ما همیشه در کتابها داستانهایی را درباره جاسوسان و ماموران مخفی خواندهایم و حتی آنها را در فیلمها نیز دیدهایم، اما آیا دنیای این افراد واقعا به همان اندازه که ایان فلمینگ (Ian Fleming) میخواهد ما باور کنیم، جذاب و هیجانانگیز است؟ شاید نه از همه جهات، اما بسیاری از جاسوسان واقعی ماموریتهایی را داشتهاند که به اندازه هرکاری که همتایان داستانیشان انجام میدهند، خطرناک بودند.
برخلاف فیلمها، هنگامی که جاسوسهای واقعی دستگیر میشوند، بدون پشتیبانی رها نمیشوند و یک نفر با دقت ماموریت آنها را زیر نظر گرفته است. در این مقاله به معرفی ۱۲ جاسوس بیباک در دنیای واقعی میپردازیم که شاید حین مطالعه متوجه شوید فراتر از آنچه انتظار داشتید، با جیمز باند اشتراک دارند.
۱۲- DuÅ¡an Popov

یک منبع بزرگ الهام برای ایان فلمینگ و رمانهای جاسوسیاش، دوسان پوپوف، جاسوس دوجانبه اهل صربستان بود که در طول جنگ جهانی دوم برای MI6 کار میکرد. پوپوف علاوهبر جذب زنان زیبا و انجام ماموریتهای خطرناک، به خاطر هشدار دادن به FBI در اوایل آگوست ۱۹۴۱ مبنیبر اینکه ژاپن در حال برنامهریزی برای حمله به پرل هاربر است، شهرت یافت. با این حال، هشدار این شخص مورد توجه قرار نگرفت زیرا ادگار هوور (Edgar Hoover)، رئیس FBI، به او اعتماد نداشت. پوپوف در سال ۱۹۸۱ در سن ۶۸ سالگی در خانهاش در فرانسه فوت کرد.
۱۱- Tony Mendez
اگرچه تونی مندز معمولا خودش در زمینه جاسوسی فعالیت نمیکرد، اما به عنوان یک فرد حرفهای برای تغییر چهره جهت ساخت تمام اسناد، لباسها و شخصیتهایی بود که جاسوسان همکارش برای سفر مخفیانه به پشت خطوط دشمن به آنها نیاز داشتند. مهارتهای او به قدری چشمگیر بود که توانست یک مرد آسیایی و یک مامور سیاهپوست سیا را مانند دو تاجر سفیدپوست معمولی جلوه دهد تا از سوءظن سازمان ضدجاسوسی لائوس در امان بمانند.
فیلم سینمایی Argo، محصول سال ۲۰۱۲ که جایزه اسکار دریافت کرد و بن افلک در آن نقشآفرینی میکند، مشهورترین عملیات مندز را به تصویر میکشد. در اواخر دهه ۱۹۷۰، او یک فیلم جعلی ساخت تا از آن به عنوان پوششی برای خارج کردن گروهی از سفیران آمریکایی و کانادایی از ایران استفاده کند.
۱۰- Mata Hari

مارگارتا گیرتروید مکلئود یک رقاص مرموز اهل هلند بود که با نام مستعار “Mata Hari” شناخته میشد. در طول جنگ جهانی اول، ارتش فرانسه او را به عنوان جاسوس استخدام کرد، زیرا فکر میکرد او به دلیل سابقه رقصندگی و فاحشگی خود، ارتباطات زیادی دارد. مارگارتا موافقت کرد که از روشهای فریبنده خود برای جمعآوری اطلاعات از افسران بلندپایه آلمانی استفاده کند. با این حال، مقامات فرانسوی در سال ۱۹۱۷ پس از کشف ارتباطاتش، او را به عنوان جاسوس آلمانیها دستگیر کردند.
بعد از این اتفاق، ماتا هاری زندانی شد و سپس به دلیل جاسوسی، در پاریس با چوخه آتش اعدام گردید. با این وجود، فعالیتهای جاسوسی او همچنان موضوع بحث بسیاری از افراد است، عمدتا به این دلیل که مدارک ارائهشده علیه او مبهم و غیرمستقیم بودند. به گفته بسیاری از تاریخنگاران، احتمالا این شخص یک جاسوس دوجانبه بوده که برای آلمانها کار میکرده است. ناگفته نماند که شرحی از زندگی ماتا هاری را میتوان در کتاب “Femme Fatale: Love Lies, and the Unknown Life of Mata Hari” مطالعه کرد.
۹- Odette Hallowes

