Bridget Jones: Mad About the Boy فیلمی کمدی و رمانتیک محصول مشترک سال ۲۰۲۵ بریتانیا، فرانسه و آمریکا، به کارگردانی مایکل موریس (Michael Morris) و نویسندگی هلن فیلدینگ (Helen Fielding)، دن مازر (Dan Mazer) و ابی مورگان (Abi Morgan) ساخته و پرداخته شده است. این فیلم دنبالهای بر فیلم Bridget Jones’s Baby (۲۰۱۶) است و چهارمین قسمت از سری فیلمهای بریجت جونز محسوب میشود. از بازیگران این فیلم میتوان به رنه زلوگر (Renée Zellweger) در نقش بریجت جونز، هیو گرانت (Hugh Grant) در نقش دنیل کلاور، چیوتل اجیوفور (Chiwetel Ejiofor) در نقش آقای والاکر، لیو وودال (Leo Woodall) در نقش راکستر، اما تامپسون (Emma Thompson) در نقش دکتر رولینگز و چندی دیگر اشاره کرد.
در این فیلم، بریجت جونز پس از مرگ همسرش، مارک دارسی، به عنوان مادری تنها با دو فرزند زندگی میکند. او با چالشهای زندگی روزمره، کار و ورود دوباره به دنیای قرارهای عاشقانه مواجه است. در این مسیر، بریجت با دو مرد جدید آشنا میشود؛ راکستر، مردی جوان و پرشور و آقای والاکر، معلم فرزندانش. حضور دوباره دنیل کلاور، عشق سابق بریجت و دوست نزدیک کنونی او، نیز به پیچیدگیهای داستان میافزاید. فیلم به موضوعاتی مانند از دست دادن، بازسازی زندگی و چالشهای مادری میپردازد.
کمدی با بار مفهومی سبک

فیلم Bridget Jones: Mad About the Boy در قالب کمدی، به مسائلی میپردازد که شاید در نگاه اول پیش پا افتاده به نظر برسند. شوخیها اغلب حول محور تفاوتهای نسلی، تکنولوژی مدرن و تغییرات اجتماعی شکل میگیرند. طنز فیلم بیشتر بر پایه موقعیتهایی است که بریجت در آنها احساس بیگانگی میکند، از جمله استفاده از اپلیکیشنهای دوستیابی، لباسهای مدرنی که پوشیدنشان دشوار است یا تعاملات اجتماعی جدیدی که برای او خوشایند نیستند. این نوع طنز که بر نمایش ناآگاهی شخصیت اصلی از تغییرات روز تمرکز دارد، تا حد زیادی قابل پیشبینی و تکراری به نظر میرسد.
یکی از مشکلات این سبک کمدی، اتکا بر کلیشههای قدیمی درباره زنانی است که به دلایل مختلف از جامعه عقب ماندهاند. بریجت، که در فیلمهای قبلی به عنوان زنی مستقل اما دست و پاچلفتی به تصویر کشیده میشد، اینبار بیشتر به شکل شخصیتی ناآگاه و ناتوان در انطباق با زندگی مدرن ظاهر میشود. فیلم در بسیاری از صحنهها از این ویژگی او برای خلق موقعیتهای طنز استفاده میکند، اما نتیجه نهایی بیشتر از آنکه خندهدار باشد، او را سادهلوح جلوه میدهد. این موضوع باعث میشود که برخی از شوخیهای فیلم نه تنها جذابیت خود را از دست بدهند، بلکه در برخی موارد حتی زننده به نظر برسند.
دیالوگهای فیلم در بسیاری از لحظات، بیش از حد بر تاکید روی بدیهیات متمرکز هستند. شوخیهایی که درباره تکنولوژیهای جدید، تغییرات در دنیای مد و سبک زندگی مدرن مطرح میشوند، چندان خلاقانه نیستند. این نکته باعث میشود که فیلم در مواقعی شبیه یک کمدی سطحی به نظر برسد که بیشتر به بازگویی کلیشههای آشنا تکیه دارد تا خلق طنزی هوشمندانه. به عنوان مثال، صحنهای که بریجت برای اولین بار سعی میکند از یک اپلیکیشن دوستیابی استفاده کند، همان کلیشه قدیمی، فردی که از تکنولوژی سر درنمیآورد را تکرار میکند، بدون آنکه زاویه جدیدی به این ایده اضافه کند.
