اقتصاد ۲۴- نوژن اعتضادالسلطنه- موضع ایران در مورد سرمایهگذاری ایالات متحده تحت تاثیر متقابل پیچیدهای از ملاحظات استراتژیک شکل میگیرد. از نظر تاریخی، تهران رویکردی محتاطانه نسبت به مشارکت مستقیم اقتصادی داشته است. با این وجود، “مسعود پزشکیان” رئیس جمهور ایران اخیرا گفته بود که رهبر انقلاب هیچ مخالفتی با سرمایهگذاران آمریکایی ندارند، که نشانهای از آن بود که ایران در حال آزمایش اشتیاق واشنگتن برای تعامل اقتصادی است.
در این میان، سوالات بسیاری مطرح میشوند: این که شرکتهای آمریکایی بر چه اساسی درباره سرمایه گذاری در بازار ایران تصمیم خواهند گرفت؟ این موضوع چه تاثیری بر سرمایه گذاری روسیه در ایران خواهد داشت؟ شرایط برای شرکتهای اروپایی چگونه خواهد بود؟ مخالفان سرمایه گذاری شرکتهای آمریکایی در ایران چه خواهند کرد؟ و کدام بخشهای ایران از ظرفیت بالقوه برای جذب سرمایههای آمریکایی برخوردار هستند؟
خبرنگار اقتصاد ۲۴ این پرسشها و پرسشهای بیشتر را با کارشناسان در میان گذاشته است که بخش اول آن از نظر میگذرد:
دکتر “آرشین ادیب مقدم” استاد اندیشه جهانی و فلسفههای تطبیقی در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن و عضو کالج هیوز هال در دانشگاه کمبریج است. از دکتر “ادیب مقدم” کتب متعددی منتشر شدهاند از جمله “آیا هوش مصنوعی نژادپرستانه است”؟ (بلومزبری، ۲۰۲۳) و “ایران چیست”؟ (انتشارات دانشگاه کمبریج، ۲۰۲۱). از این چهره دانشگاهی بیش از ۶۰ مقاله پژوهشی در مجلات و متب علمی منتشر شده است. او سخنرانیهای کلیدی متعددی در سراسر جهان ایراد کرده است. دکتر “ادیب مقدم” به عنوان منتقد و فیلسوف به دلیل آثارش در زمینه سیاست جهانی، فلسفه تطبیقی و اخلاق هوش مصنوعی شهرت جهانی دارد.
دکتر “ساسان فیاض منش” استاد بازنشسته اقتصاد در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در فرزنو مدیر سابق برنامه خاورمیانه در آن دانشگاه بوده است. او نویسنده کتاب “مهار ایران: سیاست دیپلماسی سخت اوباما” است. دکتر “فیاض منش” از حامیان جنبش “تحریم و عدم سرمایه گذاری” (BDS) از جنبشهای منتقد اسرائیل بوده است. او از چهرههای فعال در مخالفت با همراهی نهادهای آموزشی آمریکا با اقدامات اسرائیل بوده است. هم چنین، دکتر “فیاض منش” از حامیان کارزار آمریکایی تحریم علمی و فرهنگی اسرائیل بوده است. زمینههای تحقیق دکتر “فیاض منش” اقتصاد سیاسی خاورمیانه و تاریخ و نظریه پولی بودهاند. از دکتر “فیاض منش” کتاب “ایران و آمریکا” با ترجمه “مجید خبیر صوفیان” به زبان فارسی توسط انتشارات “نگاه معاصر” چاپ شده است.
دکتر “برایانام. پولینز” دانشیار بازنشسته و پژوهشگر بازنشسته از مرکز مرشون در دانشگاه ایالتی اوهایو است. پیش از این، او به عنوان دانشمند پژوهشی در مرکز علوم برلین (WZB) در آلمان و به عنوان پژوهشگر مهمان در دانشکده بازرگانی دانشگاه میشیگان فعالیت داشته است. هم چنین، او از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ میلادی به عنوان سردبیر مشترک “فصلنامه مطالعات بینالمللی” و از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶ میلادی به عنوان رئیس “کمیته انتشارات انجمن مطالعات بینالمللی” خدمت کرده است. “پولینز” بیش از سی سال در برنامه تابستانی ICPSR در رشته آمار در دانشگاه میشیگان و هم چنین در دانشگاه سنت گالن در سوئیس و دانشگاه ملی سنگاپور تدریس کرده است. تحقیقات منتشر شده از او شامل آثاری در مورد روشهای آماری، معرفتشناسی علوم اجتماعی و روابط بینالملل هستند. بسیاری از این نشریات بر تاثیرات روابط سیاسی بینالمللی بر جریانهای تجاری جهانی، شرایط اقتصادی جهانی و درگیریهای مسلحانه و پیامدهای سیاسی رشد اخیر در بازارهای سرمایه جهانی تمرکز دارند. از جمله کتب چاپ شده توسط او میتوان به “وابستگی متقابل اقتصادی و منازعه بینالمللی: دیدگاههای جدید در مورد یک بحث پایدار” (انتشارات دانشگاه میشگان، ۲۰۰۹ میلادی) اشاره کرد.
دکتر “جرالد اشنایدر” رئیس کارگروه سیاست بینالملل در دانشگاه کنستانتس در ایالت بادن-وورتمبرگ آلمان است. هم چنین، او سردبیر اجرایی نشریه سیاست اتحادیه اروپا است. زمینههای اصلی تحقیقات او تصمیمگیری در اتحادیه اروپا، علل و پیامدهای خشونت مسلحانه، اقتصاد سیاسی بینالملل، چانهزنی و مدیریت منازعه و نابرابری اداری بودهاند. از این استاد دانشگاه حدود ۲۴۰ مقاله در نشریات مختلف منتشر شده است.
دکتر “نادر هاشمی” مدیر مرکز “الولید” برای تفاهم مسلمانان و مسیحیان و دانشیار خاورمیانه و سیاست اسلامی در دانشکده خدمات خارجی ادموندای. والش در دانشگاه جورج تاون است. او دکترای خود را از دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تورنتو دریافت کرده و پیش از این، پژوهشگر در دانشگاه نورث وسترن و استادیار مدعو در موسسه جهانی UCLA بوده است. دکتر “هاشمی” پیش از این مدیر موسس مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشکده مطالعات بین المللی “جوزف کوربل” در دانشگاه دنور بود. علایق فکری و تحقیقاتی او در حوزههای سیاست تطبیقی و نظریه سیاسی، به ویژه بحثهایی در مورد ظهور جهانی اقتدارگرایی، دین و دموکراسی، سکولاریسم و نارضایتیهای آن، خاورمیانه و سیاست اسلامی، مبارزات دموکراتیک و حقوق بشر در جوامع غیر غربی و روابط اسلام و غرب قرار دارد. او نویسنده کتاب “اسلام، سکولاریسم و دموکراسی لیبرال: به سوی یک نظریه دموکراتیک برای جوامع مسلمان” (انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۲۰۰۹) بوده است. او مرتبا با شبکه تلویزیونی و رادیویی PBS، NPR، CNN، الجزیره، رادیو آلترناتیو، و بخش بین المللی بیبیسی مصاحبه میکند و نوشتههایش در روزنامهها و رسانههای مطرحی، چون نیویورک تایمز، نیوزویک، وال استریت ژورنال، نیشن، الجزیره آنلاین، CNN.com و سایر رسانهها منتشر شدهاند.
دکتر “ﯾﺎﻧﯿﺲ ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ” استاد مطالعات اروپایی در دپارتمان علوم سیاسی و دارنده کرسی ژان مونه در دانشگاه ویرجینیا تک است. او هم چنین به عنوان مدیر مرکز مطالعات فضایی اتحادیه اروپا، فراآتلانتیک و فرااروپایی (CEUTTSS) فعالیت میکند که توسط کمیسیون اروپا به عنوان مرکز عالی ژان مونه تعیین شده است. علایق پژوهشی و آموزشی دکتر ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ شامل استراتژی اتحادیه اروپا، روابط اتحادیه اروپا و قدرتهای بزرگ و نظم جهانی، سیاست خارجی و امنیتی مشترک (CFSP)، سیاست امنیتی و دفاعی مشترک (CSDP)، گسترش و سیاست همسایگی اروپا (ENP)، سازمانهای اروپایی و فراآتلانتیکی، امنیت اروپا، تکامل جامعه بینالمللی و مطالعه نظام – جامعه بینالمللی منطقهای در اروپا، اوراسیا و خاورمیانه است. دکتر “ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ” در حال حاضر سردبیر مجموعه کتابهای مطالعات انتقادی اروپا (راتلج) و سردبیر مشترک مجله آتن برای مطالعات مدیترانه است. خدمات فعلی او شامل کارشناس خارجی آژانس اجرایی تحقیقات (REA) کمیسیون اروپا، مشاور ارشد مرکز امور اروپا و مدیترانه (CEMA) موسسه آموزش و تحقیقات آتن (ATINER) و مشاور ارشد موسسه تحقیقاتی مطالعات اروپا و آمریکا (RIEAS) است.
