چند سالی است که فیلمهای ابرقهرمانی اوضاع جالبی را از سر نمیگذرانند. از فروشهای ناامید کننده در گیشه گرفته تا نمرات پایین از سوی منتقدان، اوضاع را برای آنها سخت کرده است. هواداران حق دارند اگر Avengers: Endgame را آخرین فیلم برجسته دنیای ابرقهرمانی بدانند که تقریباً ۴ سال پیش در سال ۲۰۱۹ عرضه شد.
نمیتوان انکار کرد که کارهای خوبی در چند سال اخیر همچون Spider-Man: Across the Spider-Verse، Invincible ،Harley Quinn و Watchmen عرضه شده، با این وجود باز هم حسی بدبینانه نسبت به روند کلی سینمای ابرقهرمانی در بین هوادارن دیسی و مارول وجود دارد. روزهایی بود که هر فیلم بلاک باستری شور و هیجان و انتظار زیادی در هر هواداری ایجاد میکرد، اما حالا تنها چیزی که از این فیلمها میبینیم چند سناریوی قابل انتظار و قابل حدس زدن است. با اینکه از قبل میدانستیم این فیلمها در حد فیلمهای ابرقهرمانی سالهای گذشته نخواهند بود، اما باز منتظر بودیم تا ظهوری از نشانههایِ دوران طلایی فیلمهای ابرقهرمانی ببینیم و به خود بقبولانیم که هنوز این دوره تمام نشده است.
خوشبختانه، نشانههایی وجود دارد که در آیندهای نزدیک فیلمهای ابرقهرمانی اوضاع بهتری خواهند داشت و آثار با کیفیتی روی پردههای سینما خواهد آمد. اخبار نوید بخش و امیدوار کنندهای از پروژههای ابرقهرمانی سال ۲۰۲۵ وجود دارد، در حدی که شاید نسل جدیدی از فیلمهای ابرقهرمانی کلید بخورد.
جیمز گان با تعهد تمام و کمال در حال ساخت جهان جدید دنیای دیسی است
دو سال اخیر جزو سختترین سالها برای بخش کمیکهای DC کمپانی برادران وارنر بوده است. جهان DC که آنچنان حال و روز خوشی هم نداشت با فیلمهایی همچون Black Adam و Aquaman and the Lost Kingdom دیگر کاملاً به جهانی در هم ریخته تبدیل شد. پس از فجایع پشت سر هم، DC تصمیم گرفت تا جیمز گان فرزند ناخلف مارول را به عنوان رهبر و خالق جهان جدید DC معرفی کند. این کار یکی از شجاعانهترین و هوشمندانهترین تصمیمات برای این کمیکبوکها در چند سال اخیر بود.
عملکرد گان در جهان سینمایی مارول، او را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهرهها در جهان مدرن سینمای ابرقهرمانی معرفی کرد. او با فیلمهایی همچون The Suicide Squad و Peacemaker نشان داد که هنر و مهارت او صرفاً وابسته به چند شخصیت معروف کمیکبوکی نیست و با هر قصهی ابرقهرمانی میتواند به خوبی کار کند. هوادارن به خوبی از این موضوع استقبال کرده و مشتاقانه منتظر ریبوت جدید دنیای DC توسط یکی از عاشقان این ژانر هستند.
فیلم جدید سوپرمن، که اخیرا نامش به Superman: Legacy تغییر کرد، قرار است در ۱۱ جولای ۲۰۲۵ اکران شود. هر چند نمیدانیم از نظر منتقدان و فروش موفق خواهد بود یا خیر، با این حال عرضهی آن، نوید فصلی جدید از فیلمهای کمیکبوکی DC را میدهد. فیلم دیگر لازم نیست که پابند و گرفتار عناوین قبل از خود شود و به خاطر توضیح چالههای داستانی و نواقص فیلمهای قبلی به دردسر بیوفتد. برای اولین بار در سالهای اخیر، DC قرار نیست در تقلا با آثار گذشته و داستانهای پیشین خود باشد و میتواند شروع به ساخت آیندهی جدید خود بکند. چه چیزی بهتر از اینکه در رأس این کار یکی از مورد احترامترین خالقین صنعت سینمای ابرقهرمانی باشد؟
خانوادهی شگفتانگیزان بالاخره در جهان سینمایی مارول حضور پیدا میکند
این IP بالاخره به تملک مارول درآمده و البته که در دستان مناسبی هم قرار گرفته است؛ منظورمان خانواده شگفتانگیزان میباشد؛ فیلم Fantastic Four در ۲۵ جولای ۲۰۲۵ اکران میشود. تقریباً همگی، چه در میان منتقدین و چه در میان هوادارن معتقدند تا بهحال اقتباس خوبی از اولین و محبوبترین خانواده مارول صورت نگرفته است (از The Incredibles در اینجا باید چشمپوشی کنیم). فیلمی که در سال ۱۹۹۴ عرضه شد؛ اثری ضعیف و ناامید کننده بود، نسخههای دهه ۲۰۰۰ به کارگردانی Tim Story فقط مخصوص همان دوران خود هستند و نسخهی سال ۲۰۱۵ به کارگردانی Josh Trank زیر چنان اجبار و بندی ساخته شد که حتی خود کارگردان هم محصول نهایی را کار خود نمیداند.