اودت هالوز به طرزی عجیب و کاملا اتفاقی مامور سازمان SOE شد. در سال ۱۹۴۲، او پس از اینکه یک کارت پستال با پیشنهاد خدماتش به تلاشهای جنگی را به یک دفتر دولتی اشتباه ارسال کرد، توسط نیروهای ویژه واحد پرستاری اولیه فراخوانده شد و به عنوان مامور SOE آموزش دید. بعدا در همان سال، هالوز برای کار با فرانسویها در فرانسه اشغالی نازیها فرستاده شد. با این وجود، کمی پس از رسیدن به فرانسه، او و سرپرستش، پیتر چرچیل، توسط نازیها اسیر شدند.
البته این دو نفر به لطف تفکر سریع هالوز از اعدام جان سالم به در بردند. این جاسوس متوجه شد آگر آلمانیها باور کنند که پیتر برادرزاده نخستوزیر بریتانیا، وینستون چرچیل و او همسرش است، به آنها به عنوان مهرههای باارزشی که نباید آسیب ببینند، نگاه میشود. ظاهرا این نقشه جواب داد زیرا هردوی آنها از جنگ جان سالم به در بردند. هالوز بعدا تنها زن زندهای شد که نشان جورج کراس، یکی از بالاترین افتخارات اعطا شده در بریتانیا را دریافت کرد.
۸- Klaus Fuchs

کلاوس فوکس، فیزیکدان هستهای آلمانی که در سال ۱۹۳۳ پس از به قدرت رسیدن نازیها به بریتانیا گریخت، روی پروژه بمب اتمی فوق سری بریتانیا به نام رمزی “Tube Alloys” کار میکرد. اندکی بعد، او کار خود را برای سازمان اطلاعات نظامی شوروی (GRU) آغاز کرد و سپس در سال ۱۹۴۳ برای پیوستن به تیم دانشمندانی که روی پروژه منهتن کار میکردند، به ایالات متحده رفت. در سال ۱۹۴۹، آمریکاییها به جاسوسی فوکس مشکوک شدند و یک سال بعد، پس از آنکه مشخص شد او اطلاعات را به اتحاد جماهیر شوروی میدهد، دستگیر و زندانیاش کردند.
براساس گزارشات، فوکس تحت تاثیر احساسات ضدنازی و دیدگاه پیچیدهاش درباره بهترین راه برای دستیابی به تعادل پس از جنگ قرار داشت. همچنین گفته میشود او مردی بسیار آکادمیک و مهربان بوده است، بهطوری که یک بار نموداری از عملکرد یک دستگاه چرخان را روی رسید لباسشویی زندان رسم کرد تا نحوه کار آن را به همبندان خود آموزش دهد. فوکس پس از گذراندن ۱۴ سال حبس، در سال ۱۹۵۹ آزاد شد و به آلمان شرقی تبعید شد و در سال ۱۹۸۸ در همانجا فوت کرد. اگرچه مشخص نیست جاسوسی فوکس تا چه حد بر پروژه بمب اتمی شوروی تاثیر گذاشت، اما او اطلاعات مهمی را در اختیار سازمانهای اطلاعات آمریکا و بریتانیا قرار داد که به افشای سایر جاسوسان شوروی مانند روزنبرگهای اهل آمریکا کمک کرد.
۷- George Blake

جورج بلیک که در هلند به دنیا آمد، کار خود را به عنوان جاسوس در طول جنگ جهانی دوم آغاز کرد. در سال ۱۹۵۰، او به جای یک مامور بریتانیایی به سئول نفوذ کرد، اما توسط مقامات کره شمالی دستگیر و به مدت سه سال در اسارت نگه داشته شد. در طول دوران زندان، بلیک کمونیست شد و تغییر عقیده داد. بریتانیا که از تغییر نظرش بیاطلاع بود، هنگام آزادیاش در سال ۱۹۵۳ او را به عنوان قهرمان به خانه بازگرداند؛ هرچند در آن زمان بلیک رسما به یک جاسوس دوجانبه تبدیل شده بود.
او اطلاعات بیش از ۴۰ مامور MI6 را به شوروی تحویل داد و اساسا شبکه ارتباطات این سازمان اطلاعاتی در اروپای شرقی را نابود کرد. فعالیتهای جاسوسی بلیک تا سال ۱۹۶۱ فاش نشد و پس از آن به ۴۲ سال زندان محکوم شد. با این حال، پس از گذراندن تنها پنج سال، از زندان فرار کرد و به مسکو گریخت، جایی که ظاهرا از آن زمان تاکنون در آنجا زندگی میکند. شایان ذکر است که در سال ۲۰۰۷، ولادیمیر پوتین به بلیک نشان دوستی اعطا کرد.
۶- Henri Dericourt