دکتر “ریکاردو آلکارو” هماهنگ کننده تحقیقات و رئیس برنامه بازیگران جهانی در موسسه امور بینالملل (IAI) یک اندیشکده روابط بینالملل ایتالیایی است. این اندیشکده طبق شاخص جهانی اندیشکدههای Go To در سال ۲۰۲۰ میلادی در زمره ۲۰ اندیشکده برتر جهان در حوزههای “سیاست خارجی و روابط بینالملل” و “دفاع و امنیت ملی” قرار داشته است. حوزه تخصصی کارهای پژوهشی دکتر “آلکارو” روابط فراآتلانتیکی با تمرکز ویژه بر سیاستهای ایالات متحده و اروپا در مناطق اطراف اروپا است. “ریکاردو” به عنوان پژوهشگر مهمان در اندیشکده بروکینگز در واشنگتن و عضو برنامه مطالعات سیاست خارجی و امنیتی اروپا (EFSPS) در سطح اتحادیه اروپا نیز فعالیت داشته است. او پروژه TRANSWORLD در مورد روابط فراآتلانتیک و حکمرانی جهانی، که تحت برنامه چارچوب هفتم اتحادیه اروپا تامین مالی میشود و پروژه JOINT در مورد سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپا که تحت برنامه چشم انداز ۲۰۲۰ اتحادیه اروپا تامین مالی میشود را هماهنگ کرده است. “آلکارو” از جمله نویسندگان کتاب “اروپا و بحران هستهای ایران” (انتشارات پالگریو مک میلان، میلادی) بوده است.
دکتر “مایکل اوهانلون” دارنده اولین کرسی “فیلیپ اچ. نایت” در دفاع و استراتژی و مدیر تحقیقات در برنامه سیاست خارجی در اندیشکده “بروکینگز” است، جایی که او در حوزه استراتژی و بودجههای دفاعی ایالات متحده، استفاده از نیروی نظامی و سیاست امنیت ملی آمریکا تخصص دارد. هم چنین، او مدیریت مرکز امنیت، استراتژی و فناوری استروب تالبوت را برعهده دارد. دکتر “اوهانلون” به طور مشترک ابتکارعمل امنیت آفریقا را هدایت میکند. او استاد کمکی در دانشگاه جورج تاون و دانشگاه کلمبیا است. او از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵ میلادی عضو هیئت سیاست دفاعی پنتاگون بوده است. هم چنین، او از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ میلادی عضو هیئت مشاوران خارجی در سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) بود. از “اوهانلون” کتب متعددی چاپ شدهاند. “اوهانلون” از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۴ تحلیلگر دفتر بودجه کنگره بود.
آرشین ادیب مقدم
* “عباس عراقچی” وزیر خارجه ایران اخیرا اعلام کرد که امکان سرمایه گذاری شرکتهای خارجی آمریکایی در ایران وجود دارد. پیشتر نیز “مسعود پزشکیان” اظهار داشت که رهبر انقلاب با سرمایه گذاری آمریکاییها در ایران مشکلی ندارند. آیا این اظهارات برای ترامپ و برای صاحبان سرمایه آمریکایی ترغیب کننده به منظور حرکت به سوی مصالحه با ایران خواهند بود؟
آرشین ادیب مقدم: پرزیدنت ترامپ کاملا بر اساس اصول معامله فکر میکند. برای او، سیاست، تجارت را به ارمغان میآورد و این معیار اصلی برای اوست. او برخلاف دوره اول ریاست جمهوریاش دست کم تاکنون تا حدودی جهتگیری سیاست خارجی خود را تعدیل کرده است. بنابراین، معرفی ایران به عنوان یک بازار مناسب برای سرمایهگذاری، عامل مهمی در جعبه ابزار دیپلماتیک است، زیرا با رویکرد و شخصیت معاملهگرایانه او سازگار خواهد بود. با این وجود، در نهایت بسیار مهم است که ایرانیان به ویژه طبقه متوسط و اقشار فقیر جامعه ایران که مدتهاست رنج میبرند، از مزایای آن بهرهمند شوند. اگر مذاکرهکنندگان ایرانی بتوانند از آبهای طوفانی بینالمللی و صحنه داخلی خود ایران عبور کنند، جایی برای یک بازی با حاصل جمع مثبت وجود دارد.
ساسان فیاض منش: اجازه دهید با افزودن یک مقدمه به پرسشهای شما پاسخ دهم. ایران در مواجهه با دونالد ترامپ با برخی معضلات مواجه است، که بیشباهت به معضلات بسیاری از آمریکاییها نیستند. از دیدگاه تقریبا نیمی از جمعیت رایدهنده در ایالات متحده، رئیس فعلی قوه مجریه دولت ایالات متحده یعنی بخشی که قوانین را اجرا میکند، یک مجرم سابقهدار است. او علاوه بر مجرم بودن، یک “جامعهستیز”، “دلقک”، “خودشیفته”، “دروغگوی همیشگی”، “بیعرضه” و “متقلب” است. به عبارت دیگر، من از صفات مختلفی استفاده کردند که افراد نزدیک به او به آن اشاره کردهاند.
به گفته برخی از دستیاران سابقش، او هم چنین یک “احمق”، “کودن”، دیوانه”، “فردی دمدمی مزاج” با درک “یک بچه کلاس پنجم یا ششم” است. اکنون میتوان به این ویژگیها، پیری و علائم احتمالی زوال عقل را نیز اضافه کرد. آیا چنین شخصی میتواند قوانین کشور را اجرا کند؟ آیا میتوان ریاست جمهوری چنین مردی را جدی گرفت؟ آیا واقعا در اینجا انتخابی وجود دارد؟ این موارد برخی از معضلاتی هستند که بسیاری از آمریکاییها با آن روبهرو هستند.
از دیدگاه ایران، یک مورد دیگر هم وجود دارد: ترامپ در دوره نخست ریاست جمهوری خود به شدت نسبت به ایران خصومت ورزیده بود، مانند خروج از برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی و صدور دستور ترور ژنرال سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. آیا ایران میتواند تمام این موارد را کنار بگذارد و با او معامله کند؟ متاسفانه من پاسخ روشنی برای حل این معضلات ندارم. با این وجود، در هر گونه معاملهای با ترامپ، نباید این معضلات را فراموش کرد و باید آنها را در نظر داشت. قطعا نباید مانند برخی از مقامهای ایرانی بیش از حد مشتاق به نظر رسید.
حالا اجازه دهید به پرسش شما بازگردم. وسوسه کردن ترامپ برای کاهش برخی تحریمها علیه ایران، احتمالا تحریمهای مربوط به برنامه هستهای ایران، ارائه پیشنهاد باز کردن درهای بازارهای ایران به روی سرمایهگذاران آمریکایی، نشان دهنده عدم پختگی از سوی ایران است. در این پیشنهاد نه تنها سردرگمیهایی که ذکر کردم در چشمانداز لحاظ نشدهاند، بلکه به نظر میرسد دیپلماتهای ایرانی سعی دارند به یکی از بدترین غرایز دونالد ترامپ متوسل شوند: ذهنیت دکان دارانه او. آنان سعی میکنند او را به انجام یک “معامله” ترغیب کنند. با این وجود، این استاد “هنر معامله”، این قمارباز املاک و مستغلات، این ورقباز کلاهبردار، این شارلاتان، همان طور که قاضی او را اینگونه صدا زد، باید در ازای انجام یک معامله چیزی دریافت کند: شاید یک جت لوکس ۴۰۰ میلیون دلاری (نه از آن مدلهای قدیمی و پوسیده که ایران در اختیار دارد)، یا یک برج “ترامپ تاور” در تهران، یا شاید یک زمین گلف در دریای خزر؟ آیا ایران حاضر به انجام این کار است؟
گذشته از تمام این موارد، فکر کردن به انجام معاملات مالی با “دونالد ترامپ” خیلی زود است، آن هم زمانی که مذاکرات بین ایران و ایالات متحده هنوز در نقطه صفر است، یعنی این که صرفا در این مرحله باقی مانده که آیا به ایران اجازه غنیسازی اورانیوم داده خواهد شد یا خیر. بیش از چهل سال است که تحریمهایی علیه ایران اعمال میشود. صرفا برخی از این تحریمها مربوط به غنیسازی هستهای ایران است. حتی اگر این تحریمها نیز لغو شوند، برخی از تحریمهای دیگر مانند تحریمهای مربوط به برنامههای تسلیحاتی به طور کلی و فناوری موشکی به طور خاص، نقض حقوق بشر و موارد دیگر باقی خواهند ماند. علاوه بر این، حتی اگر ایران موافقت کند که با تمام این موارد کنار بیاید، سالها به طول خواهد انجامید تا برای لغو همه این تحریمها و برقراری روابط دیپلماتیک کامل با ایالات متحده مذاکره کند. تنها در آن صورت میتوان درباره سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در ایران صحبت کرد.