مسئله دیگر این است که طنز فیلم تا نیمه راه، تقریبا بهطور کامل بر تحقیر شخصیت بریجت بنا شده است. او مدام در موقعیتهای ناخوشایند قرار میگیرد، معمولا به دلیل ناتوانی در فهم یا تطبیق با شرایط جدید. اگرچه چنین موقعیتهایی میتوانند در ابتدا خندهدار باشند، اما در صورتی که تکرار شوند، شخصیت اصلی را بیشتر به شکل فردی ناتوان نشان میدهند تا کسی که در یک دنیای در حال تغییر تلاش میکند جایگاه خود را بیابد. این مسئله بهویژه در مقایسه با فیلمهای قبلی این مجموعه به چشم میآید، جایی که بریجت اگرچه دست و پاچلفتی بود، اما همچنان استقلال و جذابیت خاص خود را حفظ میکرد.
با اینحال، در نیمه دوم Bridget Jones: Mad About the Boy کمدی از شکل مسخره کردن بریجت فاصله میگیرد و بیشتر به تعاملات او با شخصیتهای دیگر میپردازد. در این بخش، فیلم لحظاتی دارد که احساسات واقعی را به نمایش میگذارد و طنز آن به جای آنکه صرفا بر اساس ناآگاهی شخصیت اصلی باشد، بر روابط انسانی و موقعیتهای عاطفی شکل میگیرد. این تغییر لحن باعث میشود که فیلم از سطح یک کمدی صرفا مبتنی بر تحقیر شخصیت اصلی فراتر برود و تا حدی عمق بیشتری پیدا کند.
در نهایت، مشکل اصلی فیلم این است که طنز آن بیش از حد به شوخیهای قابل پیشبینی و تکراری متکی است. بسیاری از لحظات کمدی بر اساس مفاهیمی بنا شدهاند که در سالهای اخیر بارها در فیلمهای دیگر استفاده شدهاند. این امر باعث میشود که فیلم، بهویژه در نیمه اول، تازگی و خلاقیت چندانی نداشته باشد. هرچند که در ادامه، با تغییر مسیر داستان، فیلم به سمت نمایش احساسات عمیقتر و روابط پیچیدهتر حرکت میکند، اما نمیتواند کاملا از کلیشههای کمدی سطحی که در نیمه اول خود ایجاد کرده، فاصله بگیرد.
عاشقانه مورد علاقه نوجوانها

Bridget Jones: Mad About the Boy در نیمه دوم خود به تدریج از کمدی سطحی فاصله میگیرد و وارد فضایی میشود که بیشتر شبیه یک داستان عاشقانه نوجوانانه است. با این تفاوت که شخصیت زن اصلی، یعنی بریجت، دیگر یک دختر هجدهساله نیست، بلکه زنی جا افتاده و باتجربه است. اما نحوه پردازش رابطه عاشقانه جدید او و شکل روایت داستان باعث میشود که این تفاوت سنی چندان دراماتیک یا مهم به نظر نرسد. در عوض، فیلم به گونهای پیش میرود که گویی در حال بازگویی یک داستان عاشقانه نوجوانانه است، تنها با این تفاوت که شخصیت زن به لحاظ سنی بزرگتر است.
یکی از دلایل این اتفاق، نحوه نمایش بریجت در طول فیلم است. او در تمام مراحل رابطهاش، هیجانها و واکنشهایی دارد که بیشتر به احساسات یک نوجوان شبیه است تا زنی که تجربه زندگی، عشق و حتی ازدواج را پشت سر گذاشته است. فیلم به جای آنکه این تجربهها را در شخصیت او منعکس کند، او را همچنان در موقعیتهای کودکانه و سادهانگارانه قرار میدهد. این موضوع باعث میشود که تماشاگر، به جای درک عمق احساسات یا چالشهای واقعی بریجت، بیشتر درگیر شیرینیهای سطحی و لحظات کلیشهای یک رابطه عاشقانه سبک و بیدغدغه شود.