حال که چهار شگفتانگیز با اونجرز در یک جهان قرار دارد نباید فکر کنیم آنها سریعاً تشکیل یک تیم میدهند. این فیلم کاملاً در موقعیتی مخالف با نسخهی ۱۹۹۴ قرار دارد چون از قرار معلوم در میان پروژههای مارول جزو اولویتهای اصلی حساب میشود. حالا مارول با فرمول دقیق فیلمهای ابرقهرمانی خود، میخواهد از بداقبالیهای فیلمهای پیشین جلوگیری کند. یک ساخت و توسعهی هماهنگ با تعهد کامل همان چیزی است که فیلم جدید چهار شگفتاگیز نیاز دارد. تیم تولید، بازیگران ماهری استخدام کرده که پدرو پاسکال در صدر آنها قرار دارد. شایعهای وجود دارد که خاویر باردم هم قرار است در نقش شرور اصلی فیلم، یعنی Galactus بازی کند.
سم ویلسون بالاخره کاپیتان آمریکا جدید خواهد بود
وقتی استیو راجرز (با بازی کریس ایونز) سپر ستارهنشان خود را به همکار قدیمی و با سابقهی خود سم ویلسون (با بازی آنتونی مکی) تحویل داد، کاملاً مشخص بود که برنامهی آینده مارول این است که فالکون را به کاپیتان آمریکا بعدی تبدیل کند (همانطور که اخیرا در کمیکهای ماورل تقریباً این اتفاق افتاد). جدا از داستان باکی بارنز (با بازی سباستین استن) فیلم چیزی سوپرایز کننده یا قابل بحث نداشت که این موضوعی ناامید کننده و کلافه کننده برای هواداران بود، چون پروژهی بعدی مارول با ویلسون فیلمی 6 ساعته تنها بر سر این موضوع بود که لباس کاپیتان آمریکا را به تن کند، در صورتی که هواداران از دوسال پیش همچین حدسی را زده بودند.
خوشبختانه در سال ۲۰۲۵ دقیقاً قرار است همین اتفاق بیافتد. سم ویلسون بالاخره میتواند راهی سفری برای نجات دنیا بشود به جای آنکه وقتش را روی صفحه نمایش صرف قبولاندن این موضوع کند که توانایی این کار را دارد.
۴ فیلم از مارول در یک سال
سال ۲۰۲۵ قطعاً جاهطلبانهترین سال در کارنامهی مارول خواهد بود، البته در سال ۲۰۲۱ (سالی که آنها Black Widow, Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings, Eternals و Spider-Man: No Way Home را اکران کردند) هم مارول ۴ فیلم در تقویم سالانه خود داشت اما تفاوت اصلی بین این دو سال، اینجاست که مارول کمابیش مجبور بود برای تأخیرات ناشی از پاندمی ویروس کرونا ۴ فیلم را در سال ۲۰۲۱ اکران کند تا دوباره جهان مارول را روی ریل بیندازد.
از سوی دیگر مارول در سال ۲۰۲۵ اعتماد و اطمینان بیشتری به نتایج کار خود دارد. پروژههای مارول در این سال به قدری بزرگ هستند که همانند سه فاز اول دنیای مارول، خیلی بعید است که شکست بخورند. آیا این اطمینان مارول از خود باید به هواداران هم حس اعتماد و خوشبینی بدهد؟ نه لزوماً، مگر اینکه این اعتماد به نفس از سمت خالقین مورد اطمینانی همچون Kevin Feige تأمین بشود؛ کسی که تنها نقطهی تیره در کارنامهاش فقط به خاطر ساخت و توسعهی سردرگم زیر فشار پاندمی بود و همچنین خودبزرگبینی دو CEO مارول که فکر میکردند مارول صرف نظر از کیفیت خروجی خود، یک دستگاه پول سازی است بر کارش اثر گذاشته بود. خوشبختانه، باب ایگر به نظر ذهنیت بسیار متفاوتتری دارد.