برایان پولینز: همان طور که پرزیدنت “ترامپ” در سفر اخیر خود به عربستان سعودی و برخی از کشورهای خلیج فارس نشان داد، او همواره به فرصتهای سرمایهگذاری متقابل علاقمند است. این موضوع برای چندین شرکت آمریکایی در کشوری با ظرفیت بالقوه اقتصادی بالا همچون ایران صادق خواهد بود. با این وجود، پیش از بحث در مورد تجارت، پرزیدنت ترامپ میخواهد در مورد جایگزینی برای برجام در مورد برنامه هستهای ایران و سایر مسائل استراتژیک به توافق برسد. از جنبه مثبت جایگزینی برجام به وضوح مستلزم لغو تحریمها علیه ایران و حرکت کلی به سمت عادیسازی روابط است که باید برای هر دو طرف مفید باشد.
جرالد اشنایدر: نزدیکی بین ایالات متحده و ایران مطمئنا یک سیگنال مثبت، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی است. با این وجود، ورود سرمایهگذاران آمریکایی به ایران تنها در صورتی عاقلانه خواهد بود که تحریمها لغو شوند و آشتی سیاسی واقعی حاصل شود. سرمایهگذاری به این اعتماد متکی است که قراردادها توسط هر دو طرف رعایت میشوند و وضعیت سیاسی بیثبات باقی نمیماند. باید دید که آیا دولت ترامپ میتواند از گرایشهای هرج و مرجطلبانه و تفرقهانگیز خود فراتر رود تا بخش تجاری ایالات متحده به اندازه کافی مطمئن باشد که در ایران سرمایهگذاری کند. در حالی که اظهارات سیاستمداران برجسته ایرانی نشانه خوبی است، اما برای ایجاد دوره جدیدی از روابط مبتنی بر اعتماد کافی نیست. همان طور که “ریگان” رئیس جمهور اسبق آمریکا گفته بود: “برای رقص تانگو به دو نفر نیاز است”.
نادر هاشمی: جهانبینی سیاسی “دونالد ترامپ” عمیقا تحت تاثیر پیشینه او به عنوان یک تاجر شکل گرفته است. او به دموکراسی، حقوق بشر یا قوانین بینالمللی اهمیتی نمیدهد. او به مردم آمریکا نیز اهمیتی نمیدهد. او واقعا به کسب درآمد برای خود، خانواده و متحدانش اهمیت میدهد. از این نظر، سرمایهگذاری در ایران یک فرصت تجاری بزرگ برای اوست. او میداند که سرمایهگذاران آمریکایی ۴۵ سال است که به ایران دسترسی ندارند و من معتقدم که این دلیل اصلی، اما نه تنها دلیل، برای تمایل او به دستیابی به توافق هستهای با جمهوری اسلامی ایران است.
ﯾﺎﻧﯿﺲ ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ: درگیری بین ایران و ایالات متحده و درگیری بین ایران و اسرائیل سابقهای طولانی دارند. در نتیجه، فضایی از دشمنی و بیاعتمادی ایجاد شده که مدیریت آن دشوار است. علاوه بر این، اسرائیل نزدیکترین متحد ایالات متحده در خاورمیانه است. در نتیجه، ایالات متحده علاقمند به محافظت از اسرائیل بوده است، در حالی که لابی اسرائیل در واشنگتن به قدری سازمانیافته است که میتواند نفوذ قابل توجهی بر نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا و نمایندگان آن (یعنی سناتورها، نمایندگان مجلس نمایندگان، شرکتها و غیره) اعمال کند. در این شرایط، اظهارات فوق مطمئنا برای سرمایهگذاران آمریکایی وسوسهانگیز خواهد بود، مشروط بر این که شرایط خاصی برآورده شود.
نخست آن که توافقی بین ایالات متحده و ایران حاصل شود که نظام سیاسی آمریکا و به ویژه سنای آمریکا را راضی کند. دوم آن که اسرائیل و لابی آن رژیم در واشنگتن نیز باید از نتیجه و به ویژه از سازوکار نظارت راضی باشند، زیرا هیچ اعتمادی بین ایران و اسرائیل وجود ندارد. اگر این شرایط برآورده نشود، سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در ایران بسیار دشوار اگر نگوییم غیرممکن خواهد بود. تنها یک محیط صلح و ثبات میتواند زمینه مناسبی برای سرمایهگذاری آمریکا در ایران فراهم کند. تجارت و امور مالی نمیتوانند در محیطی که با درگیری و بیاعتمادی مشخص میشود شکوفا شوند.
ریکاردو آلکارو: آن اظهارات وسوسه انگیز هستند، اما بیشتر به عنوان نوعی چشمانداز آینده تا یک احتمال واقعی. حتی اگر توافقی حاصل شود، مدتی (دست کم ۱ تا ۲ سال) باید بگذرد تا ناظران بتوانند تشخیص دهند که توافق ایران و آمریکا ثبات کافی را برای سرمایهگذاران فراهم کرده تا به فکر تجارت بلندمدت در ایران باشند.
هم چنین، این خطر وجود دارد که روسای جمهور آینده آمریکا ممکن است پیچیدگیهایی را ایجاد کنند. در درازمدت، اگر توافق حاصل و به درستی اجرا شود، سرمایهگذاران آمریکایی مطمئنا به ایران به عنوان فرصتی برای تجارتی کاملا سودآور نگاه خواهند کرد. در کوتاهمدت، اگر توافق شامل کاهش تحریمهای اولیه ایالات متحده باشد، صادرکنندگان و واردکنندگان آمریکایی ممکن است سریعترین سود از آن توافق عایدشان شود.
با توجه به آن چه گفته شد، انگیزه اصلی ترامپ برای دستیابی به یک توافق، حل و فصل یک بحران بینالمللی، اجتناب از خطر یک رویارویی نظامی در مقیاس بزرگ (که او در زمینه آن محتاط است، هرچند ممکن است مصمم باشد که به هر حال درگیر آن شود) و برنده شدن جایزه صلح نوبل است که از زمان پیروزی اوباما در سال ۲۰۰۹ میلادی به این سو به دنبال آن بوده است.
مایکل اوهانلون: ایران تمدن چشمگیری است و البته نفت هم دارد؛ بنابراین بله، در حد معقول، این اظهارات میتوانند وسوسهانگیز باشند. با این وجود، با توجه به وسعت کم ایران، مهم است که چشمانداز را نیز در نظر داشته باشیم.
ساسان فیاض منش
بیشتر بخوانید: آیا آمریکا در حال بازنگری در سیاستگذاری خود در قبال ایران است؟/ ۵ دلیلی که دولت ترامپ ممکن است درباره نفت ایران تجدیدنظر کند
* برخی تحلیلگران معتقدند در صورت توافق ایران و آمریکا فرصت برای فعالیت شرکتهای آمریکایی در ایران از جمله شرکتهایی که میتوانند به تولید برق پاک از منابع غیر کربنی کمک کنند فراهم خواهد شد. نظر شما چیست؟ آیا امکان حضور شرکتهای آمریکایی در این عرصه در ایران فراهم است؟ چه مانع و چالش عمدهای در این مسیر وجود دارد؟
آرشین ادیب مقدم: من معتقدم که هنوز موانع زیادی برای برداشته شدن تا آن زمان وجود دارد. این موانع نه تنها سیاسی، بلکه قانونی و حقوقی نیز هستند. از نظر فضای سرمایهگذاری در ایران، بسیاری از محدودیتهای قانونی کماکان پابرجا هستند. علاوه بر این، یک دستگاه بوروکراتیک عظیم وجود دارد که عمدتا در تسهیل توافقات تجاری بینالمللی آموزش ندیده است. در نهایت، یکی از بزرگترین مشکلات در ایران کماکان فساد است. مگر آن که تلاشی هماهنگ به رهبری دولت برای تحریک سیستماتیک تجارت بینالمللی، برای مثال، با یک کارگروه تخصصی متشکل از کارشناسان مستقل سیاسی و اقتصادی، صورت گیرد. هرگونه سرمایهگذاری در ایران با ساختارهای اقتصادی نامطلوبی که در طول سالیان متمادی بدون اصلاحات زیاد رشد کردهاند، مواجه خواهد شد. در ایران شایستگی، تخصص، استعداد، به جای شبکهها و وفاداری سیاسی باید دوباره مورد احترام قرار گیرد.
ساسان فیاض منش: من معتقدم تحلیلگرانی که شما به نظر آنان اشاره کردید درگیر خیالپردازی هستند. این که کدام کشور اجازه خواهد داشت یا نخواهد داشت که در ایران سرمایهگذاری کند، آن هم اگر ایالات متحده و ایران اختلافات خود را حل کنند، در حال حاضر ایدهای کاملا فرضی است. علاوه بر این، به نظر میرسد تحلیلگران فوقالذکر در این فکر که ایالات متحده میتواند به ایران در تولید انرژی پاک و کنار گذاشتن سوختهای فسیلی کمک کند، بسیار سادهلوح هستند.