خلبان فرانسوی، هنری دریکورت، در سال ۱۹۴۲ از فرانسه فرار کرد و به گروه اجرایی عملیاتهای ویژه (SOE) در بریتانیا پیوست. او به عنوان مامور SOE به فرانسه فرستاده شد تا فرود مخفیانه هواپیماها و حمل و نقل سایر ماموران SOE را ترتیب دهد. با این حال، پس از دستگیری چند مامور بریتانیایی و مبارزان مقاومت فرانسه توسط گشتاپو، SOE به وجود یک خائن در میان آنها مشکوک شد. اینکه آیا دریکورت واقعا به عنوان یک جاسوس دوجانبه مظنون بوده یا خیر، تاکنون یک راز باقی مانده است. اگرچه او در سال ۱۹۶۴ دستگیر شد، اما پس از دو سال تبرئه گردید و بعدا در یک سانحه هوایی در سال ۱۹۶۲ درگذشت. با این حال، از آنجایی که هیچ تکهای از لاشه هواپیمای دریکورت یافت نشد، برخی باور دارند که او مرگ خود را جعل کرده و در جایی دیگر با نامی متفاوت زندگی میکند.
۵- Virginia Hall

ویرجینیا هال یک داوطلب آمریکایی بود که هنگام شروع جنگ جهانی دوم در پاریس کار میکرد. پس از تسلیم شدن فرانسه، او به بریتانیا فرار کرد و در آنجا به گروه اجرایی عملیاتهای ویژه (SOE) ملحق شد. مدت کوتاهی پس از این اتفاق، او به فرانسه بازگردانده شد و به عنوان خبرنگار نیویورک پست مشغول به کار شد اما در عین حال به هماهنگی فعالیتهای مقاومت در ویشی نیز کمک میکرد. گفته میشود هال توسط آلمانیها به عنوان خطرناکترین جاسوس متفقین شناخته میشود و به عنوان “زن لنگان” در لیست تحت تعقیبترین افراد گشتاپو قرار داشت.
شایان ذکر است که این جاسوس در سال ۱۹۳۲ به پای خود شلیک کرده بود که در نهایت منجر به قطع شدن قسمت پایینی پایش و جایگزینی آن با یک اندام مصنوعی شد. او پای چوبی خود را کاتبرت نامید و در طول دوران جاسوسی خود از آن برای پنهان کردن اسناد متعدد استفاده کرد. هنگامی که جنگ تمام شد، هال به سازمان سیا پیوست و تا زمان بازنشستگیاش در سال ۱۹۶۶ به عنوان مامور اطلاعاتی مشغول به کار بود. او در سال ۱۹۸۲ در سن ۷۶ سالگی فوت کرد.
۴- Sidney Reilly

گفته میشود سیدنی رایلی که همکارانش او را “تکخال پیک” مینامیدند، یکی از منابع اصلی الهامبخش جیمز باند، اثر ایان فلمینگ است. ظاهرا او جاسوس چهار کشور بود و درست مانند جاسوس داستانی معروف، چند معشوقه داشت و علاقهمند بود مخاطبان را با داستانهای زندگی خارقالعادهاش سرگرم کند. با این حال، از آنجایی که او استاد دروغ و فریب بود، اینکه دقیقا چه تعداد از کارهای عجیب و غریب او واقعا حقیقت دارند، محل اختلاف کارشناسان است.
با این حال، حضور او در برخی از جسورانهترین عملیاتهای جاسوسی که تاکنون جهان از آنها آگاه شده، موضوعی بوده که درباره آن بحث نشده است. در سال ۱۹۱۸، رایلی در یک توطئه با حمایت بریتانیا برای ترور لنین، رهبر شوروی و سرنگونی دولت بلشویکها دست داشت. اگرچه این توطئه شکست خورد، اما او به طرز شگفتآوری موفق به فرار شد. با این حال، این جاسوس از سوی دولت شوروی بهصورت غیابی به اعدام محکوم شد و سرانجام پس از بازگشت برای کمک به سرنگونی این کشور در سال ۱۹۲۵، دستگیر شد و اعدام گردید.
۳- William Stephenson

