مینی سریال «ناکلز» یک اسپینآف مستقیم از ماجراهای یکی از افراد شناخته گروه سونیک است که برای طرفداران این شخصیت و البته دنیای پیرامون او ساخته شده است. بنابراین اگر شما مخاطب دو فیلم Sonic the Hedgehog (سونیک خارپشت) بودهاید، این سریال نیز برای شما سرگرمکننده خواهد بود. در غیر این صورت مخاطب عام با یک داستان یکبار مصرف کودکانه روبرو است که چیز جدیدی برای ارائه ندارد. در ادامه با نقد مینی سریال Knuckles همراه ویجیاتو باشید.
مینی سریال Knuckles مصداق بارز همان چیزی است که یک اسپینآف مستقیم به جریان استریم باید باشد؛ خب شاید بگویید این یعنی چی؟ یعنی سریال شش اپیزودی ناکلز همان سرگرمی کودکانه و گاهی احمقانه فیلمهای سونیک را در قالب اپیزودیک پخش میکند. سازندگان «ناکلز» تصمیم گرفتند از اولین فیلم «سونیک»، یعنی بخشی از آن که نوعی فیلم دوستانه بود، الهام بگیرند. در نتیجه داستان بدین شکل است که اینبار به جای سونیک ما با ناکلزی همراه میشویم که میخواهید از معاون کلانتر وید ویپل (آدام پالی) که یک بازنده ابدی است، یک مبارز واقعی بسازد.
اما بیایید بررسی این سریال کوچک را با معرفی موارد مثبت شروع کنیم (این کار زیاد طول نخواهد کشید). ادریس البا به عنوان یک بازیگر تمام ستاره و پرکار این روزها همچنان به خودنمایی در نقش ناکلز در دنیای لایو اکشن سونیک ادامه میدهد. او به خوبی و با استفاده از صدای خودش درگیر این شخصیت میشود و با اجرای متحرکی که به این شخصیت میدهد معجزه میکند. البا به راحتی بهترین قسمت فیلم Sonic the Hedgehog 2 بود و همچنان نقطه روشنی برای این فرنچایز باقی میماند.
به طور قابل پیش بینی، اکثر نمایش بر روی البا و پالی قرار دارد تا نه تنها داستان، بلکه چالش همراهی این دو باهم کمدی را نیز برای مخاطب به همراه داشته باشد. این ترکیب منجر به برخی فراز و نشیبهای واضح میشود که برخی در اجرای کمدی خوب از آب درآمدهاند و برخی دیگر به شدت کودکانه و حتی احمقانه هستند. در این بین البا بهعنوان شخصیت اصلی از تنش بین یک جنگجوی جدی مرگبار و نگرانیهای دنیوی زمینی نوعی کمدی ویژه خودش را میسازد. اما با وجود این که عنوان سریال ناکلز است، ولی با همه این تفاسیر ناکلز به سختی در نمایش خودش حضور دارد.
در واقع مشکل سریال همین است که ناکلز در سریال خودش ناگهان پس از دو اپیزود به پسزمینه داستان میرود. و در مقابل شخصیت فرعی فیلمهای سونیک یعنی معاون کلانتر وید ویپل (آدام پالی) کسی است که در مرکز توجه داستان قرار میگیرد. به طور کلی پس از آشنایی ناکلز و وید، به سبک فیلم اول سونیک یک سفر جادهای آغاز میشود، و آنها گروهی از شکارچیان جایزهبگیر را نیز در پشت خود دارند که به دنبال ناکلز هستند. این فرمولی است که تفاوت چندانی با فیلم اصلی سونیک ندارد که در آن جوجه تیغی سریع با صدای بن شوارتز با یک پلیس برای یک سفر جادهای همکاری میکرد.
خب مشکل اینجاست که اسپینآف سونیک ناکلز نام دارد؛ اما چرا؟ چون ناکلز درگیری اصلی سریال نیست. این داستان به زندگی شخصیتهای انسانیاش توجه بیشتری دارد، و تقسیمبندی داستان بین دو شخصیت مرکزی آن به قدری مبهم است که حتی نمیدانم چرا این سریال نام خود را ناکلز گذاشته!!! به طور کلی این شخصیت وید ویپل و داستان اوست که اولویت قصه را به خودش اختصاص داده، و اوست که قهرمان مطلق سریال است. هرچند خود من آدام پالی را به عنوان یک بازیگر دوستداشتنی میدانم، اما حضور طولانی مدت او در این مینی سریال به عنوان قهرمان، آن هم در حضور شخصیتی چون ناکلز از میانه داستان آزاردهنده میشود.
