اقتصاد ۲۴- نوژن اعتضادالسلطنه- خوش بین نیستند و معتقدند حتی اگر توافقی نیز میان ایران و آمریکا صورت گیرد کوتاه مدت و متزلزل خواهد بود. آنان ترامپ را فردی غیر قابل پیش بینی، غیر قابل اعتماد و مدمی مزاج میدانند، در نتیجه، معتقد نیستند که به وعده هایش پایبند باقی خواهد ماند. آنان اشاره میکنند این نگاهی است که مقامهای دولتی چین نیز دارند. این نگاهی مشترک میان اعضای محافل دانشگاهی چین درباره چشم انداز مذاکرات ایران و آمریکاست که تاکنون دو جلسه آن در مسقط و رم برگزار شده است.
آیا در صورت حصول نتیجه در جریان مذاکرات ایران و آمریکا این موضوع باعث نگرانی چین خواهد شد؟ پس از توافق احتمالی چشم انداز روابط ایران و چین چگونه خواهد بود؟ چه موانعی بر سر راه گسترش سرمایه گذاریهای چین در ایران وجود دارند؟
خبرنگار اقتصاد ۲۴ ، این پرسشها را با سه کارشناس چینی مسائل سیاست خارجی چین در میان گذاشته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
دکتر “جوزف یو شک چنگ” پژوهشگر و استاد علوم سیاسی و فعال دموکراسی خواه در هنگ کنگ است. او اکنون پژوهشگر ارشد غیر مقیم در موسسه سیاستگذاری امنیت و توسعه در استکهلم در سوئد است. او پیشتر دبیرکل حزب لیبرال “مدنی” در هنگ کنگ و هماهنگکننده گروههای طرفدار دموکراسی از جمله “قدرت برای دموکراسی” و “اتحاد برای دموکراسی حقیقی” بود. او از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۹ میلادی در دانشگاه چینی هنگ کنگ و از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ میلادی در موسسه آموزش آزاد هنگ کنگ تدریس کرد. او در فاصله سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲ میلادی به عنوان عضو تمام وقت “واحد سیاستگذاری مرکزی” یک اندیشکده دولتی در هنگ کنگ استخدام شد و در ژوئیه ۱۹۹۲ به عنوان استاد علوم سیاسی و هماهنگکننده پروژه تحقیقاتی چین معاصر به دانشگاه شهر هنگ کنگ پیوست. او در حوزه سیاست خارجی چین، سیاست هنگ کنگ و سیاست بینالملل تخصص دارد. دکتر “چنگ” بنیانگذار مجله “علوم اجتماعی هنگ کنگ” و مجله “توسعه تطبیقی آسیا” بوده است و از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ میلادی به عنوان رئیس و بنیانگذار انجمن مطالعات آسیایی هنگ کنگ خدمت کرده بود. او در سال ۲۰۱۵ میلادی بازنشسته شد. از او مقالات متعددی در حوزه سیاست خارجی چین منتشر شده است. هم چنین، کتب متعددی درباره چین از او چاپ شدهاند از جمله “چین جهانی: دستاوردهای داخلی و خارجی” (۲۰۱۵ میلادی) و “توسعه گوانگدونگ، نیروگاه اقتصادی چین” (۲۰۱۸ میلادی).
دکتر “هونگدا فن” استاد موسسه مطالعات خاورمیانه دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای است. حوزههای اصلی تحقیقاتی او مطالعات خاورمیانه و دیپلماسی چین هستند. او از سال ۲۰۱۰ میلادی به انجام کارهای میدانی عمیق در اسرائیل، فلسطین، ترکیه، مصر، عربستان سعودی، ایران و ایالات متحده مشغول بوده است. او یک سال به عنوان محقق مهمان در دانشگاه برکلی، یک سال به عنوان استاد مهمان در دانشگاه تلآویو در اسرائیل و یک سال را به عنوان مدرس در دانشگاه اصفهان در ایران گذرانده است. دکتر فن چهار کتاب در مورد خاورمیانه از جمله “ایران و ایالات متحده، از دوست تا دشمن” و “یک متفکر چینی که در خاورمیانه قدم میزند” را نوشته است. از او صدها مقاله پژوهشی و ستون مطبوعاتی در مجلات دانشگاهی و رسانههای چین، سنگاپور، ایران، ترکیه و ایالات متحده منتشر شده است. او هم چنین مفسر امور بینالملل در تلویزیون چین است و بسیاری از رسانههای جریان اصلی جهان از جمله “بلومبرگ”، “انبیسی”، “نیوزویک” و “فایننشال تایمز” با او مصاحبه کردهاند.
دکتر “تائی سون” دانشیار علوم سیاسی در دانشگاه “کریستوفر نیوپورت” در ایالت ویرجینیا در آمریکاست. تحقیقات او بر سیاست چین، روابط چین و ایالات متحده، تایوان، فاجعه و سرمایه اجتماعی، سیاست آب و اقتصاد سیاسی بینالملل متمرکز است. او پیشتر در دانشگاه بوستون تدریس کرده و دورههایی مانند “چالش اقیانوس آرام”، “مطالعات در سیاست عمومی”، “مقدمهای بر سیاست تطبیقی”، “سیاست عمومی و روابط دولت و جامعه” و “چین: از انقلاب تا اصلاحات” را برای چندین ترم تدریس کرده است. هم چنین، او به مدت دو سال به عنوان دستیار اجرایی مرکز مطالعات آسیایی در دانشگاه آمریکایی خدمت کرده و کنفرانسهای بین المللی و رویدادهای فرهنگی زیادی را سازماندهی کرده است. او هم چنین محقق دانشگاه نرمال پکن در چین است.
* چین از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ تنها ۶۱۸ میلیون دلار در پروژههای ایران سرمایه گذاری کرده که عمدتا در بخش زیرساختها بوده است. چین در همان بازه زمانی، ۲۲.۵ میلیارد دلار در عربستان سعودی، ۱۳ میلیارد دلار در عراق، ۴.۶ میلیارد دلار در کویت، ۱.۸ میلیارد دلار در قطر، ۱۹.۳ میلیارد دلار در امارات متحده عربی و ۲.۵ میلیارد دلار در عمان سرمایه گذاری کرده است. حتی سرمایه گذاری چین در کشور کوچکی، چون بحرین بیش از دو برابر سرمایه گذاری آن کشور در ایران بوده است. آیا به غیر از هراس از مواجهه با مجازاتهای ناشی از نقض مقررات تحریمی آمریکا دلیل دیگری برای عدم تمایل چینیها به سرمایه گذاری گسترده در ایران میبینید؟
جوزف چنگ: ترس از تحریمهای آمریکا احتمالاً یک ملاحظه جدی نیست. در طول اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ، مقامهای ارشد چین استراتژی تنوعبخشی خود را برای کاهش وابستگی چین به ایالات متحده به شدت تقویت کردند. از این رو، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای چین اهمیت پیدا کردند. آن کشورها نیز به طور فزایندهای ایالات متحده را غیرقابل اعتماد یافتند و از استراتژی ایالات متحده در خاورمیانه ناراضی بودند. بنابراین، آن کشورها آماده بودند تا به رویکرد چین پاسخ دهند. این پایه و اساس جریانهای سرمایهگذاریای بود که شما به آن اشاره کردید.
