ایران و آمریکا

اقتصاد۲۴- روز جمعه وزیر امور خارجه ایران همزمان که آغاز دور چهارم مذاکرات در عمان را تأیید می‌کرد، رفتار آمریکایی‌ها را اینگونه تحلیل کرد که «از طرف مقابل پیام‌های متناقض دریافت می‌کنیم؛ افراد مختلف اظهار‌نظر‌های متفاوتی می‌کنند. حتی گاهی اوقات، حرف‌هایی که یک نفر زده همان روز یا فردای آن، از قول خود عقب‌نشینی می‌کند. این موضوع بخشی از مشکلات کاری است و برخی معتقدند که این امر به خاطر شروع به کار دولت جدید در آمریکا و اینکه هنوز مستقر نشده‌اند یا مواضع خود را به درستی طراحی نکرده‌اند، رخ می‌دهد. برخی نیز این مسئله را به حساب حیله‌های مذاکراتی می‌دانند.»

بازی دوگانه ترامپ در زمین مذاکره

عباس عراقچی این اظهارات را در حالی مطرح کرد که دامنه سخنان ضد و نقیض روبیو، ویتکاف و ترامپ بعد از خروج والتز از حلقه اصلی تصمیم‌گیر سیاست خارجی، این گمانه را تقویت کرده بود، رئیس‌جمهور ایالات متحده سعی دارد با دور کردن افراد متاثر از نتانیاهو و حلقه نئوکان‌ها، دولت خود را برای یک توافق بر اساس چارچوب‌های اولیه مذاکرات آماده کند.

همان زمان، رسانه‌های اسرائیلی با ظاهری نگران و گلایه‌مند عنوان کردند که ترامپ با برکناری والتز -به ظن ارتباط پنهانی با نتانیاهو برای پیشبرد سویه جنگ در سیاست آمریکا- می‌خواهد مسیر را برای پذیرش غنی‌سازی در ایران و راستی‌آزمایی‌های قوی آماده کند.

اما بازی دوگانه ترامپ یا همان «حیله مذاکراتی» که عراقچی به آن اشاره می‌کند، در حال شکل‌گیری بود. بعد از سکوت ناگهانی ویتکاف پس از دور دوم مذاکرات با ایران و خاموش شدن فضای مجازی از اظهارات خوشبینانه ترامپ و فرستاده‌اش در میز مذاکرات، این ظن تقویت شد که ایالات متحده در حال چرخش ناگهانی و تغییر مطالباتی است که امکان چانه‌زنی را برای آنها افزایش دهد.

نخستین اظهارات ترامپ بعد از دور سوم مذاکرات فنی و سیاسی نیز همچنان با کلیدواژه «رو به جلو بودن» او این ذهنیت را تداعی می‌کرد که وی در قالب گفت‌و‌گو‌های انجام‌شده، چارچوب توافقی را طی می‌کند که دو طرف بر اساس آن در حال حرکت هستند.

اختلافات درونی و فشار‌های داخلی در آمریکا

آنچه که بعد از دور سوم مذاکرات اتفاق افتاد، دو سناریوی مهم را برای تحلیل رفتار متناقض ترامپ و تیم سیاست خارجی او برجسته کرد. نخست، اختلافات درونی میان «جی‌دی ونس – ویتکاف» و «روبیو – حلقه اسرائیلی مشورت‌دهنده به تیم مذاکره‌کننده» نمایان شد. از سوی دیگر، فشار‌های داخلی تندرو‌های پرنفوذ در ایالات متحده و توییت‌های کنایه‌آمیز برخی دموکرات‌ها یا رسانه‌های مخالف در زمینه دستیابی به یک توافق مشابه برجام، موجب شد که مدافعان فشار بیشتر و مطالبات فراتر از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ دست بالا را در کاخ سفید داشته باشند.


بیشتر بخوانید:قیمت دلار در پیچ و خم اخبار سیاسی


به‌رغم برکناری «مایک والتز» از سمت خود در شورای امنیت ملی، دیدگاه وزیر خارجه ایالات متحده و حلقه طرفداران فشار حداکثری بر ایران کاهش نیافت. سفر‌های مستمر ران درمر، وزیر استراتژیک نتانیاهو به رم، واشنگتن و دیدار‌های جداگانه و گروهی او با ترامپ، روبیو و ویتکاف در ظاهر بازخورد‌های خوبی برای اسرائیل نداشته و رسانه‌های اسرائیلی نزدیک به نتانیاهو سعی کردند اینگونه وانمود کنند که افزایش فاصله سیاسی میان رئیس‌جمهور ایالات متحده و نخست‌وزیر اسرائیل به حدی رسیده که امکان نفوذ فرستاده‌های رژیم صهیونیستی در کالبد تیم ترامپ وجود ندارد.

میل به دیدگاه مطالبات حداکثری و تنش

در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول، رویکرد غضب‌آلود یک ماه گذشته ایالات متحده در قبال اسرائیل را ناشی از دخالت‌های افراطی نتانیاهو به‌واسطه نفوذ در دولت ترامپ می‌داند که به افتراق ماهوی در سیاست ختم شده است. دیدگاه دوم، این سیاست را در قالب بازی دوگانه‌ای تفسیر می‌کند که اسرائیل و آمریکا به باورپذیری انشقاق اهداف و روش‌های خود در رسانه‌ها دامن می‌زنند.