از سوی دیگر، رابطه عاشقانهای که فیلم شکل میدهد، فاقد پیچیدگیهای لازم برای نمایش تفاوتهای سنی، شخصیتی و تجربی است. معمولا در داستانهایی که چنین فاصله سنی یا تجربی بین دو شخصیت وجود دارد، این موضوع به عنوان یک چالش یا حداقل یک عنصر دراماتیک در نظر گرفته میشود. اما در این فیلم، این تفاوتها تقریبا نادیده گرفته میشوند و رابطه بریجت بیشتر شبیه یک داستان عاشقانه تینیجری روایت میشود. این مسئله باعث میشود که عشق میان شخصیتها، به جای آنکه احساسی عمیق و واقعی داشته باشد، بیشتر سطحی و نوجوانانه به نظر برسد.
یکی دیگر از نشانههای این فضای تینیجری، نحوه پرداخت احساسات در فیلم است. شخصیتها خیلی سریع جذب هم میشوند، لحظات عاشقانه با همان شور و هیجانی نمایش داده میشوند که در فیلمهای مخصوص نوجوانان دیده میشود و تضادهای داستانی نیز به همان سرعت و سادگی حل میشوند. همه این عناصر نشان میدهند که فیلم، به جای پرداختن به یک رابطه احساسی پیچیده و واقعی برای بزرگسالان، بیشتر به الگوهای روایی فیلمهای عاشقانه نوجوانان نزدیک شده است. این موضوع حتی در شیوه فیلمبرداری و موسیقی متن نیز دیده میشود. بسیاری از صحنههای عاشقانه با همان ترکیبهای رنگی، نورپردازیهای فانتزی و موسیقیهای احساسی همراه هستند که در فیلمهای عاشقانه نوجوانان استفاده میشود.
این سبک بصری و شنیداری، همراه با نحوه روایت داستان، باعث میشود که تماشاگر احساس کند با یک داستان عاشقانه نوجوانانه مواجه است، با این تفاوت که شخصیت زن داستان، به لحاظ سنی، در موقعیتی متفاوت قرار دارد. در نهایت، این نوع روایت باعث میشود که فیلم، به جای آنکه یک داستان عاشقانه پخته و متناسب با سن و تجربه شخصیتهایش ارائه دهد، بیشتر شبیه یک فانتزی عاشقانه نوجوانانه به نظر برسد. این مسئله میتواند برای برخی از تماشاگران جذاب باشد، اما برای کسانی که انتظار یک داستان احساسی عمیقتر و واقعگرایانهتر را دارند، این سبک روایی سطحی و غیرقابل باور به نظر میرسد.
نصیحت پشت هر سکانس

Bridget Jones: Mad About the Boy به شکلی پیش میرود که گویی هر صحنه باید با یک نتیجهگیری مشخص به پایان برسد. این الگوی روایی باعث میشود که هر موقعیت، چه کمدی و چه دراماتیک، به جای آنکه بهصورت طبیعی جریان پیدا کند، به نوعی جمعبندی شود که گویی فیلم در حال ارائه یک پیام یا نتیجهگیری آشکار به مخاطب است. این مسئله باعث میشود که مخاطب، بهجای آنکه درگیر فضای داستان شود، بیشتر در موقعیت یک شنونده نصیحت قرار بگیرد.
یکی از مشکلات اصلی این سبک روایت، از بین بردن فضای ابهام و مشارکت مخاطب در تحلیل داستان است. معمولا در فیلمهایی که بهخوبی ساخته شدهاند، بسیاری از صحنهها به شکل باز طراحی میشوند، به این معنا که تماشاگر فرصتی برای تفکر و نتیجهگیری شخصی دارد. اما در این فیلم، هر صحنه بهگونهای پایان مییابد که پیام آن بهوضوح مشخص است و جای چندانی برای تامل باقی نمیگذارد. این روش نه تنها تماشاگر را درگیر نمیکند، بلکه حس بیش از حد هدایت شدن را به او القا میکند.
