وضعیت قیمت بازی‌ها به خصوص در یک سال اخیر، همواره مورد بحث قرار گرفته و کمپانی‌ها و بازیکنان بارها در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. نینتندو با افزایش قیمت بازی Mario Kart World موج بازی‌های هشتاد دلاری را آغاز کرد، اگرچه که در اتفاقی عجیب و دور از انتظار، کمپانی‌های بزرگی مثل پلی‌استیشن، ایکس باکس و حتی الکترونیک آرتز این جریان را ادامه ندادند و فعلا تنها بازی هشتاد دلاری بازار، بازی جدید ماریو کارت است. اما در این بین، امسال شاهد بازی‌های بزرگ پنجاه دلاری هم بودیم که با اهدافی متفاوت در بازار عرضه شدند و به نوعی تلاش دارند خلاف جریان کمپانی‌هایی مثل نینتندو قرار بگیرند. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.

بازی‌های The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered و Mafia: The Old Country از جمله عناوین بزرگی محسوب می‌شوند که با قیمت 50 دلار عرضه شده و هر کدام دلیل مشخصی را برای این کاهش قیمت اعلام کردند. ریمستر بازی Oblivion با یدک کشیدن همان نام ریمستر، تگ قیمت پنجاه دلاری را دریافت کرد در حالی که بازی در حد و اندازه‌های یک بازسازی کامل طراحی شده است. تکنولوژی جدید موتور آنریل 5، تمام انیمیشن‌ها، پالیگان‌ها و بخش‌های تکنیکال بازی را از موتور اصلی روی موتور آنریل 5 شبیه‌سازی می‌کند اما هسته‌ی بازی را ثابت نگه می‌دارد. به همین ترتیب، ریمستر آبلیوین، کاملا یک بازی امروزی به نظر می‌رسد اما از لحاظ هزینه، به اندازه یک بازی هفتاد دلاری خرج ندارد.

بازی جدید مافیا، هدف دیگری از قیمت‌گذاری پایین‌تر دارد. سازندگان بازی اعلام کردند که آن‌ها در تلاش بودند تا تجربه‌ای خطی‌تر و کوتاه‌تر را به بازیکنان ارائه دهند. با انتشار بازی The Old Country مشخص شد که بازی در مجموع یک تجربه ده ساعته است که بازیکن را در خیلی موارد محدود می‌کند و از طرفی تمرکز ویژه‌ای روی داستان‌گویی دارد. به همین ترتیب میانگین نمرات بازی در وبسایت‌هایی مثل متاکریتیک چندان بالا نشد و در حال حاضر این امتیاز روی عدد 74 متوقف شده است. 

زمانی که بازی جدید مافیا را تجربه می‌کنید، متوجه خواهید شد که سازندگان در بسیاری از بخش‌ها محدودیت ایجاد کردند و بودجه کم بازی در بسیاری از بخش‌ها نمود پیدا می‌کند. به طور مثال یکی از جنجال‌برانگیزترین جریاناتی که درباره این بازی در فضای مجازی وجود داشت، عدم توانایی شنا کردن کاراکتر اصلی در محیط بازی بود. اتفاقی که به طور مثال در بازی Mafia 3 ممکن بود اما در اولد کانتری نمی‌توانید این کار را انجام دهید.

همین مسئله باعث شد تا این جنجال از دو طرف قابل بررسی باشد. به طور مثال منتقدان معتقد هستند که سازندگان نمی‌توانند از است‌های موجود (Assets) در بازی‌های قبلی برای بازی‌های جدید استفاده کنند. کاری که در بین بازی‌سازان شرقی، امری معمول است و همین اتفاق سرعت توسعه بازی‌ها در بازار شرق را بالاتر برده است. 

اما برای بازی مافیا که به نسبت عنوان قبلی (Mafia: The Definitive Edition) نزدیک به پنج سال در دست ساخت بوده، استفاده از منابع بازی‌های قبلی رخ نداده است. با این حال جبهه دیگری هم وجود دارد که به این موضوع اشاره می‌کنند بازی اولد کانتری، به طور کلی هیچ نیازی به مکانیک و انیمیشن شنا ندارد، چون در بازی هیچ مرحله‌ای وجود ندارد که مرتبط با شنا کردن باشد. از طرفی بازی مافیا اولد کانتری، یک عنوان کاملا خطی است و در بسیاری از مواقع، شما حتی نمی‌توانید از یک محدوده کوچک فراتر بروید چرا که روند تعیین‌شده بازی را زیر پا می‌گذارید.

اگر برای شما سوال است که چرا این اتفاقات رخ داده، قیمت بازی تا حدودی مسیر شفافی را برای شما مشخص می‌کند. در بازار امروز، عناوینی که ارزش پنجاه دلار داشته باشند، معمولا بودجه‌های به مراتب کمتری هم دریافت می‌کنند. به همین سبب، طراحی مکانیک‌های جدید و پیچیده‌تر ممکن است برای سازندگان محدود و سخت‌تر باشد و آن‌ها تصمیم می‌گیرند تا از طراحی بسیاری از ویژگی‌ها صرف‌نظر کنند. 

