ژانر علمی تخیلی یکی از خلاقانهترین و تجربیترین سبکهای سینماست. در این فهرست به سراغ برخی از مبتکرترین کارگردانانی رفتیم که مرزهای آنچه که در سینما ممکن به نظر میآید را جابجا کردهاند. این ژانر از زمانی که تصاویر متحرک به وجود آمدهاند تا به امروز یکی از محبوبترین سبکهای سینما به شمار میآید. در واقع با داستانهایی طرف هستیم که فناوریهای آینده، دنیاهای تخیلی و جدید، سفر در فضا، سفر در زمان و بسیاری دیگر از چیزهای دیگر را به تصویر میکشند. اغلب همین پدیده منجر به سوقیافتن فناوری امروز به سمت پیشرفت میشود.
کارگردانان مبتکر و بلندپرواز بسیاری در تاریخ سینما وجود داشتهاند که روشهای جدیدی را برای خلق فیلمها اختراع کردهاند. این فیلمها نیز به فراتر از سبک خود راه پیدا کرده و کل سینما را تحت تاثیر قرار دادهاند. در این آثار از تکنیکهای خلق تصاویری که در حالت عادی امکانپذیر نیستند و روشهای خلاقانه برای ساخت جهانهای خیالی استفاده شده است. مجموع همه اینها منجر به خلق یک اثر روان و منسجم میشود. بسیاری از بهترین کارگردانان تمام دوران هنرشان را در حین ساخت آثار علمی تخیلی به تکامل رسانده و اثری ماندگار را برای همیشه روی صنعت فیلم و برای نسلهای بعد بجا گذاشتهاند.
ژرژ ملیس
آثار: A Trip To The Moon (1902), The Impossible Voyage (1904)
«ژرژ ملیس» بدون شک کارگردانی مبتکر بود که راه را برای افراد خلاق بیشتری هموار کرد و موجب گسترش و محبوبیت بیشتر سبک علمی تخیلی شد. کار او ماهرانه و مهمتر از آن بسیار بنیادی به شمار میآید. استعداد و قدرت تخیل او مثالزدنی بود که همین موضوع در زمانی که رنگ و صدا هنوز در سینما وجود نداشتند منجر به شکلگیری سبک علمی تخیلی شد.
ملیس کارگردانی عالی بود که از تکنیکهای خلاقانه برای گفتن داستانهایش بهره میبرد. در واقع بدون این تکنیکها گفتن این داستانها ممکن نبود و این موضوع که او یک شعبدهباز بود نیز به کارش در سینما بسیار کمک کرد. او با استفاده از ترفندهای مختلف در ضبط فیلمها توانست تا تصاویر قانعکنندهای را به روی پرده بیاورد که بسیار جلوتر از زمانه خود بودند. در فیلمهای ملیس از صحنههای با دست کشیده شده، نوردهیهای متعدد، درآمیزی و تصویربرداری زمانگریز استفاده شده است که دیدن این آثار را به مانند تماشای یک نمایش جادویی شبیه میکرد. در نهایت ملیس مسیری را برای بقیه فیلمسازان و برای داستانگویی هموار کرد که در غیر این صورت غیرممکن به نظر میآمد.
فریتس لانگ
آثار: Metropolis (1927), Woman In The Moon (1929)
«فریتس لانگ» قادر بود که پایههایی را که توسط کارگردانی مبتکر مانند ملیس بنا شده بود ارتقا داده و با جمعآوری منابع مختلف این پایهها را به سطوحی بالاتر برساند. عنوان متروپولیس (Metropolis) یکی از ماندگارترین فیلمهای علمی تخیلی تاریخ است که پس از گذشت این همه سال تصویرسازیاش همچنان روی سینمای امروز تاثیر میگذارد. علاوه بر این، فیلمی چون Woman in the Moon کمک کرد تا روشهای علمی جدید به وجود آمده و تبدیل به استاندارد شوند. برای مثال در بین این روشها میتوان به سکوهای پرتاب موشک اشاره کرد که به پرتاب موشکها به فضا کمک میکردند. لانگ سبک علمی تخیلی سوررئال تصور شده توسط ملیس را برداشت و آن را با رئالیسم آغشته کرد.