این سبک روایت همچنین باعث میشود که فیلم از لحاظ احساسی و دراماتیک نیز ضعیفتر عمل کند. در بسیاری از فیلمهای موفق، صحنههای کلیدی به گونهای طراحی میشوند که حس و پیام آنها از طریق اجرا، بازیگری و کارگردانی منتقل شود، نه از طریق توضیح و نتیجهگیری صریح. اما این فیلم در بیشتر لحظاتش بهجای استفاده از ظرافتهای بصری و احساسی، مستقیم و بدون واسطه به مخاطب میگوید که چه فکری کند. این موضوع بهویژه در صحنههای احساسی و کمدی به چشم میآید، جایی که بهجای ایجاد فضایی طبیعی، فیلم سعی میکند پیام خود را کاملا آشکار کند.
یکی دیگر از مشکلات این رویکرد، کاهش تاثیرگذاری طنز و شوخیهای فیلم است. در یک کمدی خوب، شوخیها معمولا در بستر داستانی قرار میگیرند و به مخاطب اجازه میدهند تا خودش از موقعیتها برداشت کند. اما در این فیلم، بسیاری از لحظات کمدی بلافاصله با یک نتیجهگیری همراه میشوند که به مخاطب یادآوری میکند چه چیزی باید از آن صحنه برداشت کند. این کار نه تنها از جذابیت شوخیها میکاهد، بلکه روند طبیعی روایت را نیز مختل میکند.علاوه بر این، این شیوه روایت باعث میشود که فیلم بیشازحد ساختارمند و پیشبینیپذیر به نظر برسد.
وقتی هر صحنه با یک جمعبندی مشخص همراه است، تماشاگر پس از مدتی میتواند الگوی روایی فیلم را حدس بزند. این پیشبینیپذیری از تنش، هیجان و جذابیت فیلم میکاهد و آن را به اثری قابل حدس و یکنواخت تبدیل میکند. در مجموع، تاکید بیش از حد فیلم بر نتیجهگیریهای واضح، نه تنها از میزان درگیری احساسی مخاطب با داستان میکاهد، بلکه فیلم را به اثری بیشازحد هدایت شده و قابل پیشبینی تبدیل میکند. این سبک روایت، بهجای آنکه داستان را عمیقتر و تاثیرگذارتر کند، آن را به مجموعهای از پیامهای مستقیم و کم عمق تبدیل کرده که جذابیت و گیرایی چندانی ندارند.
همه چیز پایین تر از سطح انتظار است

فیلم Bridget Jones: Mad About the Boy از نظر ارزش سرگرمی میتواند تا حدی قابل قبول باشد، بهویژه برای کسانی که به دنبال یک کمدی سبک با رگههایی از داستان عاشقانه هستند. اگر مخاطب انتظار یک اثر هنری قابل توجه یا فیلمی با ایدههای نو و کارگردانی خاص نداشته باشد، این فیلم میتواند بهعنوان یک گزینه برای پر کردن یکی دو ساعت از وقت، گزینهای قابل تحمل باشد. اما این تنها نقطه قوت فیلم است، چراکه در سایر جنبهها عملکرد چندان درخشانی ندارد.
یکی از اصلیترین مشکلات فیلم، نبود عمق در روایت و شخصیتپردازی است. فیلمنامه هیچ عنصر متمایزی ارائه نمیدهد و بیشتر بر کلیشههای آشنا متکی است. شوخیها اغلب تکراری هستند و موقعیتهای کمدی بدون هیچ نوآوری خاصی اجرا میشوند. شخصیت اصلی یعنی بریجت، بهجای آنکه رشدی در مسیر داستان داشته باشد، همچنان در همان الگوهای تکراری گذشته باقی میماند. همین موضوع باعث میشود که فیلم، حتی برای طرفداران قدیمی این مجموعه، حس تکراری و بیمحتوایی ایجاد کند.