در کل، مقایسه‌هایی مثل اولد کانتری با مافیا 3 یا حتی بازسازی مافیا، از نظر فنی درست نیست. در این مسئله، ما درباره دو عنوانی صحبت می‌کنیم که از نظر ساختاری با یکدیگر تفاوت‌های زیادی دارند و از لحاظ فنی، توسعه‌ی آن‌ها متفاوت پیش رفته است. 

شخصا خودم موافق این موضوع هستم که تعداد بازی‌های پنجاه دلاری در حد و اندازه‌های مافیای جدید باید بیشتر شود. ما در حال حاضر در بازاری قرار داریم که تعداد بازی‌های جهان باز و بزرگ آن‌ها زیاد است و شاید تعداد برخی از آن‌ها بیش از اندازه زیاد شده است. اکثر این بازی‌های جهان باز در حال حاضر عناوینی هستند که نقشه‌های بسیار بزرگ و گاها پوچ دارند و برای تجربه‌ی کامل آن‌ها باید بیش از پنجاه یا حتی صد ساعت زمان بگذارید. از طرفی دیگر توسعه این بازی‌ها سال‌ها طول می‌کشد و در نهایت عنوانی ساخته می‌شود که چه از نظر مخاطبان، چه از نظر منتقدان، انتظارات را برآورده نمی‌کند.

سوال این است که چه تعداد بازی در طول یک سال لازم است که بیش از پنجاه ساعت به طول بی‌انجامند. یا مهم‌تر، چرا تعداد بازی‌های خطی روز به روز کمتر می‌شود. به‌طور مثال همین عنوان Mafia The Old Country اثری‌ست که شاید از لحاظ ساختاری با عناوین نسل هفتم شباهت‌های زیادی داشته باشد، اما می‌تواند در ارائه یک تجربه خاص و منحصربه‌فرد موفق عمل کند. نسل هفتم به نظر شخصی، دارای بهترین بازی‌ها در طول سال‌های مختلف بود. درست است که مافیای جدید، کمبود و کاستی‌های جدی و تاثیرگذاری دارد، اما این بازی می‌تواند آغازگر یک جریان درست و سازنده برای بازی‌سازان دیگر باشد.

یکی دیگر از نمونه‌های موفق بازی‌های پنجاه دلاری در سال 2025، عنوان Clair Obscur: Expedition 33 است. این بازی که در حال حاضر جدی‌ترین مدعی کسب بهترین بازی سال است، با تعداد نفرات کم و منابع محدود ساخته شده، اما از لحاظ کیفی و کمیتی تمام استانداردهای لازم را رعایت می‌کند. به طور کلی اگر به بهترین بازی‌های امسال نگاهی بیندازیم، به عنوان Split Fiction هم برمی‌خوریم که با قیمت پنجاه دلار عرضه شده و یکی از موفق‌ترین بازی‌های سال است.

این گروه از بازی‌ها که شاید بتوانیم بازی‌های پنجاه دلاری خطاب کنیم، می‌تواند پیام مهمی را به دیگر ناشران بزرگ منتقل کند. از ترندهای تکراری و ساخت مکرر بازی‌های جهان باز که ایده‌ی جدیدی ندارند، دوری کنید. ایده‌هایی که گریبان استودیوهایی مثل یوبی‌سافت را گرفتند و آن‌ها را در یک حلقه‌ی تکرار تمام‌نشدنی انداخته‌اند. 

از طرفی، گاهی اوقات نیاز است تا بازی‌های کوچکتر ساخته شوند تا تجربه‌ای به‌یادماندنی برای بازیکنان ساخته شود. اما از طرفی دیگر انتظارات مخاطب هم باید به درستی تعیین شود. بازی‌هایی با این حد و اندازه قرار نیست به مانند آثاری مثل Red Dead Redemption 2 جزئیات داشته باشند و این مقایسه از اساس اشتباه است. به همین دلیل، سازندگان باید بخشی از مارکتینگ خود را به این موضوع اختصاص دهند که در حد و اندازه‌ بازی‌های AAA نیستند و این به‌نوعی ضدتبلیغ برای آن‌ها محسوب می‌شود. اما ذره‌ای لغزش و کوتاهی در ساخت بازی ممکن است سرنوشت آن‌ها را برای همیشه تغییر دهد. به نوعی این مسیر مانند یک شمشیر دو لبه است؛ یا در مقابل افزایش قیمت و بزرگتر شدن بازی‌ها ایستادگی کنید، یا انتظارات مخاطب را بالاتر یا حداقل رعایت کنید.

درست است که مافیا، ایرادات بزرگی مثل روند خسته‌کننده در ساعات ابتدایی، محدود بودن بیش از حد ماموریت‌ها و گاهی عدم ارائه ایده‌های جدید را شامل می‌شود، اما به عنوان اثری که پنجاه دلار است، اثر خوب و قابل قبولی است. در روزگاری که به احتمال زیادی کمپانی‌هایی مثل سونی و مایکروسافت هم به‌زودی به جریان افزایش قیمت بازی‌ها بپیوندند، باید قدر عناوینی کوچکتر را بیشتر دانست که با ساخت تجربه‌هایی کوتاه و به‌یادماندنی، تلاش دارند تا تعادل و جایگاهی در این بازار پیدا کنند.

source

توسط petese.ir