به گزارش خبرورزشی، اگر مرحوم علی اکبر دهخدا زنده بود و این روزگار را درک میکرد، قطعاً در نوشتن کتاب امثال و حکم تجدید نظر یا نام این گنجینه ادب فارسی را تغییر میداد!
باشگاه بزرگ استقلال با آن پیشینه و اعتبار در دهه اخیر به دست کسانی اداره شده که در عمل ثابت کردند توانایی مدیریت یک مغازه کوچک را هم ندارند، اما از کنار نام استقلال و هواداران میلیونی اش به صندلیهای بزرگ تر میرسند.
در زبان فارسی مثالهایی داریم که خیلی از آنها وصف حال و روز مدیران استقلال است. نه فقط مدیران فعلی، بلکه سلسله کسانی که بدون در نظر گرفتن توان و لیاقت خود این صندلیها را در این سالها اشغال کردند، تنها با شعار در کلام و ادعای هواداری بر زبان!
از آن مدیری که درپی شکستهای متوالی در دربی و کوتاه ماندن دستش از جامهای مختلف، به زدن دو ستاره زیر لوگوی استقلال افتخار و در تمام این سالها به فرافکنی در میان هواداران ادامه و بارها و بارها به صندلی رسیده تا این مدیران که انگار دست پروردگان همان مکتب هستند!
میگویند «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی!» باشگاه بزرگ و پرافتخار استقلال که هر روز پسوندی به نامش اضافه میشود، در واقع فقط یک تیم فوتبال بزرگسالان است که الزامات اولیه یک تیم مثل بازیکن و مربی، زمین تمرین و توپ و لباس را هم ندارد!بلی
میگویند «یکی را به ده راه نمیدادند، سراغ خانه کدخدا را میگرفت!» مدیرانی که در جذب بازیکن یا لااقل حفظ ستارههای خود عاجزند، آنها که توانایی تدارک یک اردوی معمولی یا بازی دوستانه را هم ندارند، بعد از هر استنطاق هواداران ایدهای تازه رو میکنند که آخرین آنها خرید ورزشگاه تختی بود!
انصافاً دغدغه اول و اصلی هواداران چیست؟ کدام یک پیشنهاد خرید ورزشگاه تختی را عنوان میکند؟ البته که داشتن ورزشگاه اختصاصی عالی است اما از مدیرانی که قادر به اداره اتاق خود نیستند، چطور میتوان توقع خرید یا ساخت ورزشگاه داشت؟
پرسپولیس هم سالها مدیرانی داشت که دنبال زمین برای ساخت ورزشگاه بودند! همین استقلال مدیری داشت که شرکت چینی آورد و آنها را برای انتخاب زمین پروژه برد! اما نتوانست تیمش را مدیریت کند و رفت! مثل این عزیزان مثل کسی است که نان شب ندارد، سقف بالای سر ندارد اما به دنبال بلیت بهترین شرکت هواپیمایی به سانفرانسیسکو است!
مدیرانی که روز اول به جای بازی اسم فامیل مرسوم در فوتبال ایران با نفرات داخلی، ورژن خارجی اضافه و سیدورف را به کلکسیون فوتبال ایران اهدا کردند، حالا جای انجام سادهترین و بدیهیترین امور روزمره خود مدام دردسر رو میکنند!
متخصصان فرافکنی و دادن آدرس غلط ،سپری از سیدورف ساختند تا تمام تقصیرها و کمبودها را در ادامه لیگ گردن او انداخته و رفتن و آمدن آدمها را هم به حساب مرد هلندی بگذارند! در واقع سیدورف پول فحش خوردنش را گرفت چرا که با این دوستان مشخص است استقلال چه سرنوشتی دارد!
اینجا را ببینید: به بهانه سوءاستفاده از اعتبار استقلال و پرسپولیس؛ «موزه» هم بلیت ورودی و حراست دارد!
source