اجلاس چین و شورای همکاری خلیج فارس در سال ۲۰۲۲ میلادی و دیدار صورت گرفته بین “لی کیانگ” نخست وزیر چین و دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس در ریاض در سپتامبر گذشته، دستاوردهایی مبتنی بر دیدگاههای استراتژیک متقابل هستند. یک گفتگوی استراتژیک برقرار شده و مذاکرات در مورد توافق تجارت آزاد در حال انجام است. برای افزایش قابل توجه سرمایهگذاری در ایران از سوی چین و همکاری با چین، نیاز به درک متقابل از اهمیت استراتژیک دو بازیگر از سوی یکدیگر وجود دارد. این ظرفیت بالقوه وجود دارد، اگرچه کارهای بسیار بیشتری باید صورت گیرند. تلاشهای چین برای ارتقای روابط بهتر بین ایران و عربستان سعودی شواهد محکمی از این تلاش را نشان میدهد.
هونگدا فن: من به مبالغ سرمایهگذاری مشخص اعلام شده توسط پکن در کشورهای مختلف خاورمیانه دسترسی ندارم، اما معتقدم که سرمایهگذاری چین در ایران بسیار کمتر از سرمایهگذاری در کشورهای عربیای است که شما نیز ذکر کردید. این موضوع اساسا در جامعه تحقیقاتی فعلی چینی که در حوزه خاورمیانه به پژوهش میپردازد امری بدیهی است. در مورد این که چرا چین نتوانسته سرمایهگذاری بیشتری در ایران انجام دهد، تحریمها در واقع عامل اصلی بودهاند و محیط سرمایهگذاری و کسبوکار ایران نیز از دلایل مهم هستند. از منظر اقتصادی، ریسک سرمایهگذاری در ایران بسیار بیشتر از بازده مورد انتظار است. نکته شایان ذکر دیگر آن است که دو کشور در حال حاضر فاقد کانالهای سرمایهگذاری قابل اعتماد هستند.
تائی سون: ایران شریک اصلی چین در خاورمیانه و همکار مهمی برای طرح کمربند و جاده است. با تشدید رقابت استراتژیک و جنگ تجاری چین و ایالات متحده، اهمیت استراتژیک ایران به عنوان منبع اصلی انرژی نیز برای چین افزایش یافته است. با این وجود، چین در بین کشورهای منطقه بیشترین سرمایهگذاری را در ایران انجام نمیدهد. یک دلیل روشن آن است که ایران از سیستم سوئیفت جدا شده و بنابراین، برای هر شرکت چینی که بخواهد در ایران تجارت کند، موانع جدی برای تسویه حساب تجاری وجود دارد.
شرکتهای چینی که در ایران فعالیت میکنند اغلب با چالش عدم پرداخت اولیه پیش از شروع پروژه مواجه هستند. هم چنین، ارسال وجوه مرتبط با واردات نفت از چین به ایران چالش برانگیز است. البته با بازگشت تحریمهای ایالات متحده خطرات برای شرکتهای چینی که با ایران یا در ایران تجارت میکنند نیز افزایش یافته است. یک نقطه شروع خوب برای تغییر این وضعیت، تغییر محیط نامطلوب برای شرکتهای چینی در داخل ایران است. با تلاشهای دولتها و جوامع، میتوان احساسات بازار در مورد کالاهای “ساخت چین” را نیز بهبود بخشید.
جوزف یو شک چنگ
* برخی معتقدند ایالات متحده پروژه بندر چابهار در ایران را برای مقابله با طرح کمربند و جاده چین مفید میداند چرا که در تلاش است تا پروژه حملونقل بینالمللی چین که از طریق پاکستان به آسیای مرکزی، روسیه و کشورهای اروپایی گسترش مییابد، تضعیف شده و به حاشیه رانده شود. نظر شما چیست؟ آیا ممکن است آمریکا برای مقابله با چین حتی برای هند معافیت از تحریم به منظور همکاری در بندر چابهار ایران را قائل شود حتی اگر این امر منجر به کمک به وضعیت اقتصادی ایران شود؟
جوزف چنگ: چین کماکان دشمن اصلی ایالات متحده است و دولت “دونالد ترامپ” نمیخواهد نفوذ چین در ایران بیش از حد گسترش یابد. مشارکت هند در پروژه بندر چابهار از نظر ایالات متحده برای ایجاد تعادل در برابر طرح کمربند و جاده چین ارزش قابل توجهی دارد.
در حال حاضر، مذاکرات ایالات متحده با ایران در مورد برنامه هستهای ایران و مذاکرات تعرفهای ایالات متحده و هند، مسئله بندر چابهار و به ویژه لغو معافیتهای تحریمی برای مشارکت هند در پروژههای آن بندر توسط دولت ترامپ را پیچیده میکند. مورد اول بدان معناست که دولت ترامپ تمایلی به دادن امتیاز در جریان مذاکرات ندارد و مورد دوم بدان معناست که هند اکنون در چانهزنیهای خود با دولت ترامپ بر مسئله تعرفه تمرکز دارد. کاملا ممکن است که در میانمدت دولت ترامپ نقش هند را در بندر چابهار بپذیرد به ویژه هنگامی که مذاکرات ایالات متحده و ایران پیشرفتهایی داشته باشد.
هونگدا فن: اگر ایالات متحده پروژه بندر چابهار را به عنوان اقدامی متقابل در برابر ابتکارعمل کمربند و جاده چین میبیند، تنها میتوان گفت که ابزارهای واشنگتن برای مهار پکن بسیار محدود هستند. اگرچه برخی توصیفات از رقابت بینالمللی در مورد بندر چابهار وجود دارند، اما یک قدرت جهانی مانند چین این پروژه بندری ایران را به عنوان یک تهدید تلقی نخواهد کرد و نباید تلقی کند. من صمیمانه امیدوارم و معتقدم که پروژه بندر چابهار میتواند روانتر انجام شود. این پروژه برای توسعه ایران بسیار مهم است.
تائی سون: ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده مشتاق توافق است به ویژه آن که توافق صلح در اوکراین آن طور که انتظار میرفت پیش نرفته است. اگرچه ترامپ ذاتا با ایران خصومت دارد و در عین حال طرفدار اسرائیل است، اما این امکان وجود دارد که با وعدهها و نظارتها بر توسعه هستهای ایران و افزایش زمان گریز هستهای، ایالات متحده بتواند شرایط اقتصادی مطلوبتری را برای ایران فراهم کند، به ویژه اگر این به معنای رقابت و فشار بیشتر بر پروژههای زیرساختی چین باشد.
بندر چابهار احتمالا برای تلاش هند به منظور مقابله با چین و بندر گوادر پاکستان مهمتر از ایجاد موازنه قدرت توسط ایران است. این بندر میتواند از نظر اقتصادی برای ایران سودمند باشد، اما موفقیت آن کماکان به مذاکرات بین ایالات متحده و ایران و عزم سرمایهگذاران بستگی دارد.
* چگونه دههها پیش دولت چین با سفر “ریچارد نیکسون” رئیس جمهور اسبق آمریکا و ترک تخاصم با آمریکا موافقت کرد؟ به نظر میرسد ترامپ میخواهد رویکرد نیکسون را این بار در قبال ایران تکرار کند؟ آیا موفق خواهد شد؟ چه شباهت و تفاوتی میان رابطه آن روز آمریکا با چین با رابطه امروز آمریکا با ایران میبینید؟
جوزف چنگ: رهبران چین در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی بین دو قدرت امپریالیستی یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، دومی را خطرناکتر قلمداد میکردند. هم چنین، آنان متوجه شدند که دولت “نیکسون” ارزیابی هوشیارانهای نسبت به افول نسبی ایالات متحده دارد و مشتاق است تا خود را از باتلاق جنگ ویتنام خارج کند. هر دو طرف زمینههای مشترک همکاری را درک میکردند.
