در بیشتر هیرو شوترها و هیرو موباها (MOBA) ، طراحی شخصیتها همهچیز است. فهرستهای رنگارنگ و متنوع شخصیتها معمولا اصلیترین نقطهی قوت این سبک هستند. اما گاهی اوقات ناامیدکننده است که ببینیم داستان، دنیای بازی و پیشزمینهی شخصیتها صرفا بهعنوان یک بخش جانبی اضافه شدهاند. البته، سوءتفاهم نشود، پیشزمینه داستانی این بازیها معمولا با دقت و کیفیت اجرا میشوند و عمق فوقالعادهای به بازیهایی میبخشند که عمدتا بر روی نبردهای تیمی بیپایان تمرکز دارند.
اما هر از گاهی، بازیکنان نمیتوانند جلوی این تصور را بگیرند که: «اگر این شخصیتهای پرهیاهو در ماجراجوییهای تکنفرهی خودشان حضور داشتند، چقدر جذاب میشد؟» تصور کنید مراحلی خاص طراحی شوند که مهارتها و سبک گیمپلی پویا و منحصربهفرد این شخصیتها را به نمایش بگذارند. یک تغییر هیجانانگیز نسبت به هرجومرج چندنفرهی همیشگی! با ویجیاتو همراه باشید تا 10 مورد از این عناوین را بررسی کنیم.
Overwatch 2

بگذارید همین ابتدا این یکی را کنار بگذاریم: همهی ما سینماتیکهای این بازی را دیدهایم و آنها فوقالعاده هستند. حتی سرسختترین طرفداران ناامید اورواچ هم نمیتوانند آن را انکار کنند. اورواچ ۲ از لحاظ فنی در فصل ششم خود «مأموریتهای داستانی» را به بخش PvE بازی اضافه کرد، که احتمالا بازماندهای از ایدههای کمپین تکنفرهی کنسلشدهی آن بود. اما یک مشکل وجود داشت، این مأموریتها کوآپ بودند، نه یک تجربهی واقعی تکنفره.
بدتر از آن، گزارش شد که این بخش PvE فروش خوبی نداشته و برای بلیزارد توجیه اقتصادی کافی برای ادامهی توسعهی آن وجود نداشته است. نتیجه؟ تصمیمی تلخ برای لغو کامل مأموریتهای PvE در آینده. این ماجرا نشان داد که محتوای PvE همیشه با هیرو شوترها سازگار نیست. اما هنوز هم خیلی از ما دوست داریم یک روز شاهد تحقق این ایده باشیم
Paladins

پالادینز یکی از معدود هیرو شوترهایی است که به جای دنیایی علمی-تخیلی یا واقعگرایانه، یک فانتزی قرون وسطایی را ارائه میدهد. و بیایید صادق باشیم، هر بازیای که در آن الفها، اورکها، گابلینها و اژدها حضور دارند، قطعا میتواند داستانهای سرگرمکنندهای را روایت کند. این بازی همین حالا هم دارای دنیایی غنی و گسترده است که در پسزمینهاش آرامآرام شکل گرفته است.
پالادینز مدتهاست که بهعنوان یک نسخهی کپی از اورواچ شناخته میشود، اما اضافه شدن یک کمپین تکنفره میتواند این برچسب را برای همیشه از آن جدا کند. با توجه به اینکه هر شخصیت در این بازی پسزمینهی غنیای دارد که میتوان روی آن تمرکز کرد، این عنوان عملا خودش منتظر دریافت بخش داستانی است.
Rogue Company

در روگ کمپانی بازیکنان در نقش مزدوران حرفهای با نام روگز (Rogues) قرار میگیرند که هرکدام دارای تواناییها، سلاحها و گجتهای منحصربهفردی هستند. گیمپلی بازی بر پایهی همکاری تیمی است و در حالتهای مختلفی مانند 4v4 و 6v6 بازیکنان باید با هماهنگی و اجرای تاکتیکهای مناسب، حریفان خود را شکست دهند. تنوع بالای شخصیتها و سناریوهای مبارزهی پویای بازی، تجربهای هیجانانگیز و رقابتی را در بخش چندنفره ارائه داده است.
اما این بازی فاقد یک کمپین داستانی تکنفره است. عناصر روایی بازی بیشتر از طریق پیشزمینهی شخصیتها و رویدادهای داخل بازی ارائه میشوند، اما همچنان جای زیادی برای گسترش محتوای داستانی در قالب یک بخش تکنفره وجود دارد. اضافه شدن یک کمپین داستانی میتواند دنیای روگز را عمیقتر کند و بازیکنان را بیشتر با شخصیتها و جهان بازی آشنا سازد. چنین ویژگیای نهتنها تجربهی بازی را غنیتر میکند، بلکه میتواند مخاطبان بیشتری را که به دنبال گیمپلی روایی در یک شوتر تاکتیکی هستند، به خود جذب کند.
Tom Clancy’s Rainbow Six Siege

