معرفی ۱۰ تا از بهترین اپیزود های سریال Walking Dead
وقتی که سریال The Walking Dead (مردگان متحرک) در سال ۲۰۱۰ عرضه شد، بسیار از زمان خود جلوتر بود. در آن زمان ژانر زامبی مدتها بود که تب و تاب خود را از دست داده و به بیانی دیگر یک ژانر مرده به حساب میآمد، با این حال سریال The Walking Dead با بودجه و ارزش تولید بالا، کاری کرد که تا آن زمان برای ژانر زامبی بیسابقه بود. این سریال از روی کمیک بوکی به همین نام اقتباس شد و به سرعت توانست به لطف جلوههای تصویری و روایت مبنی بر شخصیتها، هواداران مخصوص به خود را پیدا کند.
در حالی که با ظهور شبکههای استریم سریالهای بلندی همچون Supernatural و The Vampire Diaries از میدان به در شدند، سریال The Walking Dead همچنان به راه خود ادامه داد. به دلیل محبوبیت بالا، شبکه AMC یازده فصل و چند اسپین-آف از این اثر تولید کرد. با وجود ۱۷۷ اپیزود، انتخاب ۱۰ بهترین از میان آنها دشوار است، با این حال اپیزودهایی از این سریال هستند که به علت تأثیرگذاری شگرف خود، به یک پدیده فرهنگی تبدیل شدند و در یاد و خاطر هواداران تا ابد ماندند. با ویجیاتو برای مرور فهرستی از ۱۰ اپیزود برتر سریال The Walking Dead همراه باشید.
The Killer Within – فصل سوم، قسمت چهارم

مرگ لوری برخلاف دیگر مرگهای این سریال، بسیار دلخراش بود. پس از ماجراجویی در این دنیای آخرالزمانی آن هم در حالی که نه ماه باردار بود، لوری مجبور شد عمل سزارین خود را در میان حمله انبوهی از واکرها انجام دهد. او جان خود را برای فرزندش از دست میدهد و در این بین از کارل هم خداحافظی میکند و میگوید: «تو بهترین کاری هستی که من تا به حال انجام دادهام». در حال خونریزی، فرزند او جودیت متولد میشود. انگار همین سرنوشت غمناک برای از پا در آوردن کارل کافی نبود، چون او باید برای زنده نشدن مجدد مادرش، به سر او هم شلیک میکرد.
18 Miles Out – فصل دوم، قسمت دهم

رابطه ریک و شین در دو فصل اول دستخوش تغییرات زیادی شد. تا اواسط فصل دوم، رابطه آنها به نقطه عطف خود رسید. تا آن زمان میدانستیم که لوری با شین رابطه داشته است. وقتی او دوباره برمیگردد، شین از این راز به عنوان یک اهرم استفاده کرده و احساس قدرتی که از این کار به دست میآورد، به او حسی از برتری و غیرقابل شکست بودن میدهد. اما ریک نمیگذارد شین چنین کاری بکند. در واقع، او به شین اطلاع میدهد که از بچه و رابطه مطلع بوده و او را اصلا به چشم یک تهدید نگاه میکند. تا این جای کار، شین دست بالاتر را داشت و دنبال راهی برای بیرون کردن ریک از بازی بود، اما در نهایت این ریک است که بالا دست او ظاهر میشود.
Here’s Negan – فصل دهم، قسمت بیست و دوم