دولت ترامپ امروز میخواهد “آمریکا را دوباره عظمت بخشد”، شعاری که جنبش “ماگا” متشکل از طرفداران او مطرح میکنند. بهبود روابط بین ایالات متحده و ایران میتواند به این هدف کمک کند. با این وجود، نزدیکی چین و آمریکا در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی برای تعدیل استراتژیک ایالات متحده در آن زمان ضروری بود، در حالی که بهبود روابط آمریکا و ایران امروز عامل اصلی در تحقق هدف استراتژیک ترامپ نیست. ثبات استراتژیک او مورد تردید است و این احتمال وجود دارد که به راحتی حواسش پرت شود. ایران ممکن است در برآورده کردن خواستههای دولت ترامپ در مورد برنامه هستهای خود با مشکل مواجه شود و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و هم چنین اسرائیل ممکن است پیشرفت در روابط ایالات متحده و ایران را پیچیده کنند.
هونگدا فن: در آن زمان، چین با تهدید جدی از سوی اتحاد جماهیر شوروی روبهرو بود و توسعه ملی کشور با مشکلات جدی مواجه شده بود. چین مجبور بود به دنبال تغییرات دیپلماتیک باشد. به دلیل جنگ سرد، واشنگتن نیز به چین نیاز داشت، زیرا در تقابل شدید با اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. این منافع عملی بود که چین و ایالات متحده را به یکدیگر نزدیک کرد. من فکر نمیکنم اکنون تضاد اساسی در منافع ملی بین ایران و ایالات متحده وجود داشته باشد. تهران و واشنگتن قطعاً باید به یکدیگر نزدیکتر شوند. این که آیا ترامپ میتواند موفقیت “نیکسون” را تکرار کند تا حد زیادی به این بستگی دارد که آیا ایران “مائو تسه تونگ” خود را دارد یا خیر. تهران باید درک کند که از نظر آمریکاییها، ایران و چین کشورهایی در یک سطح بینالمللی نیستند. ترامپ میخواهد روابط با ایران را تسهیل کند، اما تسهیل روابط دوجانبه اهمیت مثبت بیش تری برای ایران دارد.
تائی سون: هم مائو و هم نیکسون، اتحاد جماهیر شوروی را تهدیدی بزرگ میدانستند و کیسینجر پیامرسان خوبی بود و با مهارت از دیپلماسی برای ایجاد تعادل در پویایی قدرت در آن زمان استفاده میکرد. “دونالد ترامپ” رئیسجمهور آمریکا علیرغم آن که کتاب “هنر معامله” را نوشته در انجام معاملات بینالمللی چندان موفق نبوده و نشان داده که فاقد طرز فکر استراتژیک کیسینجر یا نیکسون است. حتی اگر بین ایران و ایالات متحده معاملهای صورت گیرد ممکن است مدت زمان زیادی دوام نیاورد. چین در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ درس خود را آموخت و این بار دیگر مشتاق معامله با ترامپ نیست.
علاوه بر طرز فکر رهبران، ساختار نظام بینالملل نیز دقیقا یکسان نیست. آن زمان یک جهان دو قطبی وجود داشت که در آن چین در آن زمان به سختی یک قدرت در حال ظهور بود. امروزه یک نظم جهانی چند قطبی در حال ظهور است و رابطه ایران با چین، روسیه و کره شمالی، پذیرش رویکرد نیکسون در قبال ایران را برای نخبگان سیاسی در واشنگتن دشوار میکند.
بیشتر بخوانید: مدل اقتصادی چین می تواند نجات دهنده اقتصاد ایران باشد؟/ بزرگترین چالش چینیها در سال ۲۰۲۵ چیست؟
* اگر با محافل آکادمیک یا دیپلماتیک در چین در تماس هستید نگاه غالب آنان به مذاکرات ایران و آمریکا چگونه است؟ آیا نسبت به نتیجه بخش بودن آن خوش بین هستند؟ آیا فکر میکنند در صورت توافق ایران به سمت غرب متمایل خواهد شد یا کماکان به چین و روسیه نزدیک باقی خواهد ماند؟
جوزف چنگ: محافل دانشگاهی در چین تمایل دارند در بحثهای خود با افراد خارجی، موضع رسمی حکومت چین را بازتاب دهند. موضع رسمی حکومت چین استقبال از مذاکرات آمریکا و ایران است، زیرا چین برای ثبات در خلیج فارس ارزش قائل است و از عدم اشاعه تسلیحات هستهای حمایت میکند.
مقامهای چینی براساس تجربیات قبلی در مورد مذاکرات آمریکا و ایران خوش بین نیستند، زیرا بی اعتمادی متقابل قابل توجهی بین دو کشور وجود دارد و تهران در برآورده ساختن خواستههای دولت ترامپ با مشکل مواجه خواهد شد. علاوه بر این، آنان تمایل دارند باور کنند که ترامپ غیرقابل پیشبینی است.
به نظر میرسد مقامهای چینی اطمینان خاطر دارند که ایران روابط با ایالات متحده را تا حدی بهبود نخواهد بخشید که به منافع چین آسیب برساند. آنان بر این باورند که سوء ظنهای متقابل بین ایالات متحده و ایران قوی است و چین به اندازه کافی پراگماتیست (عملگرا) است که روابط صمیمانه خود با ایران را حفظ کند.
هونگدا فن: طبق برداشت من، جامعه دانشگاهی چین پیش از شروع مذاکرات ایران و آمریکا کاملاً نسبت به آن بدبین بود و اکنون تغییراتی ایجاد شده است، اما هنوز نسبت به آن خوش بین نیست. دانشگاهیان چینی فکر میکنند مشکلات زیادی وجود دارد و بعید است که تهران و واشنگتن بتوانند به اجماع نظر برسند. اما من خوشبین هستم که ایران و ایالات متحده این بار میتوانند به توافق برسند. من فکر میکنم ایران حتی پس از کاهش روابط با ایالات متحده، چین و روسیه را رها نخواهد کرد. من تاکید میکنم که چین از بهبود روابط ایران و آمریکا سود خواهد برد.
* چین ادعا میکند که قصد رقابت با آمریکا را ندارد، اما شواهد، حتی در حوزه هوش مصنوعی، خلاف این را نشان میدهد. آیا چین میتواند طی یک یا دو دهه آینده به قدرت اقتصادی برتر جهان تبدیل شود؟ تعرفههای ترامپ تا چه حد ترمز موثری در این مسیر خواهند بود؟ مهمترین چالشهای پیش روی چین در تبدیل شدن به قدرت اقتصادی برتر جهان را چه میدانید؟
تائی سون: چین قصد ندارد ایالات متحده را به چالش بکشد یا جایگزین آن شود. چین هم چنین همکاری با ایالات متحده را ترجیح میدهد، اگرچه اگر رقابت اجتنابناپذیر باشد، چین تمام تلاش خود را برای پیشی گرفتن از ایالات متحده انجام خواهد داد. تبدیل شدن چین به قدرت اقتصادی پیشرو جهان اجتنابناپذیر است، مادامی که هیچ شکست سیاسی بزرگی رخ ندهد. میزان جمعیت چین، زنجیرههای تأمین جامع آن کشور، سیاستهای صنعتی آیندهنگر پکن و مجموعه استعدادهای آن کشور همگی بدان معنا هستند که مسیر اقتصادی چین کماکان روندی صعودی خواهد داشت. تعرفههای ترامپ در نهایت ممکن است به چین کمک کنند.