برای فرنچایزی که ریشههایش در رمانهای غنی از داستانسرایی است، تصمیم رینبو سیکس سیج برای تمرکز کامل روی چندنفرهی آنلاین کمی غیرمنتظره بود. اما خب، این تصمیم برای یوبیسافت جواب داد و این بازی به یک موفقیت غافلگیرکننده با موجی از طرفداران سرسخت تبدیل شد.
سیج (Siege) بهعنوان یک دلجویی کوچک از بازیکنان تکنفره، برخی از مودهای تمرینی آفلاین را ارائه میدهد، اما برخی از طرفداران قدیمی دلتنگ روزهایی هستند که تیم رینبو درگیر توطئههای آخرالزمانی با ریسک بالا بود. اضافه کردن یک کمپین تکنفره که پر از مأموریتهای تاکتیکی و تهدیدات جهانی باشد، میتواند یک بازگشت نوستالژیک و خوشایند به دوران طلایی رینبو سیکس باشد.
Quake Champions

کوئیک چمپینز پنجمین نسخه از فرنچایز مشهور کوئیک محسوب میشود. اگرچه کوئیک ۴ بهعنوان یکی از عناوین روز عرضهی ایکس باکس ۳۶۰ به خاطر کمپین تکنفرهی عالیاش مورد ستایش قرار گرفت، اما این سری پس از آن به گیمپلی چندنفرهی مشابه کوئیک ۳ آرنا (Quake 3 Arena) بازگشت. و از حق نگذریم، این رویکرد برای آیدی سافتور (id Software) موفقیتآمیز بوده است.
اما کوئیک یک برگ برندهی جالب دارد: حضور شخصیتهایی مانند دومگای (Doomguy) از دوم (Doom) و بی.جی. بلازکویچ (B.J. Blazkowicz) از ولفنشتاین (Wolfenstein) بهعنوان کاراکترهای قابلبازی. پتانسیل یک کمپین تکنفره که به طرزی این سه دنیای نمادین را به هم متصل کند، هم هیجانانگیز و هم ترسناک است! این ایده یا میتواند به یک شاهکار پرآشوب تبدیل شود، یا به یک فاجعهی باشکوه، اما قطعا ریسکی است که ارزشش را دارد.
Marvel Rivals

این یکی کاملا بدیهی است. با صدها، اگر نه هزاران، داستان برای الهام گرفتن و فهرستی از قهرمانان و شرورانی که مدام در حال گسترش است، پتانسیل یک کمپین تکنفره برای این بازی بسیار زیاد است. البته، چنین انتظاری کمی غیرواقعبینانه است. توسعهی یک کمپین داستانی کامل یک کار بزرگ است، مخصوصا برای تیمی که در حال حاضر با تمام توان مشغول کار است. اما خب، این لیست ریشه در عقلانیت ندارد (اینجا فقط ایدههای دیوانهوار را بررسی میکنیم)
با این حال، مارول رایوالز شاید محتملترین بازی در این لیست باشد که روزی یک بخش تکنفره دریافت کند. شاید این حالت بهعنوان یک محتوای مرتبط با بتل پس معرفی شود، یا (احتمال بیشتر) برای دنبالهی بازی در نظر گرفته شود. در هر صورت، امیدواریم که این اتفاق بیفتد!
Dota 2

دوتا یک غول بیچونوچرا در دنیای موبا (MOBA) محسوب میشود، عنوانی که به خاطر مکانیکهای پیچیده و رقابت نفسگیرش مشهور است. اگرچه این بازی اساسا یک تجربهی چندنفره است، اما دنیای آن از طریق کمیکها، انیمیشنها و سایر رسانهها گسترش یافته است.
جالب است بدانید آرتیفکت (Artifact)، یک بازی کارتی دیجیتالی که در دنیای دوتا جریان داشت، در ابتدا بدون هیچگونه بخش تکنفره منتشر شد. اما وقتی Valve متوجه علاقهی جامعهی بازیکنان به محتوای داستانی شد، اعلام کرد که قصد دارد یک نسخهی بازطراحیشده از آرتیفکت را منتشر کند که یک کمپین تکنفرهی کامل هم در آن گنجانده شده باشد. این حالت قرار بود به عمق داستانهای دنیای دوتا بپردازد و یک تجربهی روایتمحور و غنی را برای بازیکنان فراهم کند. اما متاسفانه، این پروژه با چالشهای متعددی مواجه شد و در نهایت متوقف شد. این ماجرا نشان میدهد که توسعهی بخشهای تکنفره برای بازیهای چندنفرهمحور همیشه تصمیمی ساده و کمریسک نیست.
Valorant