در حال حاضر مارول میخواهد Blade ،Captain America: Brave New World ،Thunderbolts و Fantastic Four را در سال ۲۰۲۵ اکران کند. همهی آنها قرار است هنرپیشگان جدید در نقشهای اصلی برای فرنچایز تعیین کنند یا نقشهای مکمل را برای رهبری فیلمهای جدید آماده کنند. فیلمها متفاوت از دنبالههای عرف مارول خواهند بود پس اگر فایگی، ایگر و کمپانی میخواهند همهی اینها را در یک سال عرضه کنند، پس حتماً به لاین-آپ خود ایمان دارند.
کاپیتان آمریکا و تاندربولتز پشت هم اکران میشوند
این هم دلیل دیگری تا نسبت به غنای محتوای این سال خوشبین باشیم. هر دو فیلم توسط بازیگران فیلم The Falcon and the Winter Soldier رهبری میشوند، در جهانی با تم هیجانی و جاسوسی که کمکم توسط فیلم دوم کاپیتان آمریکا شکل گرفت. این دو فیلم به راحتی میتوانند به یکدیگر مرتبط باشند پس احتمالاً با چیزی شبیه به یک دوگانه طرف هستیم.
با توجه به تقویم اکران فیلمها میتوان حدس زد که مارول کمکم به سوی شیوهی روایت در هم تنیده، یعنی همان چیزی که سه فاز اول مارول را اینچنین بین هوادارن محبوب کرد، برمیگردد. اکثر فیلمهای فاز ۴ و فاز ۵ از هم جدا بودند و ربط آنچنانی به هم نداشتند (احتمالاً به خاطر پاندمی ویروس کرونا). در این دوران آثار مارول فاقد آن روایت درهمتنیده و بیهمتایی بودند که در آن همهچیز بهم مربوط میشد و باعث محبوبیت این کمپانی شده بود. Fantastic Four و Blade هم همین روش را ادامه میدهند، هر چند ظاهراً هر دوی اینها در دهه ۱۹۶۰ میلادی (یا هر بازهی زمانی که مارول به عنوان Eternals میشناسد) اتفاق میافتد ولی حداقل کاپیتان آمریکا و Thunderbolts این شانس را دارند که روندی ادامهدار و روایتی درهمتنیده را آغاز کنند.
ماهرشالا علی برمیگردد!
بیاید روراست باشیم: دلایلی برای نگرانی از کیفیت نهایی Blade وجود دارد، اما ماهرشالا علی قطعاً یکی از آن دلایل نیست. او چه بخواهد در فیلمهای درامی شبیه به Moonlight یا House of Cards بازی کند، یا فیلمهای فانتزی نظیر The Hunger Games یا Alita: Battle Angel ، ماهرشالا علی برندهی دو جایزه اسکار، بارها و بارها ثابت کرده یکی از بهترین استعدادها و قابلترین بازیگران دنیای امروز سینماست. او تا اینجا هم دو تا از بهترین نقشهای تاریخ فیلمهای ابرقهرمانی را بازی کرده، یکی Cornell “Cottonmouth” Stokes، شروری با داستانی تراژیک در فیلم Luke Cage، و البته آرون عموی Miles Morales در فیلم Spider-Man: Into the Spider-Verse.
با وجود استعداد آشکار علی در بازیگری، زمان زیادی است که در نقش اصلی فیلمی بازی نکرده است. نزدیک به یک دهه، بهترین کارهایش سریالهای تلویزیونی بوده (که شامل سریال Ramy و سریال Swan Song از اپل تیوی پلاس است) و با اینکه این سریالها استعداد بالای او را به نمایش عموم گذاشتند، اما هنرمایی در نقش اصلی فیلم ابرقهرمانی چیز دیگری است. حتی اگر بلید بدترین فیلم از مجموعه فیلمهای سال ۲۰۲۵ مارول شود، هنرپیشگی علی به عنوان یک شکارچی نامدار خونآشام به آن ارزش تماشا میدهد.
بالاخره یک اقتباس جدید و ملایمتر از سوپرمن میبینیم
هر فکری میخواهید در مورد فیلمهای زک اسنایدر مربوط به جهان DC بکنید، خواه آنها را شاهکارهای آندرریتد که فراتر از زمان خود هستند بدانید یا فیلمهایی توخالی و متناقض، حداقل این اعتبار را باید به او بدهید که پس از بتمن: شوالیه تاریکی و سایه سترگ او، توانست شخصیت ابرقهرمانی دیگری تقریباً در همان سطح خلق کند. هواداران همواره نسبت به کمیکهای DC انتظار داستان بزرگسالانهتر، تاریکتر و با شخصیتهای خاکستری دارند. اسنایدر به خاطر همین انتظارات هواداران، سوپرمن را در Man Of Steel طوری به نمایش کشید که حتی قهرمان بودن او را هم میتوان زیر سوال برد. هر چند هنرپیشگی هنری کویل قطعاً هواداران خود را دارد، با اینحال کاملاً در لحن و رفتار با منبع اقتباسی خود تفاوت دارد.
