نسل پنجم کنسولهای بازی و به ویژه پلی استیشن ۱، میزبان بازیهای انقلابی و بزرگی بودند. اما تمام این بازیها به موفقیت نرسیدند. پلی استیشن ۱، اولین کنسول سونی بود و طبیعتا بازیسازها با اشتیاق بسیاری در تلاش برای ساخت عناوین ویدئویی مختلف برای PS1 بودند. با اینحال بسیاری از بازیهایی که برای این کنسول منتشر شدند، شکست خوردند. پس اگر طرفدار بازیهای ویدئویی هستید، همراه ویجیاتو باشید تا سری به بزرگترین بازیهای دوران PS1 بزنیم که شکستی مفتضحانه را تجربه کردند.
Bubsy 3D

- سال انتشار: ۱۹۹۶
- استودیوی سازنده: Eidetic
اگر بخواهیم دلیل اصلی سقوط Bubsy 3D را پیدا کنیم، باید به زمان انتشارش نگاه کنیم؛ درست بعد از بازی ماریو ۶۴. ماریو با آن بازی تمام استانداردهای پلتفرمرهای سهبعدی را از نو ساخت، و Bubsy 3D درست وسط این تغییر به دنیا آمد. بازی تلاش میکرد خودش را شبیه ماریو نشان دهد، اما نتیجه چیزی نبود جز یک تجربه زمخت و بیروح. کنترلها بد بودند، طراحی مراحل جذابیتی نداشت و در مجموع حس میکردی با اثری ناتمام روبهرو هستی.
از سوی دیگر، Bubsy هیچوقت شخصیت محبوبی نبود و همین باعث شد بازی خیلی زود فراموش شود. نه توان رقابت با نینتندو را داشت و نه چیزی برای ماندگار شدن. Bubsy 3D قرار بود نماد پلتفرمرهای پلیاستیشن باشد، اما در نهایت فقط به عنوان یکی از شکستهای بزرگ آن دوران به یاد مانده است.
Klonoa: Door to Phantomile

- سال انتشار: ۱۹۹۸
- استودیوی سازنده: Bandai Namco Entertainment
دومین نسخه از Klonoa هرچند در ژاپن محبوب شد، اما نتوانست موفقیت جهانی نسخه اول را تکرار کند. بازی تلاش میکرد همان حس جادویی و دوستداشتنی Door to Phantomile را ادامه دهد، اما چیز تازهای برای ارائه نداشت. گیمپلی هنوز جذاب بود؛ پرشها، پرتاب دشمنان و شناور ماندن کوتاه در هوا حس خوبی داشتند، و دنیای رنگارنگ و خیالانگیزش پر از طراحیهای خلاقانه بود. با این حال، همه چیز شبیه رؤیایی بود که دیگر به پایان خودش رسیده.
در آن دوران سلیقهی بازیکنان در پلیاستیشن تغییر کرده بود. شخصیتهای جدیتر و داستانهای بزرگتر جای پلتفرمرهای ساده و کودکانه را گرفته بودند. Klonoa، با وجود نقدهای مثبت و طرفداران وفادارش، نتوانست خودش را با این تغییر هماهنگ کند و آرامآرام از خاطرهها محو شد؛ بازیای زیبا، اما از نسلی که دیگر سپری شده بود.
Tomorrow Never Dies

- سال انتشار: ۱۹۹۹
- استودیوی سازنده: Black Ops Entertainment
Tomorrow Never Dies شاید فاجعه نبود، اما هیچوقت نتوانست جای Goldeneye را بگیرد. برای سال ۱۹۹۹ بازی از نظر طراحی مراحل و روایت بد نبود و با الهام از فیلم، همان مأموریتهای جاسوسی، ابزارهای خاص و فضای کلاسیک ۰۰۷ را ارائه میداد. اما مشکل اینجا بود که همه انتظار تجربهای در حد شاهکار نینتندو را داشتند، و Tomorrow Never Dies هرگز به آن سطح نرسید.
پلی استیشن سعی داشت نسخه مخصوص خودش از یک شوتر جاسوسی بسازد، اما نتیجه بیشتر شبیه Syphon Filter بود تا بازی گلدنآی! کنترلها خشک بودند، صحنههای واقعی فیلم با گرافیک بازی هماهنگی نداشتند و در نهایت، بازی نتوانست طرفداران را قانع کند. Tomorrow Never Dies آغاز سقوط بازیهای جیمز باند بود؛ نسلی که دیگر هرگز نتوانست به دوران درخشان Goldeneye
Spawn: The Eternal

