وقتی خبری مبنی بر حضور یک بازیگر یا فرد معروف هالیوودی در یک بازی ویدیویی منتشر میشود، ما انتظار نقشآفرینی باکیفیت و فوقالعادهای از آن شخص داریم. اما بعضی اوقات نقشآفرینیها مطابق انتظار طرفداران پیش نمیروند و با عملکردی ضعیف و بد از ستاره محبوب خود مواجه میشویم. خیلی اوقات ثابت میشود ستارگان هالیوودی که داخل عناوین مختلف خود درخشیدهاند، فرد مناسبی برای ایفای نقش درون یک بازی ویدیویی نیستند. به همین دلیل در این متن از ویجیاتو قصد داریم تا به بدترین نقشآفرینی بازیگران هالیوودی در بازیهای ویدیویی بپردازیم. با ما همراه باشید.
بروس ویلیس در بازی Apocalypse
در سال ۱۹۹۸ داشتن ستارهای مثل بروس ویلیس درون یک بازی ویدیویی واقعا برتری داشت و باعث افزایش اعتبار آن اثر هم میشد. اما چیزی که در ظاهر برای همه خوب و جذاب بود، اصلا مخاطبین را به وجد نیاورد. حضور ویلیس به عنوان ستاره اصلا نمیتوانست متوسط بودن کیفیت بازی Apocalypse را پنهان کند.
ابتدای کار قرار بود تا بروس ویلیس به عنوان دوست و همراه شخصیت اصلی داستان درون بازی باشد، ولی به مرور توسعهدهندگان دریافتند که بازیکنان بیشتر خواهان کنترل خود این ستاره هستند تا حضورش در قالب کاراکتر ثانویه را شاهد باشند. نتیجه این کار تنظیم دوباره و عجولانه دیالوگهای ویلیس بود که اصلا خروجی خوبی نداشت. جملات کوتاه و عدم اشتیاق واضح این ستاره در تک تک دیالوگها کاملا قابل تشخیص و آزاردهنده بودند.
بازیگری ناشناس در بازی The House of The Dead ۲
توصیف شرایط عجیب این بازی واقعا کار دشواری است. فقط کافیست تا چکیدهای از دیالوگهای شخصیت Goldman را در بازی The House of The Dead ۲ مشاهده کنید تا به عمق فاجعه پی ببرید. حتی با وجود ناشناس بودن بازیگر گلدمن، تاثیرات وحشتناک آن هنوز هم باقی مانده است. هر خط از دیالوگها در قالبی سبک و رباتی و با جایگذاری کلمات تصادفی و بیهدف در جملات بیان شده بود. در دورهای که عناوینی نظیر متال گیر سالید داستانسرایی سینمایی ارائه میدادند، چنین فاجعهای اصلا قابل قبول نبود.
سم وورثینگتون در بازی Call of Duty: Black Ops
این بازیگر در ظاهر بهترین فرد برای ایفای نقش به عنوان الکس میسون بود، ولی نتیجه کار اصلا جالب از آب در نیامد. فرقی ندارد به منابع بازی اشاره کنیم یا رویکرد سم وورثینگتون (Sam Worthington)، چون او اصلا عملکرد خوبی در کال آو دیوتی بلک اپس نداشت. روی کاغذ الکس میسون کاراکتری قانعکننده است، یک آدمکش شست و شوی مغزی شده که با قتل JFK ارتباط دارد. اما نقشآفرینی وورثینگتون بیشتر متمرکز روی ارائه جملات پر از شیطنت و اعتراض داشتن به شمارهها بود. عملکرد او در نسخه دوم بدون شک بهتر بود، ولی این مسئله از فاجعه نسخه اول چیزی کم نمیکند.
فیفتی سنت در بازی ۵۰Cent: Blood on the Sand
تصور کنید که اسم فردی روی عنوان یک بازی است و در نهایت با عملکردی متوسط از سوی همان شخص روبرو میشوید. فیفتی سنت همیشه در بحث بازیگری درخشان نبوده و این مسئله کمی دیر توسط مخاطبین بازی درک شد. نقشآفرینیهای متوسط او در فیلمها در بازی Cent: Blood on the Sand ۵۰ هم وجود داشت، آن هم زمانی که نقشآفرینی یک فرد در دنیای ویدیوگیم شدیدا به صداگذاری او وابسته است.
داستان بازی، فیفتی سنت را برای برگزاری یک کنسرت به خاورمیانه میبرد که او به عنوان هدیه، یک جمجمه تزئین شده با الماس را میگیرد و باید برای پس گرفتن آن از عدهای تروریست به ماجراجویی برود. در حالی که این فضا و داستان پتانسیل بالایی برای ایجاد فضایی جذاب داشت، گیمپلی شوتر تکراری آن و نقشآفرینی عجیب خود فیفتی سنت کار را خراب کرد.