ایالات متحده دومین تولیدکننده بزرگ دیاکسید کربن در جهان است (چین اولین کشور در این زمینه است). اگر ترامپ به روش خود عمل کند، ممکن است ظرف مدت چند سال به اولین آلودهکننده سیاره زمین تبدیل شود. گذشته از تمام این موارد، ترامپ با شعار “حفاری کن، عزیزم، حفاری کن” وارد عمل شد. او فکر میکند که تغییرات اقلیمی یک فریب است، از انرژی باد نفرت دارد، ایالات متحده را از توافق پاریس خارج کرده و بسیاری از مقررات زیستمحیطی را لغو کرده است. به طور خلاصه، رئیس جمهور ایالات متحده دشمن محیط زیست است. چرا تحلیلگران معتقدند که ترامپ میتواند به ایران در زمینه انرژی پاک کمک کند؟
برایان پولینز: من تردید دارم که ایالات متحده برای دسترسی انحصاری به بازار ایران فشار بیاورد. من میتوانم تصور کنم که سایر کشورهای غربی نیز مانند سایر نقاط خاورمیانه در این امر مشارکت کنند. در عین حال، تنشها بین دولت ترامپ، چین و روسیه، ممکن است هیئت آمریکایی را به سمت اعمال محدودیت بر سرمایهگذاریهای روسیه یا چین در ایران سوق دهد. این امر میتواند یک مانع باشد.
جرالد اشنایدر: برای ایران عاقلانه نیست که منحصرا بر روی ایالات متحده تمرکز کند. برخی از شرکتهای پیشرو در زمینه انرژی جایگزین در نقاط دیگر جهان برای مثال، در اتحادیه اروپا یا چین مستقر هستند. البته، دولت فعلی ایالات متحده امیدوار است معاهدهای را منعقد کند که نفوذ ایالات متحده و درآمد اقتصادی، به ویژه در رابطه با ذخایر نفتی ایران را به حداکثر ممکن برساند. با این وجود، هیچ دولتی در آمریکا نمیتواند سایر کشورها را از تجارت در ایران محروم کند. ممکن است زمانی فرا برسد که دولت دیگری در ایالات متحده دوباره تجارت آزاد را بپذیرد و از نگرش استعماری مبنی بر این که آن ابرقدرت رو به زوال میتواند خواسته هایش را به سایر کشورها دیکته کند، فاصله بگیرد.
نادر هاشمی: این به دولت ایران بستگی دارد. دولت ایران باید تعیین کنند که چه کسی میتواند و چه کسی نمیتواند در ایران سرمایهگذاری کند و این سرمایه گذاری در چه حوزههایی خواهد بود. من گمان میکنم بخشی از مذاکرات بین ایران و آمریکا به دنبال تکرار همان چیزی خواهد بود که ایالات متحده اخیرا با اوکراین مذاکره کرده است، یعنی دسترسی انحصاری ایالات متحده به بخشهایی از اقتصاد ایران. آیا ایران با این موضوع موافقت خواهد کرد؟ امیدوارم که موافقت نکند.
ﯾﺎﻧﯿﺲ ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ: همه چیز به نتیجه مذاکرات و آن چه دولت ایران آماده و مایل به پذیرش آن است بستگی دارد. اگر دولت ایران تشخیص دهد که این امر به بهترین وجه به نفع کشور است، قطعا میتواند رخ دهد. با این وجود، هرگونه توافقی با ایالات متحده باید توسط سنای ایالات متحده تایید شود. بنابراین، امضای پرزیدنت ترامپ کافی نیست.
همان طور که پیشتر ذکر کردم، سرمایه گذاری آمریکا در ایران به دو دلیل بسیار دشوار خواهد بود: نخست آن که درگیری و بیاعتمادی طولانی مدت بین دو کشور و وجود احساسات ضد نظام سیاسی ایران در در کنگره ایالات متحده ممکن است مانع سرمایهگذاری آمریکا در ایران در کوتاه مدت تا میان مدت شود. سرمایهگذاری آمریکا نیازمند ثبات است و ثبات تنها در صورتی میتواند وجود داشته باشد که رابطه اعتماد بین دو کشور و رهبران آن برقرار شود. دوم آن که مخالفت اسرائیل با توافق ایالات متحده و ایران مطمئنا لابی اسرائیل در واشنگتن را بسیج میکند که تلاش خواهد کرد تا بر نخبگان سیاسی و اقتصادی آمریکا تاثیر بگذارد و در نتیجه، از تعامل تجاری معنادار بین ایالات متحده و ایران جلوگیری کند. علاوه بر این، جنگ در اوکراین همراه با ایجاد رابطه بسیار نزدیک بین مسکو و تهران ممکن است مانع دیگری برای همکاری تجاری بین ایران و ایالات متحده باشد.
ریکاردو آلکارو: همان طور که پیشتر گفتم، قطعاً این امکان وجود دارد که شرکتهای آمریکایی بخواهند سرمایهگذاریهای بلندمدت در ایران انجام دهند، اما تنها پس از چند سال اجرای صادقانه توافق هستهای تا متقاعد شوند که وضعیت به اندازه کافی پایدار است تا بتوانند تصمیمی اتخاذ کنند که ریسکهایی را به همراه داشته باشد. در مجموع، برای تحقق سرمایهگذاری، رابطه ایالات متحده و ایران باید پایدارتر و قابل پیشبینیتر شود. از سوی دیگر، تجارت ممکن است بسیار سریعتر افزایش یابد.
مایکل اوهانلون: خیر، من فکر میکنم هر توافقی باید به بسیاری از کشورها اجازه سرمایهگذاری در ایران را بدهد.
برایان پولینز
* آیا با توجه به سرمایه گذاری روسها در رآکتور اتمی بوشهر و تقویت همکاریهای تجاری میان ایران و روسیه در عرصه بانکداری و تجارت، امکان گسترش حضور فعالان تجاری و شرکتهای آمریکایی در ایران در سالیان آینده به ویژه در حوزه هستهای وجود دارد؟ چرا ایران همزمان با مذاکره با آمریکا در حال تعمیق رابطه با روسیه است؟ آیا این خود نشان میدهد که ایران انگیزه یا امیدی به ثمربخش بودن مذاکره با آمریکا ندارد؟
آرشین ادیب مقدم: نظام بینالمللی فعلی، امکان یک استراتژی چندقطبی را فراهم میکند که مراکز قدرت مختلف در جنوب و شمال جهان را درگیر میکند. ایران هنوز به طور کامل از این مجموعه بهره نبرده است. اگرچه بعید است که ایالات متحده و ایران به سرعت در زمینههای حساسی مانند راکتورهای هستهای به همکاری بپردازند، اما داشتن فرصت برای انجام این کار، قدرت چانهزنی ایران در مقابل روسیه را نیز افزایش میدهد. موضوع اکنون انتخاب میان این یا آن نیست. یک استراتژی سیاست خارجی موفق که منافع ملی ایرانیان را در نظر داشته باشد، مزایای ایران را از همه بازیگران اصلی تشکیلدهنده نظام بینالمللی فعلی به حداکثر ممکن میرساند. تاکنون دولتهای متوالی ایران در انجام این کار ناکام بودهاند.
ساسان فیاض منش: باز هم خیلی زود است که در مورد گسترش تجارت شرکتهای آمریکایی در ایران در رقابت با روسها صحبت کنیم. در مورد این که چرا ایران به روسیه نزدیکتر شده است، فکر میکنم پاسخ روشن است: نخست آن که ایران گزینه دیگری ندارد. در غرب با ایران به عنوان یک کشور سرکش رفتار میشود. بنابراین، ایران با برخی از کشورهای شرق، یعنی چین و روسیه که خودشان توسط غرب طرد شدهاند معامله میکند. این البته برخلاف شعار انقلابی سال ۱۹۷۹ “نه شرقی، نه غربی” است. نکته دوم آن که ایران از ضربالمثل “دشمن دشمن من دوست من است” پیروی میکند، ضربالمثلی که میتواند پیامدهایی منفی برای ایران داشته باشد. صرفا به یاد داشته باشید که روسیه و چین، به عنوان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، در تصویب شش قطعنامه تحریمی سازمان ملل علیه ایران کمک کردند و باعث فلج شدن اقتصاد ایران شدند. البته آن دو کشور پیش از آن با ایالات متحده توافقاتی انجام داده بودند.
برایان پولینز: من فکر میکنم ایران از این هوشمندی برخوردار است که از وابستگی بیش از حد به روسیه اجتناب ورزد و باید در تمام پروژههای توسعهای خود به دنبال شرکای متنوعی باشد. ایران دست کم دو بار در تاریخ خود این درس را آموخته و در این راه بهای سنگینی پرداخته است. ابتدا در سال ۱۹۵۳ میلادی صنعت نفت آن کشور تقریبا به طور کامل توسط شرکت نفت بریتانیا اداره میشد، بنابراین زمانی که “محمد مصدق” نخست وزیر وقت ایران تلاش کرد کنترل بیش تری بر نفت ایران اعمال کند، او برکنار و یک رژیم دموکراتیک نوپا در ایران به نفع حکومت پهلوی سرکوب شد.
سپس در سال ۱۹۷۹ میلادی شاه معتقد بود که شرکت ملی نفت ایران نفت آن کشور را کنترل میکند، اما متوجه شد که خود شرکت ملی نفت ایران به طور مخفیانه توسط شرکتهای آمریکایی و بریتانیایی کنترل میشود. شاه به زودی از سلطنت خلع شد، اما نظام سیاسی بعدی نتوانست در حالی که با مخالفت غرب روبهرو بود، این تجارت را مدیریت کند. تولید و صادرات نفت ایران بیش از ۵۰ درصد کاهش یافت و اقتصاد ایران به شدت آسیب دید. درس سخت تاریخی این دو تجربه برای ایران این بود: هرگز به یک شریک واحد تکیه نکنید.