ترامپ ممکن است ناخواسته آن چه را که من “ظهور جانشینی نظم چین” مینامم، تسهیل کرده باشد. “تله توسیدید” سنتی نشان میدهد که قدرت طرفدار وضع موجود، همانند ایالات متحده امروز، به دنبال دفاع از نظم موجود است در حالی که یک قدرت در حال ظهور آن را به چالش میکشد. با این وجود، از زمان بازگشت ترامپ به قدرت، این الگو تغییر کرده است: ایالات متحده داوطلبانه بخش زیادی از نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم را رها کرده در حالی که چین با استفاده از فرصتی بینظیر، میتواند صرفا با حفظ قوانین موجود به جای به چالش کشیدن آن، انتقال طبیعی قدرت را تسهیل کند. ظهور جانشینی نظم چین، گذاری که از طریق به ارث بردن نظم موجود به جای به چالش کشیدن آن حاصل میشود، در حال شکلگیری است، زیرا پکن ماهرانه روابط خود را با کشورهای سراسر اروپا و آسیا از طریق تعامل دیپلماتیک بهبود میبخشد.
* چین و روسیه تا چه اندازه حاضر هستند فراتر از رد قطعنامههای صادر شده از سوی آمریکا در کنار ایران بایستند؟ آیا آن دو کشور به ویژه چین منافع تجاری خود با آمریکا را به خطر خواهند انداخت و در صورت اقدام نظامی علیه ایران در کنار تهران خواهند ایستاد؟
جوزف چنگ: چین و روسیه احتمالا زمانی که ایران تحت فشار دولت ترامپ قرار گیرد از نظر دیپلماتیک از تهران حمایت خواهند کرد، زیرا هر دو کشور از چندقطبیگرایی حمایت میکنند و خواهان مهار ایالات متحده در خلیج فارس هستند. هم چنین، آن دو کشور برای تضمین نفوذ خود در این منطقه استراتژیک حفظ روابط خوب با ایران را ترجیح میدهند.
چین و روسیه هر دو وقوع جنگ بین آمریکا و ایران را بعید میدانند. آن دو کشور در صورت بروز درگیری نظامی میان ایران و آمریکا احتمالا برای میانجی گری و مهار درگیری تلاش خواهند کرد. روسیه به عنوان یک صادرکننده نفت و گاز ممکن است از قیمت بالای انرژی به دلیل تنش در خلیج فارس سود ببرد، در حالی که چین از قیمت بالای انرژی و کاهش تجارت جهانی و کاهش رشد اقتصادی رنج خواهد برد.
از آنجایی که تجارت با ایالات متحده برای چین در مقایسه با روسیه مهمتر است، چین برای جلوگیری از تحریمهای شدید ایالات متحده تلاش بیشتری خواهد کرد. هم چین و هم روسیه احتمالا سعی خواهند کرد روابط اقتصادی خود را با ایران حتی به صورت مخفیانه حفظ کنند، اما حدس و گمانه زنی در این مورد دشوار است.
هونگدا فن: من معتقدم که چین و روسیه از ایران حمایت خواهند کرد، اما ایران نباید سرنوشت خود را به کشورهای دیگر گره بزند. ایران مطمئناً میتواند از طریق سیاستهای انعطافپذیر و افزایش قدرت ناشی از آن از خود محافظت کند، اما چرا ایران باید به کشورهای دیگر تکیه کند؟ ادامه رویارویی با ایالات متحده فقط میتواند به ایران آسیب بیشتری برساند. کاهش فعال تنش در روابط با ایالات متحده میتواند بسیاری از مشکلاتی را که ایران با آن مواجه است از جمله مسئله لغو تحریمها را حل و فصل کند.
تائی سون: حمایت علنی چین و روسیه از ایران ممکن است محدود باشد. حتی با وجود جنگ تجاری، مصرفکنندگان آمریکایی هنوز هم به سوی محصولات ساخت چین در حجم زیاد جذب میشوند. در عین حال، مصرفکنندگان ایرانی ممکن است چنین اشتیاق بالایی نداشته باشند. حتی اگر ایالات متحده علیه ایران اقدام نظامی انجام دهد، چین ممکن است کماکان تلاشهای دیپلماتیک را برای حل این مسئله ترجیح دهد. این امر تا حد زیادی در مورد رویکرد چین به روسیه در مورد جنگ در اوکراین نیز صدق میکند.
* آیا میتوان از وجود محور چین، ایران و روسیه سخن گفت؟ برخی معتقدند اصولا چنین محوری وجود ندارد. نظر شما چیست؟ آیا این سه کشور در رابطه خود جز خصومت با آمریکا نقطه اشتراک دیگری دارند؟ اصولا آیا ظرفیت بالقوه گسترش همکاری میان آن سه کشور وجود دارد؟
جوزف چنگ: مفهوم محور به خوبی تعریف نشده و اغراقآمیز به نظر میرسد. بدیهی است که با تهاجمیتر شدن ایالات متحده در برخورد با سه کشور، به ویژه در دوره ریاست جمهوری ترامپ، انگیزه آن سه کشور برای هماهنگی علیه ایالات متحده قوی است. با این وجود، آن سه کشور تفاوتهای منافع سیاست خارجی خود را درک میکنند و اتحاد صریح را مزیتی برای خود نمیدانند. هر سه کشور اهمیت مذاکره با ایالات متحده را درک میکنند و مشورت با دو کشور دیگر را در مذاکرات مربوطه خود با ایالات متحده الزامی نمیدانند. فراتر از حوزه امنیتی، فضای زیادی برای همکاری بین سه کشور وجود دارد. مشارکت اخیر ایران در بریکس نمونه قابل توجهی است. در تجارت، سرمایهگذاری و فناوری ظرفیت بالقوه بالایی برای همکاری دوجانبه و سهجانبه بین سه کشور وجود دارد.
هونگدا فن: من فکر نمیکنم محور چین-ایران-روسیه واقعاً وجود خارجی داشته باشد. این امر تا حد زیادی به تمایل این سه کشور برای توسعه روابط با قدرتهای بزرگ اروپایی و آمریکایی بستگی دارد. درست است که هر سه کشور تضادهای آشکاری با ایالات متحده دارند، اما این پایه محکمی برای تشکیل یک محور نیست. در حال حاضر، هر سه کشور تمایل به شکلدهی یک نظم بینالمللی جدید و ارتقاء ثبات در برخی مناطق دارند. همکاری اقتصادی و تجاری نیز حوزه مهمی است که سه کشور میتوانند در آن از یکدیگر بهرهمند شوند.
تائی سون: احتمالا کاربرد اصطلاح “محور” برای نخبگان آمریکایی در واشنگتن مفیدتر است، زیرا اهرمی به دست آنان برای فشار بیشتر بر آن کشورها میدهد. در برخی مواقع، آنان اغلب کره شمالی را نیز به این گروه اضافه کرده و از آن به اختصار تحت عنوان CRINK یاد میکنند.
همکاری بین سه کشور در حوزه انرژی از ظرفیت بالقوه عظیمی برخوردار است. با این وجود، تا زمانی که جنگ در اوکراین فروکش نکند و شدت جنگ تجاری کاهش نیابد، روسیه و چین احتمالا باید بیشتر بر روی چالشهای خود تمرکز کنند و حمایت کامل از ایران برای شان اولویت اول را نخواهد داشت.
