چند روز پس از اینکه علی دایی در تابستان سال ۱۳۸۹ مدعی شد از تلویزیون وقت میخواهد تا پیرامون ماجراهایش در تیم ملی حرف بزند، این فرصت برایش مهیا شد و او به برنامه ۹۰ رفت تا یکی از جنجالیترین برنامههای عادل فردوسیپور در آن سال رقم بخورد.
خلاصه حرفهای دایی ۳۰ مرداد ۱۳۸۹ در خبرورزشی منتشر شد و بد نیست دوباره به آنها نگاه کنیم:
- آنهایی که به من برچسب مادیگرایی میزنند باید این را بدانند که اگر چنین آدمی بودم، ۷ سال قبل در اردبیل مدرسهای به مساحت ۱۴۰۰ متر با تمام امکانات نمیساختم (دایی مدرسه را در سال ۱۳۸۲ ساخت).
- گذشته خودم را فراموش نمیکنم و افتخار میکنم که از اردبیل آمدهام. خدا چیزهایی به من داده که هیچوقت نمیتوانستم آنها را باور کنم.
- فدراسیون فوتبال مدعی شده که من سال ۸۷ و قبل از سفر تیم ملی به عمان به خاطر عدم پرداخت بخشی از مطالباتم قهر کردم! اگر تیم ملی اردو داشت، چنین وصلههایی را میتوانستند به من بچسبانند اما قبل از سفر به عمان ما اصلا اردویی نداشتیم و من در خانه خدا بودم. همانجا در مکه یک لحظه از خودم بدم آمد و گفتم آدمی نیستم که بخواهم در این شرایط کار کنم. همانجا استعفایم را نوشتم و گفتم حتی حاضرم تمام پولی که تا به حال گرفتهام را پس بدهم.
- طبق توافقی که با علی کفاشیان کرده بودم قرار بود مالیات من در دوران سرمربیگری تیم ملی توسط فدراسیون پرداخت شود. من اصلا دنبال پول نیستم و فقط برای کسب حق خودم و پرداخت نشدن مالیاتم توسط فدراسیون شکایت کردم.
- فروردین سال ۱۳۸۸ پس از بازی با عربستان، من سرمربی تیم ملی بودم اما دوستان با اخراج علی دایی، سرمربی دیگری را تعیین کردند. در این شرایط باید چه کار میکردم؟ مقابل اتاق کفاشیان لحاف و تشک پهن میکردم یا اینکه ۱۰ نفر قلچماق میبردم سر تمرین تا حقم را بگیرم و بگویم من مربی هستم و باید تیم را تمرین بدهم؟
- خدا شاهد است دنبال پول نیستم و الان هم میگویم خدا را شکر آنقدر پول دارم که دنبال این پولها نباشم ولی قوانین بینالمللی میگوید فدراسیون باید مطالباتم را بپردازد. اگر فدراسیون پولم را پرداخت کند، مقابل درب همین فدراسیون فوتبال یتیمخانه میزنم و خرجش را میدهم.
source