- سال انتشار: ۱۹۹۹
- استودیوی سازنده: Konami
Spawn: The Eternal یکی از بدترین بازیهای تاریخ است. عنوانی که شاید در نگاه اول با زاویه دید سومشخصش کمی تازه به نظر برسد، اما در هر بخش دیگری به طرز عجیبی شکست میخورد. بازی ترکیبی از ماجراجویی و مبارزه بود، اما نه بخش اول سرگرمکننده بود و نه دومی. طراحی مراحل خالی و بیهدف بود، رنگها مرده و سرد بودند و هر قدم در دنیای بازی حس پوچی میداد.
از سوی دیگر مبارزات بازی نیز اوضاع بهتری نداشتند. تقلیدی ضعیف از سری محبوب Mortal Kombat با انیمیشنهای خشک و بدون عمق. دشمنان تصادفی و نبردهای بیاحساس باعث میشد کل تجربه بیشتر شبیه یک نسخه آزمایشی باشد تا یک بازی کامل. گرافیک برای زمان خودش هم ضعیف بود و حتی نام Konami هم نتوانست آن را نجات دهد. Spawn: The Eternal شروعی بود که میخواست جاهطلبانه باشد، اما فقط راه سقوط را برای مجموعه Spawn هموار کرد.
Mortal Kombat: Special Forces

- سال انتشار: ۲۰۰۰
- استودیوی سازنده: Midway Games
در دهه نود، Mortal Kombat همه جا را گرفته بود. محبوبیتش آنقدر زیاد بود که پای چند نسخه فرعی و اسپینآف هم به میان آمد. یکی از بدشانسترین آنها Mortal Kombat: Special Forces بود؛ بازیای که قرار بود تجربهای اکشن و متفاوت باشد، اما در عمل چیزی جز ناامیدی بهجا نگذاشت. در نقش Jax بازی میکنی، اما گیمپلی ضعیف، مبارزات خشک و طراحی نهچندان چشمگیر باعث میشود همه چیز بیجان و بیتأثیر به نظر برسد.
بازی نه حس ضربات سنگین نسخههای اصلی را دارد، نه روح رقابتی Mortal Kombat را تنها چیزی که از آن دنیا باقی مانده، چند حرکت پایانی یا همان Fatalities است. و حتی آنها هم نجاتش نمیدهند. بازی Special Forces کوتاه، ناپخته و باعجله ساخته شده بود و وقتی در سال ۲۰۰۰ عرضه شد، سبک اکشن خیلی جلوتر از آن رفته بود. منتقدان آن را به تمسخر گرفتند و حالا، سالها بعد، از آن فقط به عنوان یکی از بدترین بازیهای تاریخ یاد میشود
Dragon Ball GT: Final Bout

- سال انتشار: ۱۹۹۷
- استودیوی سازنده: Bandai Namco Entertainment
Dragon Ball GT: Final Bout درست وقتی عرضه شد که Dragon Ball Z داشت دنیا را میگرفت. اما به بدترین شکل ممکن برای یک بازی از این سری. بازی شبیه نسخهای خراب از Tekken بود با چند پرتاب انرژی ضعیف که هیچ حس هیجانی نداشت.
حرکتها کند و کسلکننده بودند، بخش داستانی واقعا بد بودند و گرافیک، هرچند قابل قبول، هیچ شباهتی به عظمت نمایش انیمه نداشت. بازی حس میداد توسط افرادی ساخته شده که حتی سریال را ندیدهاند. پروازها سنگین و کند بود، انرژیها کوچک و کماثر، و سرعتی که انیمه معروف بود در کار نبود. در نهایت، حس میشد یک کپیکاری عجولانه و صرفاً برای پول ساخته شده – دقیقاً همان چیزی که Final Bout بود.
Street Fighter: The Movie