جرالد اشنایدر: روسیه مطمئنا شریک تجاری قابل اعتمادتری برای ایران نسبت به ایالات متحده بوده است. با این وجود، دولت ایران احتمالا تشخیص داده یا باید تشخیص دهد که جنگ تجاوزکارانه روسیه بسیار پرهزینه است. روسیه از طریق این جنگ پرهزینه و سایر درگیریهای خارجی مانند مداخله ناموفق در سوریه، به پمپ بنزین چین تبدیل شده و در مقطعی قادر به پرداخت هزینههای خود نخواهد بود. بنابراین، عاقلانه است که ایران با سایر شرکا تجارت بیشتری انجام دهد. با این وجود، این امر مستلزم برخی تصمیمات سیاسی است.
نادر هاشمی: ایران روابط خود را با روسیه عمیقتر کرده است، زیرا چاره دیگری ندارد. ایران به حمایت روسیه در شورای امنیت سازمان ملل و پشتیبانی برای خرید تجهیزات نظامی پیشرفته مانند فناوری دفاع هوایی نیاز دارد. مذاکرات بین ایران و ایالات متحده به تازگی آغاز شده است، بنابراین صحبت در مورد رقابت بین آمریکا و روسیه به عنوان دو قدرت جهانی و دسترسی به بازار ایران هنوز خیلی زود است. علاوه بر این، بیاعتمادی عمیقی بین ایران و ایالات متحده وجود دارد. فراموش نکنیم که هیچ روابط دیپلماتیک رسمیای بین واشنگتن و تهران وجود ندارد. من طرح این پرسش را بسیار زود میدانم.
ﯾﺎﻧﯿﺲ ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ: همان طور که پیشتر اشاره شد، ایجاد رابطه بسیار نزدیک بین مسکو و تهران ممکن است مانعی جدی برای ایجاد همکاری اقتصادی بین ایالات متحده و ایران باشد. در هر صورت، شرکتهای آمریکایی محیط تجاری ایران را بررسی میکنند و سپس تصمیم میگیرند که در کدام بخشها برای سرمایهگذاری سودمندتر هستند. اگر آنان معتقد باشند که میتوانند رقابتیتر از روسها باشند، حتی ممکن است تصمیم بگیرند در همان بخشهایی که روسها سرمایهگذاری میکنند، سرمایهگذاری کنند. پرسش این است که آیا دولت ایران محدودیتهای خاصی ایجاد خواهد کرد که مانع از سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در بخشهایی شود که روسها در حال حاضر در آن سرمایهگذاری میکنند یا خیر.
دولت ایران از قبل میداند که میتواند به روسها اعتماد کند. البته این بدان معنا نیست که اگر دولت ایران به این نتیجه برسد که که این همکاری به نفع ایران است، نباید با آمریکاییها همکاری کنند. با این وجود، با توجه به گذشته روابط بین تهران و واشنگتن، دستیابی به توافق ممکن است بسیار دشوار باشد و حتی توافق بر سر یک سازوکار نظارتی دشوارتر است. نباید فراموش کنیم که ایران و ایالات متحده توافقی را امضا کرده بودند، اما پرزیدنت ترامپ از آن خارج شد، زیرا فکر میکرد که آن توافق سازوکار نظارتی قابل اعتمادی ندارد.
ریکاردو آلکارو: از بیرون که نگاه کنیم، تصمیم گیرندگان ایران به دو دسته تقسیم شدهاند: کسانی که فکر میکنند تعامل با آمریکا یک گزینه باخت است و بنابراین ایران باید به چین و روسیه تکیه کند، و کسانی که معتقدند ایران باید از این قدرتهای بزرگ فاصله بگیرد، زیرا هیچکدام از آنان در نهایت قابل اعتماد نیستند. بنابراین، منطقی پشت این وجود دارد که ایران تخممرغهایش را در سبدهای مختلف قرار میدهد. از نظر من، توافق هستهای با آمریکا گزینههای بیشتری به ایران میدهد، اما تصمیمگیری را گاهی اوقات دشوارتر میکند، زیرا ایران باید روی میزهای مختلف (روسیه، چین، آمریکا) بازی کند. این یک مزیت است، اما ایران باید از منزوی و دور کردن دائمی خود از هر یک از آن قدرتها اجتناب ورزد.
مایکل اوهانلون: بله، همان طور که میدانید، کشورهای زیادی مانند هند وجود دارند که هم با روسیه و هم با ایالات متحده تجارت و سرمایهگذاری میکنند.
جرالد اشنایدر
* آیا امکان لغو تحریمها مشابه تصمیم ترامپ درباره سوریه در مورد ایران وجود دارد؟ چه موانعی در این راه برای لغو تحریمهای ایران وجود دارند؟
آرشین ادیب مقدم: من فکر نمیکنم دولت ترامپ فورا تحریمها را لغو کند. مسائل معوقه زیادی در روابط دوجانبه میان دو کشور وجود دارند و باید فرآیندی از اقدامات اعتمادساز انجام شود. بله، مسئله قابل اعتماد بودن نیز مطرح است. در هر حال، این ترامپ بود که از برجام خارج شد و دستور ترور ژنرال “قاسم سلیمانی” را صادر کرد. علیرغم تغییر لحن و رویکرد، من فکر نمیکنم تصمیمگیرندگان ایرانی بتوانند این سابقه را فراموش کنند. ما اینجا با یک دولتمرد باتجربه و قابل اعتماد سروکار نداریم. ترامپ به عنوان یک شخص و سیاستمدار، تصمیمات عجولانه و مکرری اتخاذ میکند که برای برنامهریزی و تعهد استراتژیک بلندمدت خوب نیست.
ساسان فیاض منش: اگرچه سوریه در سال ۱۹۷۹ به دلیل “حامی تروریسم دولتی” بودن و متعاقبا در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۱ میلادی توسط ایالات متحده تحریم شد، اما هرگز با آن نوع تحریمهایی که ایران با آن مواجه بوده و هست، مواجه نشد. همان طور که ممکن است بدانید، من دو جلد کتاب در مورد تحریمهای ایالات متحده علیه ایران در طول دولت اول “باراک اوباما” نوشتم. در کارم تقریبا به همه تحریمهای ایالات متحده اشاره کرده و آن را مورد تحلیل قرار دادهام. با این وجود، کاری که من در آن زمان انجام دادم، امروز قابل انجام نیست، زیرا تعداد تحریمها به قدری زیاد میباشد که چنین تحلیلی تقریبا غیرممکن است. امروزه تحریمها هر چند روز یکبار علیه ایران اعمال میشوند. بخش عمده این تحریمها با دستور اجرایی هستند بدان معنا که رئیس جمهور ایالات متحده میتواند در صورت تمایل آن تحریمها را لغو کند. با این وجود، برخی از تحریمها مربوط به کنگره هستند.
آن دسته از تحریمها را رئیس جمهور آمریکا نمیتواند لغو کند. البته ما در زمانی زندگی میکنیم که به نظر میرسد کنگره ایالات متحده فقط یک مهر تایید برای کاری است که دونالد ترامپ میخواهد انجام دهد. با این وجود، اگر چیزی وجود داشته باشد که کنگره را علیه ترامپ متحد کند، تلاش برای لغو تحریمهای کنگره علیه ایران است. علت آن این است که اسرائیل و گروههای لابی آن در ایالات متحده اجازه این کار را نمیدهند. هم چنین، در مقایسه لغو تحریمها در سوریه با ایران نباید فراموش کرد که در سوریه یک “تغییر رژیم” رخ داده است. به همین دلیل است که ترامپ قول داد تحریمهای سوریه را لغو کند.
برایان پولینز: تصمیم برای لغو تحریمها میتواند یک شبه رخ دهد، اما این بدان معنا نیست که معاملات تجاری و جریانهای تجاری یک شبه تغییر میکنند. همواره چندین ماه تاخیر وجود دارد، زیرا کسبوکارها به دنبال تأمینکنندگان و بازارهای جدید یا انجام قراردادهای موجود هستند. از این رو، کسبوکارها و مصرفکنندگان ایرانی اندکی پس از دستیابی به توافق احساس آسودگی خواهند کرد. با این وجود، من تصور میکنم که ممکن است سه سال یا مدت زمانی بیشتر به طول انجامد تا درد رژیم تحریمها صرفا تبدیل به یک خاطره بد شود. سیستم تجارت به آرامی تنظیم میشود.
تحقیقات من (که همراه با همکارانم انجام شده است) نشان میدهد که یک تا سه سال به طور کلی تنظیمات جریانهای تجاری ناشی از یک تغییر عمده در سیاست تجاری یک کشور (مانند پایان رژیم تحریمها) را پوشش میدهد. ما امیدواریم که دوره تنظیم به دلیل تمایل پرزیدنت “ترامپ” به تغییر نظر خود در مورد سیاستهای تجاری و تعرفهای تمدید نشود. چنین تغییرات سیاستی مداومی، عدم قطعیتها را برای کسبوکارها و مصرفکنندگان افزایش میدهد که خود باعث طولانیتر شدن دوره تنظیم میشود.