در بخش کارگردانی نیز فیلم هیچ ویژگی خاصی ندارد که آن را از دیگر آثار مشابه متمایز کند. صحنههای کمدی و دراماتیک بدون هیچ خلاقیتی اجرا میشوند و کارگردان صرفا به نمایش اتفاقات داستان بسنده کرده است. هیچ سکانس خاص یا بصری که بتواند در ذهن مخاطب باقی بماند، در فیلم دیده نمیشود. در واقع، تمام تصمیمهای کارگردانی در جهت سادهسازی روایت و تاکید بر الگوی آشنای فیلمهای کمدی رمانتیک عمل میکنند. این موضوع باعث میشود که فیلم فاقد هرگونه هویت بصری منحصربهفرد باشد.
فیلم از نظر تاثیرگذاری احساسی نیز ضعف دارد. درحالیکه داستان میتوانست فرصتهای دراماتیکی برای خلق لحظات احساسی عمیق داشته باشد، همه چیز آنقدر ساده سازی شده که هیچ احساس واقعی به مخاطب منتقل نمیشود. حتی در صحنههایی که فیلم سعی دارد به لحظات احساسی خود عمق ببخشد، فیلمنامه و اجرا آنقدر سطحی هستند که این لحظات بیشتر مصنوعی به نظر میرسند تا تاثیرگذار.
در نهایت، این فیلم نه ارزش هنری دارد، نه ارزش بصری و نه حتی توانایی ارائه یک روایت کمدی عاشقانه متفاوت. تنها کارکرد آن، سرگرم کردن مخاطبی است که صرفا به دنبال یک فیلم سبک و قابل پیشبینی است تا چند ساعتی را بگذراند. اما اگر کسی به دنبال فیلمی است که بتواند در ذهنش باقی بماند، ایدهای جدید ارائه دهد یا تاثیر احساسی عمیقی بگذارد، بتید گفت که این فیلم کاملا فراموششدنی خواهد بود.
مقایسه این مجموعه فیلم

مجموعه فیلمهای Bridget Jones از ابتدا تا امروز، روندی پر افت و خیز را طی کرده است. این مجموعه شامل چهار فیلم است. فیلم اول Bridget Jones’s Diary (2001). فیلم دوم Bridget Jones: The Edge of Reason (2004). فیلم سوم Bridget Jones’s Baby (2016) و آخرین فیلم از این مجموعه Bridget Jones: Mad About the Boy (2025) میباشد. برای مقایسه از نظر روایت باید گفت که Bridget Jones’s Diary بهترین فیلم این مجموعه از نظر روایت است. این فیلم توانست شخصیت بریجت را در قالب زنی مستقل، دست و پا چلفتی اما دوست داشتنی، به خوبی معرفی کند. فیلم تعادل خوبی میان کمدی، عاشقانه و لحظات احساسی برقرار کرده است.
اما در Bridget Jones: The Edge of Reason سازنده سعی کرد همان فرمول فیلم اول را تکرار کند، اما بیش از حد روی موقعیتهای غیرواقعی و طنز اغراق شده تمرکز داشت. داستان آنقدر کشدار و کلیشهای شد که باعث شد بسیاری از طرفداران فیلم اول، آن را ناامید کننده بدانند. شخصیتها عمق خود را از دست دادند و روابط احساسی میان بریجت، مارک و دنیل بیشتر شبیه یک مثلث عشقی تکراری شد تا چیزی که ارزش دنبال کردن داشته باشد Bridget Jones’s Baby نسبت به فیلم دوم پیشرفت محسوسی داشت. داستان، حالا در دوران بلوغ و پختگی بریجت اتفاق میافتاد و در عین حال، شوخیها و سبک کمدی همچنان حفظ شده بود.