در صحبت با Associated Press در همایش جایزه منتقدین سال ۲۰۲۴، بازیگر نقش Lois Lane (با هنرمایی Rachel Brosnahan) اذعان داشت دست اندر کاران کاملاً روی این تمرکز دارند تا نسخه سینمایی سوپرمن همخوانی بسیار خوبی با نسخهی کمیکبوکی داشته باشد، برای همین کلارک کنت (با بازی David Corenswet) میتواند حس شوخ طبعی و طنز بیشتری نسبت به کویل داشته باشد. برای آنهایی که نگراناند در سوپرمن جدید جوکهایی همسطح Guardians of the Galaxy ببینیم، باید بگویم که نترسید، نویسنده/کارگردان فیلم تأیید کرد لحن این فیلم سوپرمن بسیار متفاوت از کارهای پیشین خواهد بود.
به یکی از بهترین اثرهای مستقل کمیکبوک، شانسی دوباره داده میشود
به هر حال دنیای امروزی کمیک بوک و صنعت سینمای هالیوود، مجبورمان میکند تا در مقالههای مربوط به فیلمهای ابرقهرمانی، بیشتر از کمیکهای DC و مارول بنویسیم. حال بگذارید در این قسمت از مقاله در مورد اقتباسی از کمیکهای مستقل هم صحبت کنیم.
فیلمی بر اساس یکی از شخصیتهای قهرمان کمیکبوک فوقالعادهی Todd MacFarlane به نام Spawn میباشد. تهیهکنندگی فیلم بر عهدهی Jason Blum است که پارسال گفته بود که احتمالاً باید در سال ۲۰۲۵ منتظر اکران فیلم باشیم. ابهام او احتمالاً به خاطر اعتصاب نویسندگان بود که نیمی از سال ۲۰۲۳ را در برگرفت.
Spawn قبلا هم در سال ۱۹۹۷ به کارگردانی Mark A.Z. Dippé و هنرپیشگی Michael Jai White روی پردههای سینما آمد. فیلم از نظر فروش و منتقدین چنان ناامیدکننده بود که کارگردان فیلم از کارگردانی یکی از خشونتبارترین فیلمهای رده سنی PG-13، به کارگردانی فیلمهایی همچون Halloweentown High و Marmaduke روی آورد. امید است که ریبوت آینده بسیار بهتر کار کند و اثر MacFarlane با بهرهگیری از جلوههای ویژه و داستانگویی مدرن سینما، به فیلمی شایسته تبدیل شود.
۲۰۲۵ سال به هم رسیدن تمام فیلمهای ابرقهرمانی است
فیلمهای مدرن ابرقهرمانی، به تحولاتی نیاز دارند تا بتوانند تازگی خود را حفظ کنند که در میان این تحولات، شاید انتخاب بازیگران موردی باشد که از همه کمتر به آن پرداخته میشود. فرمول فعلی بسیار محدود کننده است، فرمولی شامل یک ابرقهرمان در نقش اصلی، یک معشوقه/بهترین رفیق و یک نقش مکمل (با پتانسیل اسپین-اف) و یک شرور. در حالی که شخصیتهای انساندوست در داستان سرایی بسیار تأثیرگذار هستند، به نظر میرسد سازندگان فیلمهای کمیک بوکی آنها را نادیده میگیرند؛ به این دلیل که قدرت ندارند، لباس پوشیدنشان جذاب نیست و سابقه و حضور چندانی در منبع ندارند؛ این در حالی میباشد که این ژانر بر هر سه این عناصر تأکید زیادی دارد. فیلمهایی که در سال ۲۰۲۵ به روی پرده سینما میرود به طرز هیجان انگیزی از بازیگران جذاب بهره میبرند؛ همچنین اجازه میدهند که هر شخصیت داستانش را به طور مجزا روایت کند و به شکلی بیسابقه شخصیتهای رنگارنگ در آنها وجود دارد.
فیلمنامهی Fantastic Four ،Thunderbolts و حتی سوپرمن (همانطور که گان اخیرا اذعان داشت فیلم قرار است برای اولین بار گروه بیرحم The Authority را معرفی کند) ظاهراً طوری نوشته شده است که تعداد زیادی از ابرقهرمانها و ابرشرورها را در خود جای دهد. علاوه بر این، Captain America: Brave New World نیز از بازیگران جدیدی در نقشهای مکمل بهره میبرد که شامل Tim Blake Nelson در نقش Leader، Shira Haas در نقش Sabra، و فالکون جدید با بازی Danny Ramirez میشود. احتمال دارد که هریسون فورد هم به این لیست در نقش Red Hulk اضافه شود.
source
کلاس یوس