دیوید دوکاونی در بازی XIII
دیوید دوکاونی (David Duchovny) با حالت و رفتارهای کاملا ریلکسی که دارد برای شغل صداگذاری اصلا فرد مناسبی نیست، چون او را شدیدا بیحس و علاقه به کار نشان میدهند. شاید عملکرد او در Area ۵۱ چندان بد نبود، ولی نمیشود به نقشآفرینی ضعیفش داخل XIII بیتوجهی کرد. در حالی که خود بازی جو کمیک بوکی خاص، گیمپلی لذتبخش و داستانی درگیرکننده دارد، عملکرد یکنواخت دوکاونی کار را خراب کرد. در تمامی صحنهها از معاملات آرام گرفته تا مبارزات متشنج، هیچ تغییر انرژی و رفتاری در صدا و رفتار دوکاونی مشاهده نمیکنیم.
کریستوفر واکن در بازی True Crime: Streets of LA
حتی اگر یک اثر چندان هم جالب نباشد، کاریزمای کریستوفر واکن (Christopher Walken) برای آن عنوان کارساز خواهد بود. اما این قضیه در مورد صداپیشگی صدق نمیکند، چون چهرهی کاریزماتیک واکن دیده نمیشود. مشکل True Crime: Streets of LA هم همین بود، جایی که روایت ضعیف و کمفروغ داستان باعث ایجاد جو ناپایدار برای بازی شد. تعقیب و گریز ماشینها و درگیریهای مسلحانه اصلا جذابیت نداشتند و از طرفی نقش واکن کوچک و مضحک بود. عملکرد بیمزه او باعث میشد هر موقع که بازی رو به خوب شدن پیش میرفت همان لحظه توقف کند.
میکی رورک در بازی Rogue Warrior
مشخصا یک سری مشکلات بزرگ حین توسعه بازی Rogue Warrior رخ داد که آن را از مسیر درست دور کرد. ابتدا از این اثر به عنوان یک شوتر جاهطلبانه یاد میشد، ولی ناگهان با بازی بدی روبرو شدیم که فقط طی چند ساعت میتوان آن را به اتمام رساند. مهمترین فاکتور برای محبوب کردن این بازی بین مخاطبین صداپیشگی میکی رورک (Mickey Rourke) محسوب میشد که آن هم انگار حین یک حال وحشتناک ضبط شده بود. شخصیت اصلی بازی یک فرد خشن و بددهن است که واقعا تحمل کردنش حین بازی عذابآور و آزاردهنده بود.
بیل ماری در بازی Ghostbusters: The Video Game
بیل ماری (Bill Murray) واقعا یک گنج زنده است، اما وقتی که به شکل خالصانه انرژی برای این پروژه نگذاشت یکی از پربحثترین عملکردهای دوران حرفهایش را رقم زد. دلیل این اتفاق را هم میتوان مثل اکثر آثار این لیست دانست: یک بازیگر خوب لزوما صداپیشگی را هم عالی انجام نمیدهد. سونی سالها تلاش کرد تا ماری را برای فیلم سوم گوستباسترز برگرداند و او مدام پیشنهادها را رد میکرد. اما همه چیز جایی شوکهکننده شد که ماری صداپیشگی شخصیتش را در بازی ویدیویی سال ۲۰۰۹ به دست گرفت. او حتی ادعا داشت که بازگشت لذتبخشی به نقش خود در قالب بازی ویدیویی داشت، چیزی که طرفداران به آن چندان اطمینان ندارند. نقشآفرینی کمانرژی و انتقالهای ضعیف او اصلا شباهتی با Venkman تیز و بدبین فیلمهای گوستباسترز نداشت.
جک اوانز در بازی Mega Man ۸
نمیشود به طور دقیق حضور جک اوانز (Jack Evans) در مگامن ۸ را توصیف کرد. هر بار که اوانز در نقش دکتر لایت در بازی صحبت میکند، سخنان نامفهوم و انتقالهای مضحکی که دارد شخصیتش را کاملا غیرجدی و خیلی کمیکی نمایش میدهد. او حتی دچار لکنت زبان هم میشود و زمانی که به اشتباه اسم مگامن را میگوید حس میکنیم که او حین ضبط اصلا در حالت طبیعی و نرمال قرار نداشته است.
بازیگرهای مختلف در بازی Chaos Wars
شاید بشود هرج و مرج صداگذاری انگلیسی بازی Chaos Wars را کمی خندهدار در نظر بگیریم، ولی باز هم چیزی از فاجعه بودن آن کم نمیشود. همهی المانهای صداپیشگی بازی مشکلات عظیمی دارند، به خصوص در صحنههایی که باید احساسی و سنگین میبودند. قطعا اولین چیزی که به ذهن ما میرسد مشکلات کارگردانی و بازیگری در پشت صحنه است. شایعاتی به گوش میرسیدند که صداپیشههای بازی اصلا حرفهای نبودند ولی در عوض به طور مستقیم با تیم توسعه ارتباط داشتند. در کل شاید خندهدار بودن بعضی از صحنههای بازی طرفداران به خصوصی برای خود جذب کرد، ولی هنوز هم رخ دادن چنین فاجعهای جای تعجب دارد.
خب دوستان نظر شما چیست؟ دیگر چه نقشآفرینیهایی وجود دارند که در لیست ما میتوانند قرار بگیرند؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
بیشتر بخوانید:
source
کلاس یوس