جرالد اشنایدر: تحریمها معمولا در صورتی لغو میشوند که کشور هدف (در این مورد ایران) امتیاز بدهد. در سوریه، یک اپوزیسیون گسترده اسد را مجبور به تبعید کرد و هم اتحادیه اروپا و هم ایالات متحده اکنون مایل به کاهش یا لغو اقدامات قهرآمیز هستند. دولت ایران مطمئنا میداند که باید امتیاز بدهد مشابه آن چه در اواسط دهه ۲۰۱۰ میلادی انجام داد. با این وجود، پرزیدنت ترامپ با تمدید تحریمها، این روند را تضعیف کرد. حتی اگر تحریمهای فعلی لغو شوند، همواره این خطر وجود دارد که این رئیس جمهور تصمیمات قبلی خود را لغو کند. هم چنین، ممکن است کنگره ایالات متحده فعال شود اگر معتقد باشد که امتیازات ایران به اندازه کافی گسترده نیست. غیرقابل پیشبینی بودن و ظرفیت شناختی محدود رئیس جمهور فعلی مطمئنا یک مشکل عمده در مذاکرات ایران و ایالات متحده و هم چنین در سایر موارد مانند رابطه ایالات متحده با روسیه است.
نادر هاشمی: مانع اصلی لغو تحریمهای آمریکا علیه ایران این است که کل دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده (اعم از جمهوریخواهان و دموکراتها) ایران را به عنوان یک کشور دشمن رسمی میبینند. بارها و بارها، ایران در ایالات متحده به عنوان “بزرگترین حامی تروریسم دولتی” در جهان توصیف شده است. هم چنین، گروههای سیاسی قدرتمندی مرتبط با اسرائیل و مسیحیان انجیلی (اونجلیکال) وجود دارند که به دلایل ایدئولوژیک از ایران متنفر هستند. این گروهها به شدت از “دونالد ترامپ” حمایت میکنند. اگر ترامپ بخواهد تحریمهای ایران را لغو کند، با خطر از دست دادن حمایت این حوزههای انتخابیه کلیدی مواجه خواهد شد. اگر ترامپ بخواهد تحریمهای ایران را لغو کند، باید از ایران در زمینه کاهش حمایت از حزبالله، حماس و انصارالله امتیاز بگیرد. بنابراین، ممکن است بخشی از تحریمهای آمریکا علیه ایران، مربوط به پرونده هستهای، لغو شود، اما فراتر از این نخواهد بود.
ﯾﺎﻧﯿﺲ ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ: احساسات ضد نظام سیاسی ایران به شکل شدیدی در ایالات متحده و به ویژه در کنگره آمریکا وجود دارد که تغییر مسیر اقدامات در رابطه با ایران، به ویژه لغو تحریمها، را برای هر رئیس جمهوری در آمریکا بسیار دشوار میسازد. نباید فراموش کنیم که رژیم جدید در سوریه صرفاً به این دلیل که علیه اسد عمل میکرد، مورد حمایت ایالات متحده بود. لغو تحریمها، به مثابه هدیهای از سوی پرزیدنت ترامپ به دولت جدید سوریه برای سرنگونی حکومت اسد بود. ایران مورد کاملا متفاوتی است. علاوه بر این، عامل اسرائیل نقش مهمی در تعیین موضع ایالات متحده در قبال ایران ایفا خواهد کرد. اگر اسرائیل و ایالات متحده هر دو موافق باشند، لغو تحریمها علیه ایران میتواند در نظر گرفته شود. به این موضوع باید روابط بسیار نزدیک بین مسکو و تهران را به عنوان مانعی برای تصمیم ایالات متحده برای لغو تحریمها اضافه کرد. برای مثال، اگر پرزیدنت ترامپ درخواست کند یا بخواهد که ایران در صورت تمایل تهران به لغو تحریمها، از مسکو فاصله بگیرد، دولت ایران چه خواهد کرد؟
ریکاردو آلکارو: ترامپ در مورد تمام تحریمهایی که از طریق دستورات اجرایی (به ویژه در بخشهای مالی) وضع شدهاند، آزادی عمل زیادی دارد. با این وجود، چارچوب کلی تحریمها علیه ایران در قوانین مصوب کنگره، به ویژه “قانون جامع تحریمها، پاسخگویی و عدم سرمایهگذاری ایران” یا سیسادا در سال ۲۰۱۰ میلادی گنجانده شده است. این قانون به رئیس جمهور اختیار قابل توجهی برای لغو آن تحریمها میدهد، اما لغو کامل آن نیاز به تصویب کنگره دارد و این یک دستورکار دشوار است. با این وجود، اگر کسی بتواند آرای کافی را از نمایندگان کنگره به دست آورد، آن شخص ترامپ است.
مایکل اوهانلون: بخش عمده قوانین تحریمی اجازه اقدام و معافیت ریاست جمهوری را میدهند، بنابراین بله، ترامپ احتمالا آزادی عمل زیادی دارد.
* با توجه به این که شرکت هایی، چون “توتال” پیشتر به دلیل کارزار “فشار حداکثری” ترامپ و خروج آمریکا از توافق هستهای ۲۰۱۵ با ایران از بازار ایران خارج شدند آیا اروپاییها در صورت توافق ایران و آمریکا تمایلی به سرمایه گذاری در ایران خواهند داشت؟ در چه صورتی اروپاییها دوباره برای سرمایه گذاری به ایران باز خواهند گشت؟
آرشین ادیب مقدم: احتمال اینکه اروپا و در واقع بقیه کشورهای جهان در ایران سرمایهگذاری کنند، با تنشزدایی بین ایران و ایالات متحده افزایش مییابد. با این وجود، استراتژیستهای عرصه سیاست خارجی ایران باید توجه داشته باشند که اتحادیه اروپا به طور فزایندهای مستقل از ایالات متحده عمل میکند. این فرصت خوبی است تا روابط ایران و اروپا را بر مبنایی جداگانه بنا کنیم و یک دیپلماسی فعال را دنبال نماییم که گفتوگو را در مورد همه مسائل مربوطه، از جمله مسائل حقوق بشری در برگیرد.
گذشته از همه این موارد، ایران از قابلیتهای قدرت نرم عظیمی برخوردار است. با این وجود، این قابلیتها به دلیل تصویر منفیای که تصمیم گیرندگان و هیئت دیپلماتیک ایران نتوانستهاند در روابط بین المللی بهبود بخشند و به دلیل لاینحل باقی ماندن اختلاف نظر میان ایران و کشورهای اروپایی بر سر موضوع حقوق بشر خفه شدهاند. برای مثال، سفارتخانههای ایران مدتهاست که بومهای خالی دیپلماسی فرهنگی بودهاند.
ساسان فیاض منش: پاسخهای پیشتر ذکر شده من در مورد لزوم عدم عجله و فکر کردن به سرمایهگذاری خارجی هنوز پابرجاست. اما اجازه دهید موارد ذیل را نیز اضافه کنم. به عنوان یک اقتصاددان که از آسیبهای زیستمحیطی سوختهای فسیلی آگاه است و به “رشدزدایی” باور دارد، به سختی میتوانم به باز کردن بازار ایران به روی این یا آن شرکت نفتی فکر کنم. صنعت نفت خوشبختانه صنعتی در حال مرگ است. ایران باید مدتها پیش سعی میکرد اقتصاد خود را متنوع کند و از اتکا به نفت به عنوان منبع اصلی درآمد فاصله بگیرد. این امر نه تنها برای محیط زیست مفید بود، بلکه میتوانست ایران را از نظر اقتصادی کمتر آسیبپذیر کند. متاسفانه ایران به استخراج نفت معتاد شده است و به نظر نمیرسد بتواند خارج از آن چارچوب فکر کند.
برایان پولینز: اگر کسب و کارها احساس کنند که محیط پایدار است، همواره به آنجا باز خواهند گشت. کشوری را تصور کنید که به رشد و ثبات متعهد باشد. در آن صورت ایرانی با ظرفیت بالقوه اقتصادی عظیم را خواهیم دید. ایران دارای بازار داخلی بزرگ، منابع فراوان و جمعیتی جوان، تحصیلکرده و بلندپرواز است. بسیاری از کسب و کارها از سراسر جهان اگر مطمئن باشند که آن کشور از نظر سیاسی و اجتماعی پایدار خواهد بود، مشتاق ورود به چنین محیطی خواهند بود.
جرالد اشنایدر: رهبران اروپایی با معضلی مشابه دولت ایران روبهرو هستند. تهدید تحریمهای ثانویه (اقدامات قهری علیه شرکتهای اروپایی در صورت ادامه تجارت با ایران پس از خروج آمریکا) هنوز پابرجاست و تنها از طریق وعدهای معتبر برای لغو تحریمها علیه ایران میتوان آن را از بین برد. به محض اینکه این وعده داده شود، آنها مشتاق از سرگیری ارتباطات در ایران و سرمایهگذاری مجدد خواهند بود.