* بین چین و روسیه کدام یک اهرم نفوذ بیش تری برای تاثیرگذاری بر تصمیم گیریهای ایران دارند و چرا؟
جوزف چنگ: قدرت نفوذ چین و روسیه در بخشهای مختلف و در موضوعات مختلف متفاوت است. به طور کلی، با توجه به نزدیکی جغرافیایی، روسیه عامل مهمتری در برنامهریزی امنیتی ایران است. با توجه به اندازه اقتصاد چین و حجم تجارت و بودجه آن کشور برای سرمایهگذاری خارجی، چین میتواند شریک اقتصادی بسیار مهمتری برای ایران باشد. با توجه به این واقعیت که روسیه صادرکننده انرژی و چین واردکننده انرژی است، مکمل بودن اقتصادی چین و ایران اهمیت بیشتری دارد. ظرفیت و بودجه موجود چین به منظور اجرای پروژههای زیرساختی برای ایران جذاب خواهد بود. طبیعتا به نفع ایران است که روابط نزدیک خود را با چین و روسیه حفظ کند و از انتخاب رابطه بین یکی از آن دو کشور خودداری ورزد.
هونگدا فن: اگرچه نمیخواهم بگویم که تصمیمگیری ایران تحت تأثیر عوامل خارجی قرار گیرد اما تردیدی وجود ندارد که تاکنون روسیه و نه چین برای تهران ارزش بیش تری داشته است. مزیت چین ظرفیت اقتصادی این کشور است در حالی که ظرفیت روسیه بر حوزه امنیتی متمرکز بوده است. علاوه بر این، در مقایسه با چین، نگرش روسیه نسبت به ایران مثبتتر است. تعامل نزدیک سطح بالا بین مسکو و تهران خود بیانگر شرایط موجود است.
تائی سون: در حال حاضر، ممکن است چین عمدتا به دلیل نفوذ اقتصادی، سرمایهگذاریهای استراتژیک بلندمدت و تعادل دیپلماتیک اهرم بیش تری را در اختیار داشته باشد. چین بزرگترین شریک تجاری ایران است، همکاریهای سرمایهگذاری ارائه میدهد و یک سپر دیپلماتیک برای ایران در مجامع بینالمللی است. همکاری روسیه و ایران عمدتا در جبهه نظامی و همسویی ژئوپولیتیکی است.
* آیا چین آمادگی آن را دارد که جای آمریکا را پس از خروج آن کشور از خاورمیانه بگیرد؟ برخی معتقدند چین صرفا به دنبال تجارت و معاملات تجاری با کشورهای منطقه است و ترجیح میدهد آمریکا با هزینه خود در منطقه حضور داشته باشد و امنیت آبراهها را تامین کند چرا که پکن نمیخواهد برای تامین امنیت منطقه هزینه کند. نظر شما درباره این استدلال چیست؟
جوزف چنگ: پاسخ احتمالا چیزی بین این دو استدلال است. چین میداند که به اندازه کافی قوی نیست که جایگزین ایالات متحده شود و بر خاورمیانه تسلط پیدا کند. چین انتظار ندارد که ایالات متحده از منطقه خارج شود. چین میخواهد بازیگر مهمی در منطقه باشد و منافعش در آن منطقه محترم شمرده شود.
برای این منظور، چین میخواهد به یک توازن قدرت چندقطبی در منطقه دست یابد، بدون آن که هیچ قدرت هژمونیکی بر آن مسلط باشد. این توازن چندقطبی شامل سازمانهای منطقهای مانند شورای همکاری خلیج فارس و قدرتهای منطقهای مانند ایران میشود. توانایی اعمال قدرت چین در منطقه هنوز محدود است، اما به طور پیوسته رشد خواهد کرد. نکته مهمتر آن است که خاورمیانه از نظر اقتصادی برای چین اهمیت بیش تری پیدا خواهد کرد. تجارت و سرمایهگذاری آن کشور در منطقه بیشتر گسترش خواهد یافت. رهبران چین در صورت لزوم سعی خواهند کرد از طریق ابزارهای دیپلماتیک و نظامی از منافع اقتصادی خود محافظت کنند.
هونگدا فن: شخصاً فکر میکنم چین هیچ برنامهای برای جایگزینی ایالات متحده در خاورمیانه ندارد، زیرا پکن باید بداند که قدرت سخت ایالات متحده را در آن منطقه ندارد. با این وجود، واضح است که چین فراتر از همکاریهای اقتصادی و تجاری در خاورمیانه عمل میکند و به طور فعال صلح و امنیت منطقهای را ترویج میدهد. چین از استقلال استراتژیک کشورهای خاورمیانه حمایت میکند، بنابراین فکر نمیکنم پکن از استقرار نیروهای آمریکایی در خاورمیانه خوشحال باشد.
تائی سون: چین درک میکند که اوضاع خاورمیانه پیچیده است و همچنین میخواهد با همه کشورهای منطقه دوست باشد خواستهای که مدیریت آن تقریبا غیرممکن است. این بدان معناست که همکاری چین با کشورهای خاورمیانه باید برای هر دو طرف سودمند و گاهی اوقات معاملهگرایانه باشد. توانایی پکن برای اعمال قدرت نظامی هنوز محدود است. بنابراین، اگر ایالات متحده نوعی چتر امنیتی در منطقه ایجاد کند، این موضوع میتواند به نفع چین باشد.
* چشم انداز روابط تجاری و اقتصادی ایران و چین با توجه به سند راهبردی همکاری ۲۵ ساله دو کشور را چگونه میبینید؟ وضعیت فعلی این قرارداد و عمل به آن از سوی طرفین را چگونه ارزیابی میکنید؟
جوزف چنگ: من خوش بین هستم. این دو اقتصاد مکمل یکدیگر هستند. تقاضای چین برای منابع غنی ایران در شرایط عادی برای دهههای متمادی حفظ خواهد شد. در مقابل، توانایی چین برای کمک به توسعه زیرساختها و تأسیسات تولیدی ایران قابل توجه است.
چین در ایران به عنوان یک تهدید تلقی نمیشود و قصدی برای دخالت در ایران و خاورمیانه ندارد. چین حتی اگر بخواهد هم هنوز قدرت انجام این کار را ندارد. هم چنین، چین بودجهای برای یافتن بازارهای سرمایهگذاری دارد. علاوه بر بخش انرژی و بخش پتروشیمی، قطارهای سریع السیر و تأسیسات بندری ممکن است در مرحله بعدی همکاری بین دو کشور در نظر گرفته شوند.
این همکاری با توجه به نیازهای ایران برای مدرنیزه شدن از جمله دیجیتالی شدن، فناوری ماهوارهای صلحآمیز، انرژیهای نو و … در بسیاری از حوزههای فناوریهای پیشرفته نیز از ظرفیت بالقوه برخوردار است. همکاری دفاعی یک احتمال است، اما احتمالا برای بحث و بررسی علنی موضوعی بسیار حساس محسوب میشود.
هونگدا فن: من همواره نسبت به روابط اقتصادی و تجاری بین چین و ایران خوش بین بودهام، به ویژه پس از لغو تحریمهای ایران، معتقدم که همکاری بین دو کشور در این زمینه تقویت خواهد شد. با این وجود، چون متن توافق ۲۵ ساله را نخواندهام و از جزئیات آن اطلاعی ندارم، نمیتوانم ارزیابیای از اجرای این توافق ارائه دهم.
تائی سون: توافقنامه مشارکت جامع استراتژیک ۲۵ ساله ایران و چین که در مارس ۲۰۲۱ به امضا رسید، به عنوان یک چارچوب تحولآفرین برای تقویت اقتصاد ایران از طریق سرمایهگذاریهای قابل توجه چین، به ویژه در بخشهای انرژی، زیرساختها و تجارت، پیشبینی شده بود. با این وجود، اجرای این توافقنامه با چالشهای متعددی روبهرو شده که منجر به تحقق اهداف کم تری نسبت به پیشبینیهای اولیه شده است. نکته قابل توجه آن است که پروژههای زیرساختی قابل توجهی تحت این توافق نامه هنوز آغاز نشدهاند. این امر تا حدودی به دلیل تحریمها و چالشهای اقتصادی داخلی است که ایران با آن مواجه است، اما تا حدودی به احتیاط استراتژیک چین نیز مربوط میشود.