اما رویکرد‌ها کدام دیدگاه را تصدیق می‌کنند؟ آنچه که پیداست، سخنان ویتکاف بعد از دور سوم مذاکرات و رفت‌وآمد‌های وزیر استراتژیک نتانیاهو در کاخ سفید به رویکرد اسرائیل نزدیک‌تر شده است؛ حداقل درباره حذف کامل غنی‌سازی در ایران.

آخرین اظهارات ویتکاف در مصاحبه ۴۰ دقیقه‌ای با «بریتبارت نیوز» در استودیوی جدید کاخ سفید چند محور اساسی داشت که قابل‌تأمل به نظر می‌رسید. او دو روز مانده به مذاکرات دور چهارم در عمان، در حالی‌که مسیر دیپلماسی ترامپ برای رسیدن به یک توافق با ایران را ستایش می‌کرد، خطوط قرمز جدیدی را این‌بار با صراحت ترسیم کرد؛ خطوطی که در تلاقی با منافع ملی ایران در تضاد فرساینده‌ای قرار خواهند گرفت. حذف کامل برنامه غنی‌سازی و جمع‌آوری سانتریفیوژها، برچیدن تأسیسات هسته‌ای مهم ایران در فردو، نطنز و اصفهان، دائمی کردن تعهدات ایران در قبال محدودیت‌ها و در ادامه حذف کامل آنچه که ویتکاف از آن به عنوان حمایت مالی و تسلیحاتی تهران از حزب‌الله، حماس و حوثی‌ها یاد کرده، محور‌هایی است که ویتکاف آنها را فعلاً بیرون از میز مذاکره طرح کرده است.

خطوط قرمز ایران در مذاکرات

این در حالی است که ایران نیز غنی‌سازی در خاک خود را جزو خطوط قرمز مذاکرات عنوان کرده و چندین بار بر این نکته اصرار ورزیده که گفت‌و‌گو‌های میان ایران و ایالات متحده محدود به برنامه هسته‌ای و رفع دغدغه‌هایی است که غرب درباره صلح‌آمیز بودن آن مطرح می‌کند.

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه، در یکی از نشست‌های هفتگی خود با خبرنگاران در هشتم اردیبهشت‌ماه این نکته را گوشزد کرد: «غنی‌سازی در داخل و رفع مؤثر تحریم‌ها، خط قرمز‌های ایران در مذاکرات با آمریکا هستند.» در همین حال، عباس عراقچی نیز معتقد است دلایل رویکرد متناقض ایالات متحده در بیان مطالبات خود، هر چه باشد، برای ایران مهم نیست، چراکه مواضع تهران در مذاکرات کاملاً شفاف و روشن است. وزیر امورخارجه، دیروز همزمان با اظهارات ویتکاف گفت: «ما بر مواضع خود استواریم؛ هرجا که منافع مردم ایران تأمین شود، ما به جلو حرکت می‌کنیم و هرجا که منافع تأمین نشود، ایستادگی می‌کنیم. ما درگیر این حرف‌های متناقض و ضدونقیض نیستیم و مسیر خود را به پیش می‌بریم.»

تکیه بر موضع قدرت در تضاد با توافق

با این وجود، دور چهارم مذاکرات میان ایران و ایالات متحده بیش از هر زمان دیگری نیازمند درک متقابل از الزامات یک توافق پایدار و برد–برد است. هرچند در ظاهر، واشنگتن در تلاش است تا با افزودن شروط جدید به قالب اولیه گفت‌وگوها، ابتکار عمل را در دست بگیرد و از موضع قدرت خواسته‌های حداکثری خود را مطرح کند، اما این رویکرد بیش از آنکه بازتاب قدرت باشد، می‌تواند به یک اشتباه محاسباتی در میانه راه رسیدن به یک توافق ختم شود.

در حالی‌که واشنگتن با بازتعریف خطوط قرمز خود تحمیل چارچوبی فراتر از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ را پی می‌گیرد، تهران نیز با تأکید بر حفظ دستاورد‌های هسته‌ای و رفع مؤثر تحریم‌ها، بر استقلال و منافع ملی خود پای می‌فشارد، موضوعی که می‌تواند به بن‌بست در میز گفت‌و‌گو‌ها و امیدواری تندرو‌های آمریکایی، برخلاف نظر ترامپ و ویتکاف، ختم شود.

اما باید درک کرد، آنچه این مذاکرات را فراتر از یک پرونده هسته‌ای معمولی می‌برد، تأثیرات عمیق آن بر امنیت منطقه‌ای، اقتصاد جهانی و آینده دیپلماسی در نظم بین‌المللی است.

اگر این دریافت ایجاد شود که صرفاً با «تغییر لحن» نمی‌توان به تغییر واقعیت‌ها رسید، بلکه باید درک تازه‌ای از واقعیت‌ها را در قالب «اراده سیاسی مشترک» صورت‌بندی کرد، آنگاه شاید این دور از گفت‌و‌گو‌ها به نقطه‌ای تبدیل شود که تاریخ، آن را نه به‌عنوان یک فرصت سوخته، بلکه به‌عنوان لحظه‌ای تعیین‌کننده در مسیر کاهش تنش‌های جهانی به یاد آورد.

امید محسنی

منبع: برنا

source

توسط petese.ir