- سال انتشار: ۱۹۹۵
- استودیوی سازنده: Capcom
Street Fighter: The Movie تمام کُرنی بودن و حالوهوای دهه نود را داشت. منتهی وقتی پای ساخت بازی به میان آمد، همه جذابیتها و دیوانگیهایش از بین رفت و در عوض با یک تقلید افتضاح از Mortal Kombat روبهرو شد که هیچ از ماهیت واقعی Street Fighter نداشت.
استودیوی Capcom باید بهتر میدانست که Street Fighter هیچوقت درباره واقعگرایی یا خشونت بیپایان نبوده، بلکه درباره ترکیبهای پیچیده، حرکات متنوع هر شخصیت و سیستم رقابتی انعطافپذیر است که سالها ماندگار میشود. اما Street Fighter: The Movie هیچکدام از اینها را ندارد. نه تنها چیزی تازه ارائه نمیدهد، بلکه همه چیز ساده و ضعیف شده و روانی و سیالی که سری اصلی به خاطرش معروف بود، جای خودش را به حرکات خشک، کند و زشت داده. حتی با استفاده از شخصیتهای واقعی برای مبارزه.
Star Wars: Masters of Teras Kasi

- سال انتشار: ۱۹۹۷
- استودیوی سازنده: LucasArts
Star Wars: Masters of Teras Kasi بهترین نمونه است که نشان میدهد نمیتوان فقط یک بازی ساخت و اسم Star Wars را رویش گذاشت و انتظار موفقیت داشت. ایده بازی این بود: چرا یک Mortal Kombat با شخصیتهای Star Wars نسازیم؟ ایده تازه و جذابی بود، اما اجرا کاملاً ناکام ماند.
بازی چند شخصیت برای انتخاب، بخش داستانی و حالت چندنفره داشت، اما تجربه بازی کردنش افتضاح بود. ورودیهای ساده با تأخیر اجرا میشدند و با وجود ضعف گرافیکی، مبارزات حتی حس روانی هم نداشتند. کمی از جذابیت Star Wars را حس میکردی و شاید در دهه نود بازیهای بدتری در مغازههای اجاره بازی پیدا میشد، اما بهعنوان یک بازی با قیمت کامل، Masters of Teras Kasi یک شکست مطلق بود و انتظارات بالا را هرگز برآورده نکرد.
WCW Backstage Assault

- سال انتشار: ۲۰۰۰
- استودیوی سازنده: Kodiak Interactive
WCW درست در آخرین نفسهای خودش بود و WCW Backstage Assault هم دقیقاً همین حس را منتقل میکند. بازی انگار مستقیماً توسط Vince Russo سفارش داده شده باشد و کاملاً از آن چیزی که طرفداران از یک بازی کشتی انتظار دارند فاصله دارد. اولین چیزی که بازیکنان میخواهند، رینگ کشتی است. چیزی که در این بازی وجود ندارد.
تمام مبارزات پشت صحنه اتفاق میافتد. هیچ شباهتی به مسابقه واقعی ندارد و به جای آن با مبارزات عجیب و غریب، کنترلهای بد، گرافیک افتضاح و حس تهی بودن روبهرو هستیم؛ حتی انگار کشتیگیران ویدئویی اگر میتوانستند، برای شرکت دیگری میرفتند. بازی تلاش کرده بود از لبهدار بودن کشتی استفاده کند، اما نتیجه چیزی جز یک اثر بیتمرکز و بیهدف نبود. WCW Backstage Assault آخرین بازی WCW شد. پایانی مناسب برای شرکتی که در دنیای واقعی هم مسیرش را گم کرده بود
The Crow: City of Angels

- سال انتشار: ۱۹۹۶
- استودیوی سازنده: Gray Matter Studios
The Crow: City of Angels بازیای ضعیف بر اساس یک فیلم ضعیف است. از این لحاظ شاید در هدفش موفق باشد. کنترلها ضعیف و مبارزات ساده و محدود بودند، حرکات تنها مشت و لگد بودند و هیچ حس پیشرفت واقعی وجود نداشت.
بازی صرفاً برای کسب درآمد ساخته شده و میراث ناموفق فیلم را ادامه داد. بیش از همه با نسخه PS1 شناخته میشود و بهقدری شکستخورده است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
source
کلاس یوس