* آیا چین نگران توافق ایران و آمریکا و احتمال از دست دادن فرصتهای تجاری و سرمایه گذاری در حوزه پتروشیمی و معادن و سایر بخشهای ایران نیست؟ آیا واردات کالاها و فناوریهای اروپایی و آمریکایی از سوی ایران تهدیدی علیه چین نخواهند بود؟ آیا ممکن است به همین خاطر چین در روند مذاکرات ایران و آمریکا کارشکنی یا اقدامات خرابکارانهای را انجام دهد؟
جوزف چنگ: چین در صورت امکان خواهان روابط خوب با آمریکا است. برای چین بهتر است زمانی که ایران روابط خوبی با ایالات متحده دارد، با تهران از نظر اقتصادی تعامل داشته باشد و نه در زمانی که ایران از تحریمهای جدی ایالات متحده رنج میبرد. چین میداند که باید در اکثر بازارها با ایالات متحده رقابت کند و به این رقابت اطمینان دارد. هم چنین، چین میداند که نمیتواند از انحصار خارج از ایالات متحده در بازار جهانی برخوردار باشد.
با توجه به مواردی که ذکر کردم، چین قصد ندارد مذاکرات بین ایران و ایالات متحده را خراب کند. چین درک میکند که تقریبا در همه موارد، شرکای تجاریاش میخواهند قادر به همکاری اقتصادی با تمام کشورها باشند. آسه آن (اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا) شریک تجاری برتر آن کشور نمونه خوبی از این واقعیت است.
هونگدا فن: چین کاملا نسبت به این موضوع آگاهی دارد که پس از دستیابی ایران و ایالات متحده به توافق و لغو تدریجی تحریمها، رقابتپذیری بازار ایران قطعا افزایش خواهد یافت. با این وجود، تحریمها همکاری شرکتهای قدرتمند چینی با ایران را غیرممکن ساخته است. علاوه بر این، چین برتری رقابتی خود را توسعه داده و در بسیاری از زمینهها از رقابت اروپا و ایالات متحده نمیترسد. بنابراین، من فکر نمیکنم پکن مانع روند مذاکرات ایران و ایالات متحده شود. در عین حال، ایران باید درک کند که تنوع دیپلماتیک مناسبترین گزینه برای منافع ملی آن کشور است.
تائی سون: اگر رئیس جمهوری قابل اعتمادتر و کمتر دمدمی مزاجی در کاخ سفید حضور داشت، چین نگران میشد. دولت ترامپ حاضر به پایبندی به وعدههای زیادی نیست و هم چنین بعید است که وعدههای داده شده توسط دولت ترامپ تا پایان دوره ریاست جمهوری او عملی شوند.
* در دوراهی منافع تجاری اقتصادی چین با آمریکا و رابطه تجاری با ایران چین کدام یک را انتخاب خواهد کرد؟ برخی در ایران معتقدند چین به دلیل حجم بالای تجارت با آمریکا و همزمانی آن با جنگ تجاری علاوه بر خطر مواجهه با مجازات نقض تحریمهای آمریکا با ایران اراده جدی برای گسترش همکاریهای تجاری و سرمایه گذاری در ایران ندارد. نظر شما چیست؟
جوزف چنگ: باز هم شاید آسهآن مثال خوبی باشد. هدف اصلی آن اجتناب از انتخاب بین ایالات متحده و چین است. چین نیز از اینکه مجبور به انتخاب بین ایران و ایالات متحده شود، خودداری میورزد. بدیهی است که روابط چین و آمریکا در سالیان اخیر به طور جدی رو به وخامت گذاشته است. این بدان معناست که برای چین مهمتر است که حاکمیت خود را حفظ کند و روابط اقتصادی خود را متنوع سازد تا وابستگی خود را به ایالات متحده کاهش دهد. بعید است که چین آشکارا تسلیم ایالات متحده شود و استقلال خود را فدا کند، به خصوص با توجه به رویارویی و جنگ تعرفهای فعلی بین دو کشور.
اگر ایران کاری انجام دهد که به شدت توسط جامعه بینالمللی محکوم شود، موضوع متفاوت خواهد بود. در غیر این صورت، چین از حق وتوی خود در سازمان ملل متحد برای محدود کردن تحریمهای ایالات متحده و نه تحریمهای کل جامعه بینالمللی استفاده خواهد کرد. روسیه نیز احتمالا به همین ترتیب رفتار خواهد کرد.
هونگدا فن: از نظر همکاری اقتصادی و تجاری، تهران نمیتواند انتظار داشته باشد که پکن بین ایران و ایالات متحده یکی را انتخاب کند. در سال ۲۰۲۴ میلادی حجم تجارت بین چین و ایالات متحده ۶۸۸.۳ میلیارد دلار آمریکا بود، در حالی که حجم تجارت بین چین و ایران در همان سال تنها بیش از ۱۳ میلیارد دلار آمریکا بود. بنابراین، اگر پکن مجبور به انتخاب شود، نتیجه چیزی خواهد بود که تهران نمیخواهد شاهد آن باشد. خوشبختانه، من فکر میکنم هم دولت چین و هم بخش خصوصی این کشور تمایل زیادی به گسترش همکاری با ایران دارند، اما به دلایلی که پیشتر ذکر کردم اقدامات طرف چینی برای گسترش همکاری با ایران محدود شده است.
تائی سون: احتمالاً منافع تجاری اقتصادی چین با ایالات متحده گزینه انتخابی پکن خواهد بود. اقتصادهای چین و آمریکا مکمل یکدیگر و از نظر اندازه مشابه هستند. بازار ایران قادر به جذب محصولات صادراتی چین نخواهد بود. البته چین در مورد همکاری تجاری و سرمایهگذاری خود با ایران بسیار محتاط است و روابط خود با ایران را در برابر منافع ژئوپلیتیکی گستردهتر خود از جمله روابطش با سایر کشورهای خاورمیانه متعادل میکند.
* نزدیک به ۹۰ درصد نفت ایران به چین صادر میشود و نزدیک به ۱۵ درصد واردات نفت چین از ایران بوده است. آیا چین نگران مواجهه با مجازاتهای نقض تحریمها از سوی ترامپ نیست؟ پالایشگاههای چینی تا چه اندازه موفق شدهاند تحریمهای آمریکا را دور بزنند؟
جوزف چنگ: روابط چین و آمریکا عامل مهمی در سیاست خارجی چین است، اما تجارت نفت چین و ایران در تصویر کلی روابط چین و آمریکا مسئلهای جزئی است. رهبران چین چندان نگران مخالفت ایالات متحده با این تجارت نیستند.
در درگیری اخیر بین روسیه و اوکراین، هم چین و هم هند از روسیه نفت خریداری کردهاند و کار زیادی از دست ایالات متحده برنمیآید. رسانههای بینالمللی همچنین گزارش دادهاند که هم چین و هم روسیه با نقض تحریمهای بینالمللی، به کره شمالی نفت عرضه کردهاند. وقتی اراده سیاسی وجود داشته باشد، مشکلات فنی همیشه قابل حل هستند. اساسا همه قدرتهای بزرگ درک میکنند که ایران باید بتواند از نظر اقتصادی دوام بیاورد و نباید به ورطه استیصال کشیده شود. آنها نیز تا حد زیادی متوجه هستند که ایران با احتیاط عمل کرده است.