نادر هاشمی: شرکتهای اروپایی در صورت سرمایهگذاری در ایران قبل از توافق هستهای، نگران تحریمهای آمریکا هستند. اگر ترامپ با ایران به توافق برسد، همه چیز تغییر خواهد کرد. شرکتهای اروپایی قادر خواهند بود بدون ترس از تلافی ایالات متحده، که بزرگترین اقتصاد جهان و کماکان قدرتمندترین کشور جهان است، در ایران سرمایهگذاری کنند. بنابراین، توافق ایران و آمریکا برای شرکتهای اروپایی که بسیار مشتاق سرمایهگذاری در ایران هستند، یک تغییر اساسی خواهد بود.
ﯾﺎﻧﯿﺲ ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ: اگر منظور ما از “اروپاییها” اتحادیه اروپا باشد، پاسخ مثبت است، اما تنها در صورتی که آنان از واشنگتن تاییدیه کسب کنند. به دلایل امنیتی، اروپاییها نمیخواهند روابط خود با ایالات متحده را به خطر بیندازند. هم چنین، آنان حاضر نیستند روابط خود با اسرائیل را تضعیف کنند.
ریکاردو آلکارو: همان منطقی که در مورد شرکتهای آمریکایی صدق میکند، در مورد شرکتهای اروپایی نیز صدق میکند: وضعیت باید مدتی تثبیت شود تا سرمایهگذاران اتحادیه اروپا به ایران بازگردند. از طرف دیگر، این تجارتی متفاوت است: صادرات اروپا میتواند به راحتی به ایران بازگردد.
مایکل اوهانلون: بله، این کار را خواهند کرد، اما تا زمانی که اوضاع آرام شود و هر توافقی قدرت ماندگاری واقعی خود را نشان دهد، زمان خواهد برد.
ﯾﺎﻧﯿﺲ ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ
* برخی میگویند تا زمانی که رویکرد ایران در قبال مسائل منطقهای و سایر کشورها به ویژه اسرائیل تغییر نکند امکان سرمایه گذاری آمریکاییها در ایران وجود ندارد. نظر شما چیست؟ با توجه به تیره شدن روابط اخیر میان “بنیامین نتانیاهو” نخست وزیر اسرائیل و ترامپ رئیس جمهور آمریکا این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا اصولا شرکتهای خصوصی آمریکایی براساس منافع شرکتی خود و منافع آمریکا تصمیم گیری میکنند یا ملاحظات اسرائیل را در نظر میگیرند؟
آرشین ادیب مقدم: اسرائیل عامل بسیار مهمی در سیاست ایالات متحده است. اما من فکر نمیکنم که رسیدن ایران و ایالات متحده به نوعی توافق دیپلماتیک به دلیل عامل اسرائیل غیرممکن باشد. در اینجا به نظرات “جان مرشایمر” استاد روابط بینالملل دانشگاه شیکاگو و “استفن والت” کارشناس سیاسی و استاد روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد از یک سو و نظر “نوام چامسکی” از سوی دیگر اشاره میکنم.
“مرشایمر” و “والت” بخش عمده تصمیمات سیاست خارجی ایالات متحده را به “لابی اسرائیل” نسبت میدهند و چامسکی استدلال میکند که ایالات متحده از اسرائیل به عنوان اسب تروا برای تسلط بر منطقه استفاده میکند. حقیقت به طور فزایندهای چیزی میان این دو نظر قرار دارد و با وحشتی که در غزه به راه افتاده است، برای هر کشوری در جهان، از جمله برای ایالات متحده، دشوار است که به عنوان همسو با یک جنایتکار جنگی تحت تعقیب همچون “بنیامین نتانیاهو” دیده شود.
شکافهایی که در این دیالکتیک ایالات متحده و اسرائیل در حال باز شدن هستند، زمینههای بالقوهای برای نفوذ دیپلماتیک هستند. اگر ایران با پشتکار و در چارچوب یک الگوی استراتژیک گستردهتر که تصویر منفی نسبت به سیاست آن کشور در خارج از کشور را بهبود بخشد، میتواند میان آن شکاف حرکت کند. نادیده گرفتن خواستههای جامعه مدنی ایران از سوی دولت منجر به درگیریهایی میان جامعه مدنی و دولت در داخل ایران شده است. این درگیری بین بخشهایی از جامعه ایران و دولت، مانع واقعی قدرت ایران در روابط بینالمللی بوده است.
ساسان فیاض منش: ایران اخیرا روابط خود را با بسیاری از همسایگانش مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و جمهوری آذربایجان بهبود بخشیده است. یکی از کشورهایی که در منطقه به نظر میرسد دشمن ابدی ایران میباشد اسرائیل است. چرایی این موضوع نیاز به تحلیل زیادی دارد که خارج از محدوده این مصاحبه است. میتوانید دلایل آن را در کتابها و مقالات من بیابید. بگذارید فقط بگویم که پس از جنگ عراق و ایران، اسرائیل توجه خود را به مهار ایران به دلیل حمایتش از فلسطینیان معطوف کرد و عملا به “سیاست مهار دوگانه” ایالات متحده پیوست. سپس اسرائیل به عامل اصلی بسیاری از سیاستهای تحریمی ایالات متحده تبدیل شد و در طول دهههای متمادی تلاش کرده تا ایالات متحده را به سوی حمله نظامی علیه ایران سوق دهد. تا زمانی که ایران از برخی گروههای فلسطینی حمایت میکند، نمیتوان تصور کرد که سیاست اسرائیل در قبال ایران تغییر کند. تا جایی که به اختلاف نظر گزارش شده بین نتانیاهو و ترامپ مربوط میشود، من انتظار تغییر زیادی در سیاست ایالات متحده در قبال ایران ندارم. همان طور که پیشتر اشاره کردم، اسرائیل و لابیهای قدرتمند آن بر صحنه سیاسی ایالات متحده تسلط دارند. صرفا به نگرانی ادعایی دولت ترامپ در مورد خونریزی در اوکراین نگاه کنید و آن را با حمایت بیقید و شرط از قتل عام و ویرانی در غزه مقایسه نمایید.
برایان پولینز: خود شرکتها هیچ گونه وفاداری ملیای ندارند و صرفا کاری را انجام میدهند که به نفع شرکت باشد. گاهی اوقات آنان به نفع بریتانیا، آمریکا، روسیه یا چین عمل میکنند، زیرا دولت قدرت آسیب رساندن به آنان را دارد (یا ممکن است مالک آن شرکتها باشد)، اما در غیر این صورت آنان بدون تابعیت هستند.
من موافقم که نتانیاهو از هرگونه توافق احتمالی بین ایالات متحده و ایران رویگردان خواهد بود. در حال حاضر، من معتقدم که پرزیدنت “ترامپ” مایل به امضای توافق با ایران است و هرگونه تلاش اسرائیل برای جلوگیری از حصول آن را نادیده میگیرد. با این وجود، اوضاع متغیر است و موضع ترامپ هرگز ثابت نیست. در هر صورت، من شرکتها را به عنوان مانع نمیبینم.
جرالد اشنایدر: نباید بیش از حد به صورت دوگانه فکر کنیم که دشمن دوست من همیشه دشمن من نیز هست. یکی از امتیازاتی که ایران در صورت تمایل به داشتن روابط نزدیکتر با ایالات متحده و هم چنین اتحادیه اروپا با آن مواجه میشود، فاصله گرفتن از سیاستها و شعارهای ضد اسرائیلی خود است. با این وجود، باید برای هر مذاکرهکننده معقول آمریکایی، البته اگر چنین توافقی وجود داشته باشد، روشن باشد که چنین آشتیای زمانبر خواهد بود. عادیسازی روابط ایران و اسرائیل نیز تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که رهبران اسرائیل از استراتژی حملات پیشگیرانه خود علیه ایران فاصله بگیرند.
نادر هاشمی: شرکتهای خصوصی آمریکایی به دنبال به حداکثر کردن سود هستند و نه دنباله رو اسرائیل؛ آن شرکتها از ایدئولوژی سیاسی پیروی نمیکنند. نقش منطقهای ایران کماکان نقطه اختلاف بین ایالات متحده و ایران خواهد بود. کنگره سعی خواهد کرد تحریمها علیه ایران را حفظ کند. ترامپ بر اعضای جمهوریخواه کنگره نفوذ خواهد داشت، اما اعضای دموکرات کنگره نمیخواهند با ترامپ همکاری کنند و به دنبال حفظ تحریمها علیه ایران به دلیل نقش منطقهای آن خواهند بود. من میتوانم تصور کنم که شرکتهایی مانند بوئینگ خیلی سریع با ایران معامله میکنند. به یاد داشته باشید، این اتفاق پس از امضای برجام در سال ۲۰۱۵ در شرف وقوع بود، اما انتخاب ترامپ در سال ۲۰۱۶ به این احتمال پایان داد.
