اقتصاد۲۴- شیوا سپهری: دوران جنگ، اقتصاد یک کشور دستخوش تغییرات بنیادین میشود. نه تنها منابع و اولویتها تغییر میکنند، بلکه الگوهای مصرف، تولید، سرمایهگذاری، بودجهریزی، و حتی سیاستهای پولی و مالی تحت تأثیر قرار میگیرند. جنگ بهعنوان یک شوک بزرگ بر نظام اقتصادی، باعث بازآرایی نقش دولت، تغییر ساختار بازار، افزایش هزینههای نظامی و کاهش هزینههای رفاهی میشود. در این نوشتار به مهمترین ویژگیهای اقتصاد در زمان جنگ میپردازیم و سپس نحوه تأمین مالی جنگ را بررسی میکنیم.
تغییر ساختار بودجه دولت به نفع نظامیگری
در دوران جنگ، بودجه دولت بهشدت نظامی میشود. منابعی که در زمان صلح به آموزش، بهداشت، رفاه اجتماعی و توسعه زیرساختها اختصاص داشت، در زمان جنگ به هزینههای تسلیحاتی، پرداخت حقوق نیروهای نظامی، تأمین مهمات، خرید تجهیزات و حمایت از خانوادههای نظامیان منتقل میشود. این تغییرات، بودجه عمومی را به شدت تحت فشار قرار میدهند و ممکن است به کسری بودجه شدید بینجامند. بهویژه در جنگهای فرسایشی و طولانیمدت، دولت ناچار است از روشهای متعددی برای تأمین هزینههای نظامی بهره گیرد.
تورم و کاهش ارزش پول
یکی از ویژگیهای رایج اقتصاد در دوران جنگ، بروز تورم شدید است. هزینههای سنگین نظامی در بسیاری از موارد از طریق چاپ پول بدون پشتوانه تأمین میشود که این امر منجر به افزایش حجم نقدینگی و در نهایت، افزایش سطح عمومی قیمتها میشود. علاوه بر این، کمبود کالاهای اساسی، اختلال در زنجیرههای تأمین، و کاهش تولید، فشار مضاعفی بر قیمتها وارد میکند. تورم جنگی نهتنها قدرت خرید مردم را کاهش میدهد، بلکه نابرابری اقتصادی را نیز افزایش میدهد.
بیشتر بخوانید: اقتصاد جنگ چیست و مهمترین نمونههای آن در تاریخ کدام است؟
کاهش سرمایهگذاریهای بلندمدت
در زمان جنگ، فضای عدم اطمینان در اقتصاد گسترش مییابد. سرمایهگذاران از آینده اقتصادی نگران هستند، امنیت حقوق مالکیت کاهش مییابد و بازارها ناپایدار میشوند. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران از ورود به پروژههای بلندمدت خودداری کرده و ترجیح میدهند داراییهای امنتری مانند ارز خارجی یا طلا نگه دارند. همین امر باعث کاهش نرخ سرمایهگذاری داخلی و کند شدن روند توسعه اقتصادی کشور میشود.
محدودیت بر واردات و تغییر در تجارت خارجی
تحریمها، بسته شدن مرزها، اختلال در حملونقل جهانی، و همچنین نیاز به خودکفایی اقتصادی در زمان جنگ باعث کاهش واردات میشود. کشورها در دوران جنگ سعی میکنند صنایع استراتژیک را تقویت کرده و از وابستگی به واردات بکاهند. صادرات نیز به دلیل کاهش تولید و اولویتدهی به مصرف داخلی کاهش مییابد. در برخی موارد، تجارت خارجی بهطور کامل متوقف میشود یا به تهاتر و مبادله با کشورهای دوست محدود میشود.
تغییر در الگوی اشتغال و افزایش بیکاری
با آغاز جنگ، نیروهای انسانی زیادی وارد ارتش یا صنایع نظامی میشوند. اگرچه برخی بخشها مانند صنایع دفاعی با رشد اشتغال مواجهاند، اما بسیاری از صنایع دیگر به دلیل نبود مواد اولیه، کمبود نیروی کار متخصص یا قطع زنجیره تأمین، فعالیتشان را کاهش میدهند یا تعطیل میشوند. در نتیجه، الگوی اشتغال بهشدت دگرگون شده و نرخ بیکاری در برخی بخشها افزایش مییابد. همچنین، ورود زنان به بازار کار بهویژه در صنایع جایگزین مردانِ جنگرفته، از دیگر ویژگیهای ساختار اشتغال در دوران جنگ است.
تأمین مالی جنگ، از مالیات تا استقراض
دولتها برای تأمین منابع مالی جنگ از چندین روش استفاده میکنند که مهمترین آنها عبارتاند از:
۱. افزایش مالیات
در دوران جنگ، دولتها معمولاً مالیاتها را افزایش میدهند تا بخشی از هزینههای جنگ را تأمین کنند. مالیات بر درآمد، مالیات بر ثروت و مالیاتهای غیرمستقیم مانند مالیات بر مصرف از ابزارهایی هستند که بهسرعت درآمدزا هستند. این روش، اگرچه فشار زیادی بر شهروندان وارد میکند، اما یکی از کمهزینهترین شیوههای تأمین منابع جنگی محسوب میشود.
۲. استقراض داخلی
یکی دیگر از راههای تأمین مالی جنگ، فروش اوراق قرضه دولتی به شهروندان است. این اوراق که گاه با عنوان «اوراق جنگ» شناخته میشوند، در زمانهای اضطراری منتشر شده و مردم با خرید آنها به دولت کمک مالی میکنند. تبلیغات گسترده و حس میهنپرستی مردم نقش مهمی در موفقیت این روش دارد. دولتها همچنین میتوانند از بانکهای داخلی یا صندوقهای بازنشستگی استقراض کنند.
۳. استقراض خارجی
در برخی موارد، دولتها به استقراض از کشورهای دیگر یا نهادهای بینالمللی متوسل میشوند. البته این روش معمولاً با شرایط سیاسی همراه است و ممکن است وابستگیهای خارجی خطرناکی ایجاد کند. به همین دلیل، کشورهایی که در معرض تحریم هستند یا از حمایت جهانی برخوردار نیستند، به سختی میتوانند از این روش استفاده کنند.
۴. چاپ پول
آخرین راه، و شاید خطرناکترین روش، چاپ پول بدون پشتوانه است. در شرایطی که سایر روشها ناکافی یا غیرممکن باشند، دولتها ممکن است به بانک مرکزی دستور دهند تا پول جدید چاپ کرده و به تأمین مالی جنگ بپردازند. این روش معمولاً منجر به تورم شدید، بیاعتمادی عمومی و بیثباتی اقتصادی میشود.
اقتصاد در دوران جنگ تحت فشار شدید قرار میگیرد. افزایش هزینههای نظامی، کاهش تولید، تورم، اختلال در تجارت و افت سرمایهگذاری از ویژگیهای رایج چنین دورههایی هستند. دولتها برای تأمین منابع مالی جنگ از ابزارهایی مانند مالیات، استقراض داخلی و خارجی، و در نهایت چاپ پول استفاده میکنند. اگرچه جنگ میتواند برخی صنایع را شکوفا کند، اما در مجموع آثار آن بر اقتصاد منفی، طولانیمدت و پرهزینه است. به همین دلیل، کشورها تلاش میکنند با مدیریت دقیق منابع و اصلاح سیاستهای اقتصادی، تبعات جنگ را به حداقل برسانند.
source