زمانی که اندرو لینکلن سریال The Walking Dead را ترک کرد، آنها به شخصیتی نیاز داشتند که بتواند وزن سریال را به دوش بکشد، و چه خوب و چه بد، آن شخصیت نیگان بود. انسانها موجودات پیچیدهای هستند و نیگان قطعاً از این قاعده مستثنی نیست. اپیزود Here’s Negan یکی از بهترین بازیهای جفری دین مورگان در سریال است. در این اپیزود پیچیدگیهای شخصیت او به طور کامل به نمایش گذاشته میشود: شوهری که از زن بیمار در حال مرگش به دلیل سرطان، مراقبت و در عین حال با بهترین دوست همسرش، به او خیانت میکند. زمانی که او ذات بیماری را تشخیص میدهد، رابطه را قطع کرده تا از لوسیل تا خود لحظه مرگش مراقبت کند، و البته در نهایت خودش جانش را میگیرد. این موضوع نیگان را در یک مسیر جنگی قرار میدهد و زمانی که کارش تمام میشود، دیگر آن نیگان قدیمی مرده است. کسی که حالا باقی مانده، دیکتاتوری بیرحم و بیخیال است که بینندگان در فصل ششم با او آشنا میشوند.
A – فصل چهارم، قسمت شانزدهم

زمانی که خانواده ریک در سفر به ترمینوس تهدید میشود، او مجبور میشود تصمیم عجولانهای بگیرد. ریک سعی میکند کارل و میشون بیدفاع را نجات دهد و در این بین دریل هم به طور ناخواسته به این گروه اضافه میشود. حالا ریک در این جا چه میکند؟ او گلوی رهبر گروه، جو را پاره میکند. در این قسمت تمام آن چیزهایی را که از سریال The Walking Dead انتظار داریم میبینیم. لحظاتی خونین، شدید و تنشزا که هیجانی مضاعف به درام سریال اضافه میکند.
No Way Out – فصل ششم، قسمت نهم

اکثر افراد اعتقاد دارند که فصل ششم سریال جزو فصول ضعیف آن به شمار میرود، اما پس از قسمت پایانی میانه فصل، دوباره سریال اوج میگیرد، به حدی که آدرنالین افرادی که در حال نجات آلکساندریا هستند، به سقف میچسبد. این گروه در حال نبرد با فرقه ناجیان هستند و به نظر میرسد که همین جا، پایان کار آنهاست. با این حال، آنها به نقشه خود میچسبند و راهی برای خروج از وضعیت پیدا میکنند، اگرچه این راه صدمات زیادی به آنها وارد کند. کارل چشمش را از دست داده و بیهوش میشود و خیلیها نمیدانند سرنوشت او دقیقاً در این جا چه میشود. در انتهای اپیزود، او به هوش میآید و با آن چشمبندی که دارد، بسیار بدجنس به نظر میرسد.
The Grove – فصل چهارم، قسمت چهاردهم

«به گلها نگاه کن، لیزی»، عبارتی است که تا ابد در خاطر هواداران سریال The Walking Dead خواهد ماند. این قسمت از رمان موشها و آدمها جان اشتاین بک الهام گرفته شده و راه خود را از منبع اقتباسی کمیک بوک The Walking Dead جدا میکند. هنرنمایی بازیگران در این قسمت بسیار درخشان است، به ویژه برایتون شاربینو در نقش لیزی. در این قسمت میبینیم که مبارزه با بیماریهای ذهنی و روانی در یک محیط آخرالزمانی چگونه است. وضعیت ذهنی و روانی لیزی در این قسمت به طور فزایندهای ناپایدارتر میشود تا حدی که دیگر عقیده دارد که واکرها نه این که موجودات بدی باشند، بلکه فقط با آنها متفاوت هستند. اما خواهرش میکا چنین احساسی ندارد. لیزی در نهایت خواهرش را با چاقو میکشد و کارول مجبور میشود لیزی را بکشد تا جودیت زنده بماند.
Honor – فصل هشتم، قسمت نهم

