در گیم آواردز ۲۰۲۵ بالاخره پرونده آن مجسمه مرموز در بیابان موهاوه آمریکا بسته شد. استودیو Larian از بازی بعدی خود رونمایی کرد و آن هم چیزی نبود جز نسخه‌ای جدید از مجموعه Divinity، که صرفا Divinity نام دارد. تاکنون جز یک تریلر بسیار خشن و تاریک و اطلاعاتی اندک، دیگر جزئیات خاصی از Divinity در اختیار نداریم و احتمالا هم تا ماه‌ها و شاید حتی یکی دو سال آینده، دیگر خبر خاصی از این بازی نخواهیم شنید. پس نمی‌توانیم با قاطعیت راجع به ماهیت آن صحبت کنیم. اما تقریبا بدیهی است که Larian با این پروژه بالاخره می‌خواهد مجموعه دیوینیتی را به همان شهرت عمومی‌ای که از اول به دنبالش بود برساند. می‌دانم که شاید برخی این جمله را بخوانند و با خود بگویند «پس می‌خواهی Divinity: Original Sin 2 را نادیده بگیری؟»، اما احتمالا بسیاری از گیمرها از سابقه لارین و دیوینیتی پیش از D:OS2 آگاهی ندارند.

استودیو لارین از حدودا ۳۰ سال پیش در حال فعالیت است و شاید بتوان گفت که اولین پروژه شاخص آن‌ها بازی Divine Divinity در سال ۲۰۰۲ بود. یک بازی اکشن نقش‌آفرینی الهام‌گرفته از Diablo که با تمرکز بیشتر بر داستان‌گویی به سبک CRPGهایی همچون Baldur’s Gate، تجربه‌ای جالب برای هر دو سمت طیف RPG دوستان فراهم می‌کرد. این استودیو دو سال بعد دنباله‌ای به نام Beyond Divinity ساخت که به دلیل یک پروسه ساخت بسیار سریع و هول هولکی، نتوانست کیفیت نسخه قبلی خود را تکرار کند.

بعد از این دو بازی به Divinity 2 می‌رسیم. لارین برای این بازی تغییراتی بزرگ در فرمول خود اعمال کرد و برای اولین بار یک تجربه سه بعدی و جاه‌طلبانه‌تر از این مجموعه ارائه داد که بی‌شباهت به سری The Elder Scrolls نبود. جالب است بدانید لارین برای ساخت این بازی از موتور GameBryo که در بازی‌های بتسدا می‌بینیم استفاده کرد. متاسفانه لارین مجددا در این پروژه هم نتوانست وقت کافی را برای توسعه بازی داشته باشد و Divinity 2 در اوایل انتشار خود با اقبال چندانی مواجه نشد. اما بعد از یک اکسپنشن و چند به‌روزرسانی رایگان که همگی با یکدیگر در باندل Divinity 2: Developer’s Cut جمع شدند، بازی به‌مراتب به ایده‌های اولیه استودیو نزدیک‌تر شد و توانست با استقبال بهتری مواجه شود.

لارین برای بازی بعدی دیوینیتی مجددا ایده‌های جدیدی را امتحان کرد. Divinity: Dragon Commander این بار نه یک بازی نقش‌آفرینی (یا حداقل نه یک RPG کامل) بلکه ترکیبی از انواع و اقسام زیرشاخه‌های سبک استراتژی بود. شما در بخش‌هایی شاهد المان‌های شبیه‌سازی سیاسی و سبک Grand Strategy بودید، در بخش‌هایی دیگر نشانه‌هایی از یک بازی استراتژی نوبتی می‌دیدید و حتی در بخش‌هایی دیگر، یک استراتژی ریل تایم (RTS). با اینکه نمی‌توان انکار کرد Divinity: Dragon Commander بازی واقعا جالب و جاه‌طلبی است، اما در نهایت هیچ کدام از بخش‌هایش آن پختگی لازم را ندارند تا بازی به یکی از کلاسیک‌های سبک تبدیل شود.

اینجاست که به Divinity: Original Sin می‌رسیم، اما نگاهی به بازی‌های پیشین سری داشته باشید. اکثر آن‌ها بازی‌های خوبی هستند، اما سه چیز راجع به آن‌ها مرتبا تکرار می‌شد: لارین هیچ گاه به یک فلسفه طراحی و سبک مشخص برای بازی‌های دیوینیتی نرسیده بود (دو بازی اول مشابه Diablo بودند، بازی بعدی بیشتر مشابه The Elder Scrolls بود و بازی بعدی یک عنوان استراتژی)، هیچ کدام از این بازی‌ها سودآوری چندانی برای لارین نداشتند و هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانستند به شهرت چندانی فراتر از مخاطبان وفادار خود دست یابند. بنابراین Divinity: Original Sin برای لارین پروژه‌ای بود که حکم مرگ و زندگی را داشت. استودیو نه‌تنها بخش قابل توجهی از Divinity: Dragon Commander را به این پروژه منتقل کرد، بلکه برای اتمام پروژه دست به دامن تامین مالی عمومی از کیک‌استارتر و استفاده از سیستم دسترسی زودهنگام استیم شد.