هونگدا فن: در واقع، اگرچه تحریمهای اعمال شده توسط ایالات متحده تأثیر منفی آشکاری بر همکاری اقتصادی و تجاری چین و ایران داشته، از جمله تحریم شرکتهای چینی توسط ایالات متحده به دلیل همکاری با ایران، پکن نیز سخت تلاش کرده تا تحریمهای ایالات متحده را دور بزند و همکاری با ایران را حفظ کند. برای مثال، این موضوع در زمینه تجارت نفت صدق میکند. طبق گزارش خبرگزاری “مهر” در تاریخ ۲۷ ژوئیه سال گذشته، واردات نفت خام ایران توسط چین از طریق مالزی در ژوئن همان سال به یک میلیون و ۴۵۶ هزار بشکه در روز رسید که رتبه دوم را در تاریخ از آن خود کرد. با این وجود، به دلیل ریسک گریزی بسیار قابل درک است که پکن ترجیح میدهد در صورت وجود حق انتخاب با کشورهای نفتی امنتر همکاری کند.
تائی سون: بله، چین علیرغم تحریمهای ایالات متحده به ویژه تحریمهایی که در دوران دولت ترامپ دوباره وضع شدند ریسکهای حسابشدهای را در ادامه خرید نفت ایران پذیرفته است. با این وجود، پالایشگاههای چینی ممکن است روشهای پیچیدهای را برای دور زدن تحریمها توسعه داده باشند. چنین ریسکهایی برای چین به دلیل امنیت انرژی، استقلال استراتژیک و تعادل ژئوپلیتیکی موضوعی ارزشمند است.
* چین موفق به میانجی گری بین ایران و عربستان سعودی شد. این امر چگونه امکان پذیر شد؟ آیا چین قصد دارد نقش مشابهی را در مورد نه عادی سازی که ناممکن به نظر میرسد بلکه دست کم در کاهش تنش در روابط میان ایران و اسرائیل ایفا کند؟ آیا چین قادر به ایفای چنین نقشی خواهد بود و ایران و اسرائیل چنین نقشی را خواهند پذیرفت؟ آیا اصولا حفظ توازن در رابطه چین با کشورهای منطقه از ایران گرفته تا عربستان سعودی و اسرائیل کار دشواری نیست؟
جوزف چنگ: هم ایران و هم عربستان سعودی میخواهند تنش در خلیج فارس را کاهش دهند و عربستان سعودی به طور فزایندهای از حمایت ایالات متحده از اسرائیل ناراضی است. رابطه صحیح بین این دو کشور به عنوان یک دارایی برای هر دو تلقی میشود، زیرا گزینههای دیپلماتیک آنان را گسترش میدهد.
چین منافع اقتصادی قابل توجهی در منطقه دارد و نقش اقتصادی آن کشور در حال گسترش است. علاوه بر این، چین در موقعیتی نیست که بر منطقه تسلط داشته باشد و صرفا خواستار تعادل چند قطبی است. از این رو، چین میتواند به عنوان یک میانجی موثر عمل کند. با این وجود، نباید در مورد نفوذ یک میانجی اغراق کرد، اراده و انگیزههای سیاسی طرفین مربوطه موضوعی مهمتر است.
این امکان وجود دارد که چین بتواند در آینده بین ایران و اسرائیل میانجی گری کند. با این وجود، سوء ظنهای متقابل میان آن دو دولت بسیاری قویتر است. اسرائیل برخلاف عربستان سعودی قصد ندارد رویکردی مستقلتر نسبت به آمریکا داشته باشد. علاوه بر این، روابط اقتصادی چین با اسرائیل محدودتر است.
هونگدا فن: من فکر میکنم دلایل متعددی وجود دارند که نشان میدهند چرا چین در میانجی گری بین ایران و عربستان سعودی موفق شد. نخست آن که آن دو قدرت خاورمیانه تمایل زیادی به بهبود روابط داشتند. دوم آن که عراق و سایر کشورها چندین دور میانجی گری بین ایران و عربستان سعودی انجام داده بودند. سوم آن که چین روابط خوبی با ایران و عربستان سعودی دارد و مایل است ابتکارعملهای امنیتی جهانی خود را اجرا کند.
پکن کاملا مایل است به ایفای نقش به عنوان میانجی ادامه دهد. با این وجود، من کاملا معتقدم که تنش زدایی ایران و اسرائیل تنها پس از آشتی ایران و آمریکا رخ خواهد داد، بنابراین صادقانه بگویم، من فکر نمیکنم پکن بتواند نقش بزرگی در تنشزدایی ایران و اسرائیل ایفا کند، زیرا طبق شرایط فعلی، نه ایالات متحده و نه اسرائیل نمیخواهند چین نقش برجستهای در این فرآیند ایفا کند. بسیار محتمل است که تهران نیز در برهه زمانی فعلی خواستار ایفای چنین نقشی از سوی چین نباشد.
تائی سون: موفقیت چین در میانجی گری برای عادیسازی روابط ایران و عربستان سعودی ناشی از بیطرفی و موضع عدم مداخلهجویی، اهرم اقتصادی و زمانبندی استراتژیک آن کشور بود. برخی از این عوامل در روابط ایران و اسرائیل وجود دارند و برخی دیگر وجود ندارند. چین میخواهد یک بازیگر مسئول در صحنه جهانی باشد و مسائلی وجود دارد که فقط چین به اندازه کافی بیطرف برای رسیدگی به آن دیده میشود. با این وجود، هر زمان که اسرائیل درگیر موضوعی میشود ایالات متحده نیز مستقیما درگیر آن میشود؛ و با توجه به شرایط ژئوپولیتیکی فعلی، تسهیل امور بین تمام طرفین برای چین به طور قابل توجهی دشوارتر خواهد بود.
بیشتر بخوانید: آیا توافق ایران و آمریکا به زودی حاصل میشود؛ مطبوعات خارجی چه میگویند؟/ پیامدهای جنگ احتمالی تهران و واشنگتن
* علیرغم روابط نزدیک ایران و چین، چین به طور رسمی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه در خلیج فارس را زیر سوال برد و ادعای امارات متحده عربی و شورای همکاری خلیج فارس را تکرار کرده است. دلیل این امر را چه میدانید؟ آیا به خاطر حجم بالاتر روابط تجاری میان چین با کشورهای عربی بوده است؟
جوزف چنگ: من اطلاعات کافی در مورد این موضوع ندارم تا بتوانم نظرات ارزشمندی ارائه دهم. کاملاً ممکن است که مقامهای چینی ادعاهای ارضی از سوی امارات متحده عربی و شورای همکاری خلیج فارس را مشروعتر بدانند. من فکر نمیکنم که حجم نسبی تجارت در اینجا مرتبط باشد. چین شورای همکاری خلیج فارس را شریک اقتصادی مهمتری نسبت به ایران میداند. من معتقد نیستم که چین تا زمانی که ظرفیت بالقوه درگیری نظامی محدود باشد، اهمیت زیادی برای اختلاف ارضی قائل شود. چین به احتمال زیاد به نتیجه مذاکرات بین طرفین مربوطه یا حکم یک فرآیند قضایی بینالمللی احترام خواهد گذاشت.