اما جدا از دو شخصیت اصلی، کامل روشن است که نویسندگان و سازندگان این اثر چه در تولید طنز و چه در خلق صحنههای اکشن، نگاه کودکانهای به این قصه داشتهاند. پس ما با ماجرایی روبرو هستیم که در نگاه اول مخاطب هدفش را بچهها و سپس محیط خانوادگی قرار داده است. البته گاهی اوقات، ناکلز از نقش منفعل فرضی خود به عنوان قهرمان داستان خارج میشود و برای تأثیر شگفتانگیز بر روی شخص وید استفاده میکند. این لحظات شاید بهترین سکانسها را شامل میشوند.
در واقع یک اپیزود در این مینی سریال وجود دارد که در آن ناکلز در مورد خانواده وید و تاریخ یهودی آنها نکاتی میآموزد، که همگی با به تصویر کشیدن مادر وید توسط استوکارد چانینگ تقویت شده است. و گاهی اوقات، سکانسهای اکشن شامل تلفیقی کامل از عناصر فانتزی سری سونیک با تمرکز بر شخصیتهای انسانی اصلی است که واقعاً لذت بخش است. اما این لحظات بسیار اندک هستند، زیرا هدف سازندگان توجه به این نکات به معنی خاص نیست.
بنابراین، چنین محتوایی یک سوال در ذهن من مخاطب ایجاد میکند که آیا ناکلز باید سریال میشد یا یک فیلم؟! به نظر من خود سازندگان نیز جواب روشنی برای این پرسش نداشتهاند و در نتیجه یک فیلم را به شش اپیزود کوتاه تقسیم کردهاند که حالت خوبی به خود نگرفته است. در نتیجه این فرم اشتباه نحوه اجرای کمانهای موازی شخصیتی بین ناکلز و ویپل جای خود را به یک ناهماهنگی روایی میدهد، بهویژه زمانی که تمام خانواده ویپل درگیر داستان میشوند. اما مشکل دیگری که نمیتوان چشم خود را رو به آن بست مشکل شرورهای موجود در این داستان هستند.
خیلی روشن باید گفت که شرورهای این سریال حضور ضعیفی در ماجراها دارند. اکثر اوقات ناکلز مجبور است با دو نفر از احمق ترین شخصیتهای شرور موجود در این روزهای سینما مبارزه کند. شخصیتهایی که با بازی کید کودی و الی تیلور در مرکز توجه قرار میگیرند. البته این رویارویی قبل از آن است که ناکلز به مصاف رئیس بزرگ با بازی روری مککان برود.
شاید بتوان گفت تنها چیزی که من مخاطب میتواند در مورد شخصیتهای شرور دوست داشته باشد، همان صحنههای اکشنی است که در آن نقش دارند. شخصیتهای کودی و تیلور اصلاً ترسناک نیستند و وقتی سازندگان نیز سعی میکنند کمی کمدی به آنها تزریق کنند، طنز مورد نظر فرسنگها از یک فرم مناسب فاصله میگیرد. شرور اسرارآمیز داستان با بازی مککان نیز به سختی برای کسی که ظاهراً آنتاگونیست اصلی است وقت خودنمایی دارد. هرچندن اعتراف میکنم که او برای یک اثر کودکانه شرور ترسناکی است، با این حال، انگیزه کمی در شخصیت او برای رفتن به دنبال ناکلز ایجاد شده است.
اما در آخر باید به این اشاره کرد که جلوههای بصری و CGI درون سریال نیز برابر با فیلمهای سونیک هستند، من در این بخش شکایتی ندارم. حتی کیفیت بصری در سکانسهای اکشن برجستهتر هستند، بهویژه در قسمتهای اول، سوم، پنجم و ششم. بنابراین تماشای ناکلزی که از بند انگشتهایش استفاده میکند همیشه زمان خوبی را در اینجا تضمین میکند.
در نتیجه باید گفت: مینی سریال Knuckles یک داستان ساده با کششی معمولی است که میتواند مخاطبان اصلی سونیک را سرگرم کند. استفاده از جلوههای بصری قابل قبول، سکانسهای اکشن خوب و البته یک ادریس البا همیشه جذاب از جمله نکات مثبت این اثر کوچک هستند. اگرچه نباید فراموش کرد که سریال با ساختار روایی و آنتاگونیستهای ضعیف دست و پنجه نرم میکند، اما همچنان برای مخاطبان کودک و طرفدار جهان سونیک لذت بخش است.
source
کلاس یوس