ﯾﺎﻧﯿﺲ ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ: این ایدهای معتبر است. لابی اسرائیل در ایالات متحده بسیار قوی است. این لابی به خوبی سازماندهی شده و میتواند نفوذ قابل توجهی بر رسانهها، اعضای کنگره ایالات متحده و مشاغل آمریکایی داشته باشد. اگر منافع اسرائیل به طور کافی مورد توجه قرار نگیرد، همکاری با ایران برای هر نهاد آمریکایی بسیار دشوار است. علاوه بر این، وخامت اخیر روابط بین “بنیامین نتانیاهو” نخست وزیر اسرائیل و “ترامپ” رئیس جمهور آمریکا دائمی نخواهد بود. با توجه به رفتار ترامپ، اگر او به جهت مخالف حرکت کند و دوباره از نتانیاهو حمایت نماید، نباید تعجب کرد. محور آمریکا – اسرائیل برای دولت ایالات متحده از اهمیت ویژهای برخوردار است که هیچ رئیس جمهوری در آمریکا نمیتواند به راحتی آن را نادیده بگیرد.
ریکاردو آلکارو: شرکتهای آمریکایی تنها در صورتی به ایران باز میگردند که معتقد باشند سرمایهگذاریهایشان ایمن خواهد بود. برای عادیسازی روابط ایران و آمریکا، ایران بهتر است سیاستهای ضد آمریکایی خود در منطقه را تعدیل کند، اگر نه به طور مستقیم، حداقل از طریق همکاری بیشتر با کشورهای عرب خلیج فارس و دشمنی خود با اسرائیل را منجمد نگه دارد.
مایکل اوهانلون: لازم نیست ایران نسبت به اسرائیل احساس دوستی داشته باشد، اما برای این که هرگونه توافقی منجر به تعامل و همکاری اقتصادی عمده شود، باید حمله به اسرائیل را متوقف کند و سایر حمایتها از اقدامات علیه اسرائیل را کاهش دهد.
ریکاردو آلکارو
* چه حوزههایی در ایران از ظرفیت بالقوه جذب سرمایه آمریکایی برخوردارند؟ اگر سرمایه گذاران آمریکایی مایل به سرمایه گذاری در ایران باشند ایران باید کدام بخشها را در اولویت قرار دهد؟
آرشین ادیب مقدم: فناوری و به ویژه هوش مصنوعی. سرمایهگذاری نباید به بخش هیدروکربن محدود شود، زیرا این بخش، سیستمهای رانتیِ حاکم بر اقتصاد ایران را بازتولید میکند. ایران باید خود را به عنوان مکانی برای نوآوری و نه بازتولید یا مهندسی معکوس بازسازی کند. برخی از کارهای شگفتانگیز در دانشگاههای ایران، نویدبخش امکان دستیابی به این هدف هستند. بینالمللیسازی این تلاشها، زیرساختهای تحقیق و توسعه در ایران را تقویت میکند که به نفع همه بخشهای اقتصاد خواهد بود.
برایان پولینز: گذشته از مزیت آشکار ایران در زمینه هیدروکربنها، من به انرژیهای جایگزین مانند انرژی خورشیدی، باد و هستهای نگاه میکنم. به همسایگان خود نگاه کنید. کشورهای عربی در حال سرمایهگذاری در مراکز برق و هوش مصنوعی هستند. با این وجود، آنان عموماً جمعیت کمتری دارند. هم چنین، شما انرژی ارزان و جمعیتی جوان و تحصیلکرده دارید. ارزش ذخایر سرمایه انسانی خود را در مقایسه با همسایگان تان دست کم نگیرید؛ و به آنچه هند انجام میدهد نگاه کنید. مانند آن کشور شما جمعیتی جوان و باهوش دارید، اما هزینههای انرژی بسیار کمتری دارید. در مجموع ایران واجد شرایط یک قدرت اقتصادی منطقهای واقعی است.
جرالد اشنایدر: این قطعا بخش نفت و گاز است، اما بدیهی است که بخش پتروشیمی و داروسازی نیز در این زمینه نقش دارند. صنعت برق و خودرو نیز برای من به عنوان یک فرد خارجی امیدوارکننده به نظر میرسد. ایران هنوز یکی از تحصیلکردهترین جمعیتها را دارد که به آن کشور فرصت بزرگی برای رشد دوباره میدهد. برخی از این سرمایهگذاریها عمدتا معطوف به کوتاهمدت خواهند بود. کربنزدایی که در حال انجام است و دولت ترامپ قادر به جلوگیری از آن نخواهد بود، مستلزم آن است که ایران در مورد استراتژی بلندمدت خود فکر کند.
نادر هاشمی: حوزههای اکتشاف نفت و گاز فرصتهای اصلی ایران برای جذب سرمایه گذاری آمریکایی هستند. بهروزرسانی پالایشگاههای ایران که نیاز به تعمیر دارند نیز از اولویتها خواهند بود. هم چنین، حوزه تولید انرژی پاک نیز دارای ظرفیت بالقوه است. تغییرات اقلیمی در خاورمیانه اکنون یک مشکل نوظهور است، بنابراین فناوری خورشیدی باید در اولویت قرار گیرد. در نهایت، ایران برای استفاده غیرنظامی و تجاری خود به هواپیماهای جدید نیاز دارد و ایالات متحده بهترین هواپیماها را تولید میکند.
ﯾﺎﻧﯿﺲ ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ: از آنجایی که من متخصص ایران نیستم، اظهار نظر در این مورد بسیار دشوار است. من فکر میکنم سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی و فناوری پیشرفته میتواند برای ایران بسیار مفید و برای شرکتهای آمریکایی جذاب باشد.
* چه موانعی بر سر راه سرمایه گذاری خارجی به ویژه سرمایه گذاری آمریکایی و اروپاییها در ایران وجود دارند؟ آیا موانع پیش روی سرمایه گذاران اروپایی متفاوت از موانع پیش روی سرمایه گذاران آمریکایی هستند؟
آرشین ادیب مقدم: مانع اصلی وجهه ایران و عدم رفع مسائل حقوق بشری در آن کشور است که هر دو میتواند به راحتی از سوی دشمنان ایران مورد سوء استفاده قرار گیرند. حقوق بشر در ایران باید به عنوان یک عامل اصلی در ایجاد نوعی قدرت نرم در روابط بینالملل دیده شود. اگر تصمیم گیرندگان ایرانی میخواهند احترام سایر کشورها را جلب کنند باید در رویکرد خود در قبال جامعه مدنی و بخشهای گستردهای مردم در ایران تجدیدنظر کنند.
ساسان فیاض منش: موانع اصلی آشکارا تحریمها هستند، نه فقط تحریمهای ثانویه آمریکا، بلکه خود تحریمهای اروپاییها. تا زمانی که توافقی بین ایران، آمریکا و اروپا بر سر غنیسازی اورانیوم وجود نداشته باشد، نمیتوان از سرمایهگذاری خارجی صحبت کرد. البته، موارد اختلاف دیگری نیز بین ایران و این کشورها وجود دارد، مانند فناوری موشکی ایران، ادعای حمایت از سازمانهای “تروریستی” مانند حماس و حزبالله و هم چنین نقض حقوق بشر. مانع دیگر، امتناع ایران از پیوستن به توافقنامههای مربوط به پولشویی است.
بیشتر بخوانید: ۳ مانع بزرگ بر سر راه مذاکرات ایران و آمریکا/ ۳ توصیه مرکز آمریکایی به سیاستگذاران ترامپ در قبال تهران
مایکل اوهانلون
برایان پولینز: اگر ایران بتواند روابط منطقهای خود را تثبیت کند و روابط خود را با غرب عادی سازد، من مانع بزرگی نمیبینم. آمریکا و اروپا با مشکلاتی که خود ایجاد کردهاند مواجه هستند که مسائل را پیچیدهتر میکند. با این وجود، اگر ایران و ایالات متحده بتوانند روابط را به جریان بیندازند، مشکلات قابل حل شدن هستند.
جرالد اشنایدر: اروپا به ایران نزدیکتر از ایالات متحده است. این بدان معناست که ایران به طور نسبی بازار مهمتری برای سرمایهگذاران اتحادیه اروپا در مقایسه با ایالات متحده است. سرمایهگذاران به ثبات و ظرفیت بالقوه بلندمدت کشور میزبان برای این سرمایهگذاریها علاقمند هستند. این امر مستلزم آن است که ایران از ظرفیت بالقوه خود به طور کامل استفاده کند و نیروی کار زنان را در بازار کار ادغام نماید و به خطرات قابل توجهی که تغییرات اقلیمی در منطقه ایجاد میکند، بپردازد.
نادر هاشمی: یک مشکل بزرگ، مسئله ثبات سیاسی و اعتماد است. از زمان انقلاب ۱۹۷۹ در ایران، بین غرب و ایران بیاعتمادی وجود داشته است. غلبه بر بیاعتمادی زمان میبرد. هم چنین، خاورمیانه به دلیل تداوم اقتدارگرایی و فقدان دموکراسی، از نظر سیاسی بیثبات است. سرمایهگذاران میخواهند در نقاطی سرمایهگذاری کنند که آشفتگی سیاسی وجود نداشته باشد.
ﯾﺎﻧﯿﺲ ﺍﺳﺘﯿﻮﺍﭼﺘﯿﺲ: آنها بسیار شبیه به هم هستند. اگر موضع اتحادیه اروپا را در مورد مسئله غزه و نسبت به اسرائیل مشاهده کنیم، متوجه میشویم که چرا اروپاییها هیچ کاری که روابط شان را با ایالات متحده و اسرائیل را تضعیف کند، انجام نمیدهند.
source