ویلیام استیفنسون مانند سیدنی رایلی منبعی الهامبخش برای بسیاری از داستانهای جیمز باند ایان فلمینگ بود. در حقیقت، خود فلمینگ زمانی نوشت: “جیمز باند نسخه بسیار رمانتیکشدهای از یک جاسوس واقعی است. واقعیت این است… ویلیام استیفنسون” او یک سرباز کانادایی، خلبان، تاجر، مخترع، جاسوس ارشد و رئیس اطلاعات بریتانیا برای کل نیمکره غربی در طول جنگ جهانی دوم بود. بزرگترین دستاورد استیفنسون تاسیس و اداره مرکز آموزش جاسوسی معروف به کمپ ایکس بود. در آنجا بود که او ماموران مخفی بالقوه را در موضوعاتی مانند ترور و حذف آموزش داد و به همین دلیل این اردوگاه لقب “مدرسه آشوب و قتل” را گرفت.
استیفنسون به عنوان رئیس هماهنگی امنیتی بریتانیا، اسرار علمی این کشور را به رئیس جمهور وقت آمریکا یعنی فرانکلین دی. روزولت (Franklin D. Roosevelt) منتقل کرد که موجب شد به عنوان یکی از مشاوران ویژه او منصوب شود و در تاسیس چیزی که بعدا به سازمان سیا تبدیل شد، نقش داشته باشد. استیفنسون همچنین تا حد زیادی به دلیل تغییر افکار عمومی آمریکا از موضع انزواطلبانه به موضع حمایت فزاینده از ورود این کشور به جنگ جهانی دوم شناخته میشود.
۲- Oleg Penkovsky

هنگامی که ایالات متحده سیلوهای موشکی روسیه را در سواحل کوبا کشف کرد، جنگ سرد خیلی سریع شعلهور شد. البته بنبست هستهای به سرانجام نرسید و انسانها کره زمین را با خاک یکسان نکردند، اما اگر آمریکاییها هرگز آن سلاح را کشف نمیکردند، اوضاع میتوانست خیلی بدتر شود و تنها دلیلی که آنها این کار را کردند، به خاطر کمک اولگ پنکوفسکی بود. او با نام مستعار “HERO”، سرهنگی از اطلاعات نظامی شوروی بود که دههها در این زمینه فعال ماند و بارها جان خود را برای افشای اسرار به آمریکاییها و بریتانیاییها به خطر انداخت. با این حال، از آنجایی که سیا معتقد بود او دائما تحت نظر است، انتقال اطلاعات حساس بسیار دشوار بود. پس از مشخص شدن وضعیت موشکی کوبا، پنکوفسکی توسط مقامات شوروی دستگیر، بازجویی و تیرباران شد.
۱- Richard Sorge
ریچارد سورگه، جاسوس اهل آلمان و اتحادیه جماهیر شوروی بود که در دوران نقاهت پس از جراحتی که در جنگ جهانی اول متحمل شده بود، به یک کمونیست مشتاق تبدیل شد. در طول جنگ جهانی دوم، او از ژاپن ماموریتهای خود را انجام میداد و اطلاعات حیاتی درباره نیات این کشور و آلمان نازی را در اختیار شوروی قرار میداد. مقامات شوروی از اطلاعات جمعآوریشده توسط سورگه دریافتند که ژاپن قصد حمله به روسیه را ندارد، بلکه آلمانیها میخواهند این کار را انجام دهند. حتی تصور میشود که این جاسوس حمله قریبالوقوع ژاپن به پرل هاربر را گزارش داده باشد، هرچند ممکن است این پیام هرگز به نیروهای متفقین نرسیده باشد.
اطلاعات ارائهشده توسط سورگه چنان ارزشمند تلقی میشد که میتوانست تقریبا به تنهایی مسئول توقف پیشروی نازیها در سال ۱۹۴۱ باشد. احتمالا به همین دلیل است که ایان فلمینگ او را “قدرتمندترین جاسوس تاریخ” میداند. هنگامی که سورگه توسط نیروهای ژاپنی دستگیر شد، استالین از آزادی او خودداری کرد و در سال ۱۹۴۴ اعدام شد. ۲۰ سال بعد، در سال ۱۹۴۶، سورگه پس از مرگش نشان قهرمان اتحاد جماهیر شوروی، بالاترین عنوان افتخار در آن حکومت را دریافت کرد.
منبع: HowStuffWorks
source
کلاس یوس