اما تفاوت اصلی این فیلم با دو فیلم قبلی، تمرکز آن بر مادر شدن بریجت بود که باعث شد داستان در جهتی جدید پیش برود. با این حال، همچنان ساختار کلی روایت قابل پیشبینی و در برخی قسمتها تکراری بود. Bridget Jones: Mad About the Boy بیشترین فاصله را از روح فیلم اول دارد. داستان بهجای تمرکز بر شخصیتپردازی بریجت، بیشتر سعی دارد یک داستان عاشقانه سبک و نوجوانانه را روایت کند. در اخرین فیلم از مجموعه مورد نظر، روایت فیلم به جای آنکه به پختگی بریجت بپردازد، او را در موقعیتی مشابه فیلمهای اول قرار میدهد، اما بدون آنکه شخصیتش عمق یا تحول قابل توجهی داشته باشد. شوخیها بیش از حد سطحی و تکراری هستند و فیلم در نهایت چیزی به مجموعه اضافه نمیکند.
برای مقایسه از نظر کارگردانی نیز باید گفت که، شارون مگوایر (Sharon Maguire) که فیلمهای اول و سوم را کارگردانی کرد، بهترین درک را از فضای داستان و شخصیت بریجت داشت. در Bridget Jones’s Diary، کارگردانی او ترکیبی از طنز، احساسات واقعی و سبک روایی روان را ارائه داد. در Bridget Jones’s Baby نیز او موفق شد انرژی و جذابیت فیلم اول را تا حدی احیا کند، هرچند که داستان کلیشهای آن باعث شد نتواند کاملا در حد و اندازههای فیلم اول ظاهر شود.
Bridget Jones: The Edge of Reason توسط بیبان کیدرون (Beeban Kidron) کارگردانی شد و بزرگترین مشکل آن این بود که بیش از حد بر طنزهای موقعیتی غیرضروری تکیه داشت. بسیاری از صحنهها شبیه کمدیهای عامهپسند و بیش از حد اغراق شده طراحی شده بودند، بدون آنکه به عمق داستان یا شخصیتها توجه شود. Bridget Jones: Mad About the Boy به کارگردانی مایکل موریس (Michael Morris) از نظر سبک بصری و تدوین، بیش از حد ساده و تلویزیونی به نظر میرسد. هیچ خلاقیتی در میزانسنها و اجرای صحنههای احساسی وجود ندارد و فیلم در کلیشههای ژانر کمدی رمانتیک غرق شده است.
کارگردانی فیلم آخر نه تنها هیچ ویژگی منحصربهفردی ندارد، بلکه باعث شده فیلم بیشتر شبیه یک کمدی متوسط و بدون هویت خاص باشد. در نهایت باید گفت که از نظر کیفیت، Bridget Jones’s Diary همچنان بهترین فیلم مجموعه است؛ هم از نظر روایت، هم از نظر شخصیتپردازی و هم از نظر کارگردانی. Bridget Jones: The Edge of Reason ضعیفترین قسمت مجموعه از نظر فیلمنامه و روایت بود، اما حداقل همچنان بریجت را در مرکز توجه نگه میداشت. Bridget Jones’s Baby توانست تا حدی داستان را به مسیر درست بازگرداند، اما همچنان اسیر فرمولهای تکراری ژانر بود. Bridget Jones: Mad About the Boy اما بیشترین فاصله را از فضای اولیه مجموعه گرفته و نه تنها از نظر شخصیتپردازی ضعیف است، بلکه حتی هویت مشخصی هم ندارد و بیشتر شبیه یک فیلم عاشقانه نوجوانانه با شخصیت اصلی مسنتر است.
اگر بخواهیم یک رتبهبندی کلی برای این چهار فیلم ارائه دهیم، میتوان به این شکل در نظر گرفت که بهترین و شماره یک از مجموعه چهارتایی متعلق به Bridget Jones’s Diary است. بهترین فیلم از نظر روایت و شخصیتپردازی نیز به Bridget Jones’s Baby اختصاص داده میشود. تلاش موفق برای احیای داستان، اما همچنان قابل پیشبینی و رتبه سوم از این مجموعه متعلق به Bridget Jones: The Edge of Reason میباشد. طنز اغراقشده و روایت ضعیف نیز به Bridget Jones: Mad About the Boy میرسد و کمارزشترین فیلم از نظر داستان و کارگردانی در این مجموعه معرفی میشود.

45
امتیاز ویجیاتو
source