هونگدا فن: به یاد دارم که در بیانیه مشترک اجلاس همکاری و توسعه بین چین و شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس در دسامبر ۲۰۲۲، برای اولین بار در سالیان اخیر به صراحت به موضوع جزایر سهگانه در خلیج فارس اشاره شد. راستش را بخواهید، هنوز نمیدانم چرا چین با این بند موافقت کرد. من همواره معتقد بودهام که چین باید دیپلماسی دوجانبه به جای چندجانبه با کشورهای عربی داشته باشد. چین در صورت ورود به دیپلماسی چندجانبه هیچ مزیتی نخواهد داشت.
تائی سون: ممکن است محاسبات اقتصادی دخیل بوده باشند، زیرا تجارت چین با کشورهای عربی خلیج فارس در حال حاضر از تجارت با ایران بیشتر است. علیرغم میزان نفتی که چین از ایران وارد میکند، چین بخش بزرگی از واردات نفت خود را از عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت، کشورهایی که قراردادهای بدون مواجهه با تحریم با چین دارند نیز دریافت میکند. البته چین از حل مسالمتآمیز اختلافات ارضی حمایت میکند و کماکان در تلاش است تا خود را به عنوان یک بازیگر بیطرف در رقابتهای خاورمیانه معرفی کند.
* به نظر میرسد علیرغم آن که چین پیشنهاد میانجی گری و کمک به تسهیل گفتوگوهای ایران و آمریکا را مطرح کرده بود این پیشنهاد از سوی آمریکا پذیرفته نشده است. آیا مقامهای چینی نباید از کنار گذاشته شدن از این مذاکرات همانند اروپاییها نگران باشند؟ آیا این موضوع به ضرر منافع چین نخواهد بود؟
جوزف چنگ: اگر چین بتواند به عنوان میانجی بین ایران و آمریکا عمل کند، افتخار بزرگی خواهد بود. با این وجود، با توجه به وخامت فعلی روابط چین و آمریکا، به احتمال زیاد چین انتظار نداشت که پیشنهادش پذیرفته شود. با این وجود، این یک حرکت خوب بود که وجهه بینالمللی چین را بهبود بخشید.
چین در دهه ۱۹۹۰ میلادی زمانی که روابط واشنگتن و پکن خوب بود و پکن از سوی واشنگتن به عنوان یک رقیب استراتژیک دیده نمیشد به عنوان میانجی بین ایالات متحده و کره شمالی عمل کرد.
من فکر نمیکنم که چین کنار گذاشته شدن از مذاکرات ایالات متحده و ایران را یک ضرر مهم بداند. اگر توافقی حاصل شود، چین از کاهش تنش و لغو احتمالی تحریمها علیه ایران استقبال میکند. اگر مذاکرات به شکست بیانجامد چین از شکست دولت ترامپ هیچ ضرری از نظر حیثیتی و وجهه متحمل نخواهد شد.
هونگدا فن: من مطلقاً فکر نمیکنم واشنگتن با دخالت چین در مذاکرات ایران و آمریکا موافقت کند. حل مشکل از طریق مذاکرات مستقیم با ایران آسانتر است، پس چرا واشنگتن بخواهد کشورهای بیشتری درگیر شوند؟ علاوه بر این، چین از سوی آمریکا به عنوان بزرگترین رقیب خود قلمداد میشود. من معتقدم تهران نیز نمیخواهد کشورهای بیشتری در این فرآیند درگیر شوند. وقتی دو طرف درگیر یا حتی یکی از آنان نمیخواهد طرف دیگری در مذاکرات میان آن دو دخالت کند، در واقع برای طرف سوم دشوار است که نقش فعالی ایفا کند، حتی اگر نگران آسیب دیدن منافع خود باشد.
تائی سون: در حال حاضر، به دلیل رقابت استراتژیک جاری، بین ایالات متحده و چین اعتمادی وجود ندارد. از دیدگاه واشنگتن، چین به ویژه با توجه به روابط نزدیکش با ایران، یک میانجی بیطرف نخواهد بود. پذیرش میانجی گری چین، یک پیروزی دیپلماتیک برای پکن محسوب میشود و نقش آن کشور را به عنوان یک کارگزار قدرت جهانی مشروعیت میبخشد، نقشی که ایالات متحده در تلاش برای محدود کردن آن است، به ویژه پس از موفقیت چین در میانجی گری توافق عربستان سعودی و ایران.
برای چین عدم حضور پای میز مذاکره به معنای عدم نفوذ نیست. چین هم چنین اغلب از نظر استراتژیک صبور است، زیرا روسای جمهور ایالات متحده میآیند و میروند. رهبری چین نسبتا پایدارتر است و میتواند بازی طولانی مدت را تحمل کند. اگر مذاکرات ایران و آمریکا به نتیجه نرسد چین مسئول آن شکست قلمداد نخواهد شد و مسئولیتی متوجه آن کشور نخواهد بود.
بزرگترین چالشها و فرصتهای پیش روی روابط ایران و چین را چه میدانید؟
جوزف چنگ: چین معتقد است که کاهش تنشهای منطقهای منجر به گسترش روابط اقتصادی بین چین و ایران میشود، زیرا خطرات و هزینهها کاهش یافته و فرصتهای تجارت و سرمایهگذاری گسترش مییابد. تلاشهای ایران برای بهبود روابط خود با همسایگانش مفید خواهد بود.
با پیشرفت بیشتر ایران در مدرنیزاسیون خود این امید وجود دارد که آن کشور از یک تامین کننده مواد اولیه به یک شریک برای چین در همکاریهای فناوری و مبادلات در زمینههای دیجیتالسازی و در عرصههای دیگر تبدیل شود.
جایگاه قابل توجهی برای بهبود دیپلماسی مردم با مردم بین دو کشور و مبادلات فرهنگی وجود دارد. این دو تمدن باستانی چیزهای زیادی برای ارائه به یکدیگر دارند. در سطح عملیتر، کارآفرینان چینی باید محیط کسبوکار در ایران را بهتر درک کنند و احتمالا به کمک طرف ایرانی نیاز دارند.
هونگدا فن: فقدان جدی اعتماد متقابل سیاسی و تبادلات و ارتباطات مردمی، عامل کلیدی محدودکننده تعمیق بیشتر روابط چین و ایران خواهد بود. مکمل بودن اقتصادی و اجماع در مورد توسعه بینالمللی به نیروی محرکه تعمیق روابط بین دو کشور تبدیل خواهد شد.
تائی سون: چالشهای اصلی تحریمهای ایران و محیط تجاری پرخطری هستند که برخی از بازرگانان آن را درک میکنند. هم چنین به دلیل عدم شفافیت و عدم اجرای تعهدات چین در مورد توافقنامه همکاری ۲۵ ساله، نوعی بیاعتمادی وجود دارد. با این وجود، این میتواند یک فرصت و نقطهای برای بهبود نیز باشد. هم چنین، ممکن است دستور کارهای منطقهای متفاوتی وجود داشته باشند، زیرا چین خواهان ثبات منطقهای برای تجارت و بیطرفی است، در حالی که روابط ایران با حزبالله و حماس ممکن است خلاف چنین اهدافی باشد.
هم چنین فرصتهای عظیمی وجود دارند، زیرا تجارت انرژی میتواند امنیت انرژی را برای چین و یک شریان حیاتی اقتصادی را برای ایران فراهم کند. ایران میتواند یک بازیگر اصلی برای ادغام در طرح کمربند و جاده باشد. هم چنین، ظرفیت بالقوه همکاریها در عرصههای فناوری و نظامی میان دو کشور وجود دارد. در نهایت آن که هر دو کشور ممکن است از ایستادن در کنار هم در برابر هژمونی ایالات متحده بهرهمند شوند.
source