روز به روز بیشتر درمعرض انواع و اقسام خطرها قرارمی گیریم و خطرها بیشتر و بیشتر و حادتر و حادترمی شوند. دریک نظرسنجی از افراد پرسیده شده بود نظرشان درباره طیف گسترده ای از نود فعالیت یا چیز باالقوه خطرناک، از لوازم آرایش گرفته تا حملات تروریستی و واکسن ها چیست ؟؟؟
فقط درباره ۲۵ چیز یا فعالیت اظهار شده بود که خطرشان کمترشده است. حال آنکه ۶۲ تا ازآنها بسیار خطرناک تر از قبل قلمداد شده بود و ۱۳تا بسیار بسیار خطرناک تر.
بسیاری از تحلیل گران می گویند که اکثر پدیده های مطرح شده در این نظرسنجی عملاً میزان خطرشان بسیارکمتر شده است اما نتیجه نظرسنجی به هیچ روی یک بی هنجاری استثنایی نیست، به عکس، این درک و برداشت در میان اکثرمردم غالب و مسلط شده است که ما امروزه بسی بیشتر از سابق در معرض خطر قرار داریم و درآینده وضع از این هم بدتر خواهد شد.ترس درضمن مسری هم هست.
اگرکسی از چیزی بترسد، این ترس احتمالاً به دیگران هم سرایت می کند و آن دیگران به نوبه خود آن ترس را به کسان دیگری سرایت می دهند.
چنین چیزی حتی در زمان هایی رخ می دهد که آن ترس اولیه هیچ مبنای عقلانی نداشته است. اگر عده زیادی از چیزی بترسند، نمی توان نتیجه گرفت که آن چیزی واقعاً خطرناک و ترسیدنی است.
آگاهی از خطر حتی به نوعی مد روز هم شده است: “پارانویای شیک ” یک روند تازه است پوشیدن جلیقه های ضدگلوله مدی آشکارا محبوب شده است. درسال ۲۰۰۶-۲۰۰۵”موزه هنر مدرن” درنیویورک نمایشگاهی برپاکرد تحت عنوان امن : طراحی، خطر را می پذیرد و درآن انواع و اقسام چیزهایی را که می توانند به نحوی از انحاء ، از ما محافظت کنند به عنوان نمونه هایی از طراحی پیشرو به نمایش گذاشت.
درکاتالوگ نمایشگاه آمده بود:” امروزه نیاز ساده محافظت از بدن به جهانی تغییر شکل داده است که آن را مد می نامیم مدیر نمایشگاه تأکید داشت:
“که ترس منشأ خلاقیت است خصوصاً در زندگی روزمره، امنیت فنی و صنعتی دائماً رو به گسترش است چون از آنجا که اشتباه کردن و خطا، پایان ناپذیر است پس امکاناتی خلاقانه و تجاری که طراحی می تواند عرضه کند نیز پایانی ندارد. شعار اخلاقی نمایشگاه این بود: “طراحی خوب، در ترکیب با غریزه خوب، قوی ترین ضامن پیشرفت به سوی جهانی امن تر و زیستتنی تر است.”
درضمن، ترس بدل به مضمونی در معماری هم شده است، که درآن یکی از عناصر مهم درکارکرد بنا و ساختمان محافظت ساکنان در برابر همه چیزهای تهدیدآمیز بیرونی است.
نقش جامعه و رسانه ها در افزایش ترس
به نظر می رسد ما به گونه ای وسواس آمیز درگیر هرخطر قابل تصوری شده ایم. ما از خطرها فقط ترس نداریم، بلکه خطرها سرگرمی خوبی هم برای ما شده اند.
در این میان از نقش رسانه های در شیوع ترس نباید غافل بمانیم .
یک نمونه اش آن سریال تلویزیونی بریتانیایی است: پس فکر می کنی در امن و امانی؟ این سریال به خطرهای پنهان درزندگی روزمره می پردازد و برهمه تصادف هایی تأکید می کند که می تواند در جریان زندگی کاملاً عادی برای انسان مدرن رخ دهد.
این یک برنامه کامل برای آدم ها ی پارانویایی پست مدرن است. برای آدم های پارانویایی، با مایه ای از ملامت گری، کتاب زیر را توصیه می کنم :من می ترسم، تو می ترسی:۴۴۸ چیزی که باید ازانها ترسید (۲۰۰۰). این کتاب یک دائره المعارف کوچک درباره همه چیزهایی است که در زندگی روزمره خطرناک هستند.
درسال های اخیر، سلسله ای ازکتاب ها منتشر شده اند که تأکیدشان بر بلایای مختلف جهانی است که درکمین ما هستند، از جمله محبوبترین کتاب ها در این سلسله می توان چندتایی را نام برد علاوه براین، کتاب های خودآموزی هم هستند که آموزش می دهند وقتی این بلایا واقعاً رخ می دهند چه باید کرد.
فهرستی از محبوب ترین این کتاب ها را هم می توانید بیابید.وقتی این کتاب ها را می بینی و می خوانی وسوسه می شوی فکر کنی که آخر زمان همین روزها فرا می رسد.
نتیجه:
تا این جا بررسی کردیم که چرا و چگونه میترسیم ، پس ما انسان ها انواع ترس ها از ترس های خیالی تا واقعی را تجربه می کنیم مثل؛ ترس از شکست ،ترس از عدم سلامتی،ترس از بی پولی،ترس از دست دادن و….
در واقع ما آدم ها ترس های زیادی داریم که در پی و همراه آن اضطراب،استرس،فشار،حمله،افسردگی،انواع بیماری های جسمی و روحی و روانی می آیند و ما را درگیر می کنند.
وجود ترس در ما انسان ها عجیب و تصادفی نیست و یا به عبارتی احساسی غیرطبیعی نیست و طبق گفته ها؛ترس از امور بنیادین بشر است و نخستین احساسی است که در کتاب مقدس از آن یاد می شود پس وجودش الزامی است اما مسئله ای که از جنبه ی ترس، تعادل زندگی را بر هم می زند، عواملی است که در شیوع و گفتمان ترس دخالت دارند و وجود آن را به شکل نامتعارفی بزرگ و پررنگ جلوه می دهند و از آن فاجعه می سازند.
منبع:منِ حقیقی
source
کلاس یوس