خوشبختانه Divinity: Original Sin عاقبت بخیر شد و توانست ورق را برای لارین برگرداند. این بازی با استفاده از مبارزات نوبتی و سیستم‌های عمیق خود، با استقبال خوبی مواجه شد و نام خود و مجموعه‌اش را به گوش بازیکنان بیشتری رساند. این بازی بعدا یک نسخه بهبودیافته با پسوند Enhanced Edition نیز دریافت کرد که با استقبالی حتی بهتر از بازی ابتدایی مواجه شد و در آن موقع، به موفق‌ترین بازی لارین تبدیل شد.

لارین که این بار مسیر مستحکمی برای آینده خود می‌دید، فورا برای ساخت Divinity: Original Sin 2 دست به کار شد و با تکرار راهی که برای بازی قبلی طی کرده بود، یعنی تامین مالی عمومی و دسترسی زودهنگام استیم، این بازی را راهی بازار کرد و این بار با موفقیتی حتی بزرگ‌تر مواجه شد. D:OS2 با بهبود داستانگویی و دادن عمقی حتی بیشتر به مکانیک‌ها و سیستم‌های خود، نمرات بسیار خوبی دریافت کرد و نه‌تنها رضایت عمیق بازیکنان نسخه قبلی را جلب کرد، بلکه حجم زیادی از مخاطبان جدید را با این مجموعه آشنا کرد و در مدت کوتاهی، یکی از بهترین بازی‌های نقش‌آفرینی تاریخ لقب گرفت. فرمول D:OS2 آنقدر مستحکم و خوش‌ساخت بود و عملکرد مالی بازی آنقدری خوب بود که لارین با همین فلسفه طراحی، Baldur’s Gate 3 را با بودجه بسیار بالاتری توسعه داد و… دیگر همه می‌دانند نتیجه نهایی چه شد.

Baldur’s Gate 3 لارین را به رویایی‌ترین نقطه خودش رساند؛ بازی هم نمرات فوق‌العاده‌ای دریافت کرد، هم جوایز بهترین بازی سال را برای خود درو کرد و هم فروش فوق‌العاده‌ای تجربه کرد، به‌طوری که تا همین امروز ده‌ها و شاید صدها هزار نفر تنها در استیم مشغول تجربه بازی هستند. اگر Divinity: Original Sin 2 یکی از بهترین بازی‌های نقش‌آفرینی تاریخ بود، Baldur’s Gate 3 یکی از بهترین بازی‌های تاریخ است. اما حقیقتی وجود دارد که حتی اگر صرفا بازی قبلی لارین را بازی کرده باشید قطعا آن را قبول دارید؛ Baldur’s Gate 3 هر چه دارد، از Divinity: Original Sin اول و مخصوصا دوم دارد.

بنابراین منطقی است که لارین، که حال شهرت و محبوبیتی به‌اندازه یا حتی فراتر از بزرگ‌ترین غول‌های صنعت بازی دارد، برای پروژه بعدی خود دوباره به فرزند تماما خودساخته خود یعنی Divinity برگردد. حتی اگر Divinity: Original Sin 2 هم در نوع خود موفقیت بسیار بزرگی بود، لارین این بار می‌خواهد بازی بعدی سری موفقیتی در حد Baldur’s Gate 3 یا حتی فراتر تجربه کند. اصلا به همین دلیل است که لارین با معرفی Divinity تاکید کرد که این بازی Divinity: Original Sin 3 نیست و نیازی به تجربه آن‌ها برای بازی کردن بازی جدید وجود ندارد. حتی به همین دلیل است که این بازی به سادگی Divinity نام دارد. آن‌ها می‌خواهند که شما اگر بخواهید یک دیوینیتی در کل زندگی خود بازی کنید، همین دیوینیتی جدید باشد.

در حال حاضر حتی نمی‌دانیم این بازی جدید آیا به همان فرمول سری D:OS و BG3 وفادار خواهد ماند یا کارهای جدیدی را امتحان خواهد کرد. از آنجایی که مشخصا روی متفاوت بودن Divinity با Divinity: Original Sin 3 تاکید شده و همچنین می‌دانیم که لارین بارها فرمول کار خود را تغییر داده، چندان دور از ذهن نیست که استودیو این بار کار متفاوتی انجام دهد. اما از طرف دیگر می‌دانیم که در نهایت همان فرمول سه بازی اخیر لارین بود که آن‌ها را به موفقیت و محبوبیت امروزشان رساند و شخصا بعید می‌دانم آن‌ها حالا بخواهند مسیر ثابت شده خود را ناگهانی تغییر دهند. اما هر چه باشد، Divinity بسیار عظیم خواهد بود. در حدی که اگر آن را عظیم‌ترین RPG در حال تولید ننامیم، حداقل می‌توانیم بگوییم که اهمیت و عظمت آن دست کمی از The Witcher 4 یا The Elder Scrolls 6 ندارد. بنابراین، فارغ از اینکه چه سلیقه‌ای در بازی‌های خود باشید، حتما با چشمان کاملا باز Divinity را زیر نظر داشته باشید. لارین با Baldur’s Gate 3 یک بار تاریخ‌سازی کرد و با توجه به سابقه آن‌ها، قطعا دوباره می‌تواند آن را تکرار کند.

source

توسط petese.ir