ولورانت ساختهی رایوت گیمز (Riot Games)، با گیمپلی تاکتیکی و لیست متنوعی از مأموران که هرکدام تواناییهای منحصربهفردی دارند، توانسته است جامعهی بزرگی از بازیکنان را جذب کند. داستان دنیای این بازی و پیشزمینهی شخصیتها عمدتا از طریق دیالوگهای داخل بازی و سینماتیکهای گاهبهگاه روایت میشود.
با وجود این ساختار غنی از جهانسازی، هنوز هیچ کمپین تکنفرهای در بازی وجود ندارد. این موضوع باعث بحثهای فراوانی در جامعهی بازیکنان شده است، برخی معتقدند که یک کمپین داستانی میتواند عمق بیشتری به دنیای بازی ببخشد و بازیکنان را بیشتر درگیر کند، در حالی که برخی دیگر استدلال میکنند که توسعهی یک بخش تکنفره ممکن است منابع توسعهدهندگان را از هستهی رقابتی بازی منحرف کند و در نهایت به کیفیت کلی آن آسیب بزند. در حال حاضر، رایوت هیچ برنامهای برای اضافه کردن یک کمپین تکنفره به ولورانت اعلام نکرده است. اما این مانع از آن نشده که جامعهی بازیکنان امیدوار بمانند و رؤیای چنین تغییری را در سر بپرورانند.
Team Fortress 2

تیم فورترس ۲ پدرخواندهی هیرو شوترها است. پس چه راهی بهتر از اضافه کردن یک کمپین تکنفرهی پرهیجان برای درس دادن به این تازهواردها؟ بعد از سالها میم و ادیتهای طنز طرفداران، شاید سخت باشد که ترکیب پرهیاهوی شخصیتهای این بازی را جدی بگیریم، اما همین مسئله دقیقا بخشی از جذابیت آن است. در واقع، به عنوان یک فرصت طلایی، داستان بازی باید از همین موضوع الهام بگیرد.
و برای آنهایی که نمیدانند، TF2 در واقع یک بکاستوری دارد که حول محور شرکت من کو (Mann Co) میچرخد، یک کمپانی که سلاح، مهمات، و البته آیتمهای تزئینی عجیبوغریب میفروشد. و بیایید صادق باشیم، هر بهانهای که بتواند Valve را مجاب کند تا یک تجربهی تکنفرهی تحولآفرین دیگر بسازد، ارزشش را دارد که برای آن بجنگیم!
Apex Legends

وقتی استودیوی ریسپاون اینترتینمنت (Respawn Entertainment) تصمیم گرفت تایتانفال ۳ (Titanfall 3) را کنار بگذارد، طرفداران این مجموعه حسابی دلشکسته شدند. اما به جای آن، ناگهان با عرضهی ایپکس لجندز غافلگیر شدند. یک هیرو شوتر که در دنیای تایتانفال جریان دارد، اما بدون آن رباتهای غولپیکر دوستداشتنی و، مهمتر از همه، بدون بخش تکنفره. در نظر بگیرید که کمپین تایتانفال ۲ یکی از بهترین و در عین حال نادیدهگرفتهشدهترین بخشهای داستانی در تاریخ بازیهای ویدیویی محسوب میشود، پس حذف این ویژگی از ایپکس ضربهی بزرگی بود.
به هر حال، ایپکس لجندز بخشی از دنیای تایتانفال است. ما تقریبا با تایتانفال لجندز (Titanfall Legends) یک پروژهی کنسلشده که شایعه شده بود ترکیبی از این دو فرنچایز خواهد بود، به یک شاهکار نزدیک شده بودیم. متأسفانه، این بازی هیچوقت رنگ واقعیت را ندید. تنها چیزی که باقی مانده، حسرت و رؤیاپردازی طرفداران است.
source