فداکاری کارل در فصل هشتم همچنان در ذهن هواداران مانده است. در طول آرک داستانیاش، او از پسری که همه چیز را برای رضایت پدرش انجام میداد، به مرد جوانی تبدیل شد که با تأثیر و نفوذ ریک، هویت مخصوص به خود را پیدا میکند. او در خلال سفرش فهم خوبی از طبیعت پیچیده انسان به دست آورد و سپس هر کار در توانش بود کرد تا گروه را به سمت تصمیمات متفکرانهتر و صلحآمیزتر سوق دهد. نیگان خانه آنها در الکساندریا را به آتش کشید و ساکنین به دنبال راهی برای خروج از آنجا بودند. کارل، صدیق را به منطقه امنی رساند اما در حال انجام این کار توسط یک واکر گاز گرفته میشود. دیگر تبدیل شدن او به یک واکر، فقط منوط به سپری شدن زمان بود. با توجه به این که در کمیکها او تا پایان زنده میماند، مرگش تا حد زیادی غیرضروری و ناامیدکننده بود، اما بالاخره این کار باعث شد تا سرنوشت ریک در سریال به یک سرانجامی برسد. علاوه بر این، هنرنمایی تمام بازیگران در صحنههای پایانی او (به ویژه دانای گوریرا) خیرهکننده است.
No Sanctuary – فصل پنجم، قسمت اول

زمانی که کارول برای اولین بار در سریال حضور پیدا کرد، خجالتی و آرام بود، اما رفتهرفته در همان فصلهای اولیه ثابت کرد که نباید دستکم گرفته شود، مثلاً در قسمت اول فصل پنجم، زمانی که او گروه را از آدمخواران در ترمینوس نجات داد. کارول حصارهای اطراف محوطه را منفجر میکند و خود را به شکل یک واکر در میآورد و همه چیز را در مسیرش سلاخی میکند. پس از نبردی تا سرحد مرگ، او در حالی که پوشیده از خون شده، زنده و پیروز به بیرون میآید. ملیسا مکبراید یکی از ویژگیهای برجسته سریال The Walking Dead است و هنرنمایی او در این قسمت، شاهد این امر است.
Days Gone Bye – فصل اول، قسمت اول

امکان ندارد فهرستی از بهترین اپیزودهای The Walking Dead تهیه کنیم و در آن نامی از اولین قسمت آن، یعنی درست جایی که همه چیز شروع شد، نیاوریم. پانزده سال از آن زمان گدشته و این اپیزود همچنان یکی از بهترین اپیزودهای کل سریال است و برای این رتبه دلایل خوبی هم دارد. نه تنها این قسمت ارزش تماشای مجدد دارد، بلکه به طور کامل نشان میدهد که قرار است برای فصول طولانی، با چه اثری روبرو باشیم. لینکلن که از کما بیدار میشود و میبیند دنیا در آشفتگی کامل است؟ زامبیها در میان آدمهای زنده؟ اپیزودی خیرهکننده و با ادویهای از نوستالژی که به لطف هنرنمایی لینکن، جزو بهترین اپیوزدهای سریال مردگان متحرک قرار میگیرد.
Last Day on Earth – فصل ششم، قسمت شانزدهم

اولین حضور نیگان در جهان The Walking Dead یکی از نمادینترین اپیزودهای این سریال است. اگر قرار است شرور بزرگی وارد سریال شود، چرا کاری نکنیم که برخی از محبوبترین شخصیتهای سریال را بکشد؟ تصمیمی که در آن زمان یکی از بحثبرانگیزترین تصمیمات سازندگان سریال بود. بازی جفری دین مورگان در این نقش، او را به یکی از بزرگترین شرورهای تلویزیون تبدیل کرد. مرگ وحشیانه گلن برای طرفداران بسیار تکاندهنده بود و همچنان هواداران سر این موضوع بحث میکنند چنین مرگی برای روند سریال ضروری بود یا نه. مرگی که باعث شد بسیاری از طرفداران سریال را به طور کامل کنار بگذارند. اما نکته مثبت کار این جاست که مگی از یک شخصیتِ ابزاری برای پیشبرد داستان، به شخصیتی کاملاً برای خودش تا انتهای سریال تبدیل شد.
source
کلاس یوس