خواهران واچوفسکی
آثار: The Matrix (1999), V For Vendetta (2005), Cloud Atlas (2012), Sense8 (2015)
خواهران «واچوفسکی» شگفتیهای مدرن سبک علمی تخیلی به شمار میآیند که از موضوعات و دغدغههای فلسفی و اجتماعی برای خلق داستانهای عالی الهام میگیرند. فیلمهای تحولبرانگیزی چون The Matrix پس از اکرانشان تاثیر بزرگی روی فرهنگ داشتند. اینگونه فیلمها در دسته آثاری قرار میگیرند که در مورد هوش مصنوعی بوده و به شکل مداوم موجب پیشرفت فناوری میشوند. توانایی خواهران واچوفسکی برای خلق جهانهای وسیع و دادن معنای عمیق و هدف به آنها خارقالعاده است. همچنین با اینکه آنها فیلمهای متوسط نیز در کارنامه خود داشتهاند، اما از دستزدن به ریسک و آزمایش نمیترسند که همین موضوع آثار موفق آنها را بهتر نیز جلوه میدهد.
دنی ویلنوو
آثار: Arrival (2015), Blade Runner 2049 (2017), Dune: Part One (2021), Dune: Part Two (2024)
سبک فیلمسازی «دنی ویلنوو» به دوره فیلمهای صامت برمیگردد. در واقع اینگونه آثار تاکید بیشتری روی بعد بصری و احساسی فیلم داشته و بجای دیالوگ، بیشتر روی تصویرسازی تمرکز میکنند. ویلنوو با اکران هر فیلمش هنرش را غنیتر کرده و فیلمهای بلند بزرگتر و بهتری را خلق کرده است که در بین انبوهی از فیلمهای عادی و بدون ابتکار دیگر بسیار میدرخشند. ویلنوو دقیقا به مانند جیمز کامرون از رمانها و دیگر کارها الهام گرفته و جهانهای کاملی را در فیلمهایش خلق میکند. او سپس این جهانها را بهبود میبخشد تا آن آثار به درجات بهتر و بالاتری برسند.
جورج لوکاس
آثار: THX 1138 (1971), Star Wars: Episode IV – A New Hope (1977), Star Wars: Episode I – The Phantom Menace (1999)
با اینکه «جورج لوکاس» کمپانی Lucasfilms را تاسیس کرد و به عنوان نویسنده روی بیش از ۲۰۰ پروژه متفاوت کار کرد، اما دوره کاری او به عنوان کارگردان تنها به ۲۰ فیلم ختم شد. با این حال اثری که او با این فیلمها روی دنیای آثار علمی تخیلی گذاشت حیرتانگیز است. لوکاس مغز متفکر جهان جنگ ستارگان به شمار میآمد و اولین کسی بود که سبک اپرای فضایی را مورد کاوش قرار داد. با توجه به این نکات او یکی از بهترین کارگردانان ژانر علمی تخیلی به شمار میآید. او انسان بسیار خلاقی بود و از جنبههای مختلف فیلمسازی برای ساخت فیلمها و گفتن قصههایش بهره میبرد.
استنلی کوبریک
آثار: 2001: A Space Odyssey (1968), A Clockwork Orange (1971)
«استنلی کوبریک» آثار بزرگ و عالیای را در ژانرهای مختلف سینما ساخته و سبک خاص و استعداد او بر تمام جنبههای فیلمسازی و سینما تاثیر گذاشته است. همچنین تاثیر او در سبک علمی تخیلی بسیار ماندگار جلوه میکند. برای مثال در فیلمی چون 2001: A Space Odyssey شاهد داستانی نوآورانه در مورد هوش مصنوعی مهاجم هستیم که فراتر از اهداف مورد نظرش تکامل مییابد. پس از آن نیز کوبریک شاهکاری به نام A Clockwork Orange را خلق کرد که در آن دنیایی دیستوپیایی در آینده را همراه با فناوریای بسیار جلوتر از زمانه خود شاهد بودیم. در نتیجه او مستحق این است که به عنوان یکی از بهترین کارگردانان ژانر علمی تخیلی نام برده شود.
ریدلی اسکات
آثار: Alien (1979), Blade Runner (1982), The Martian (2015)
«ریدلی اسکات» یکی دیگر از کارگردانهای نمادین سینماست که دستاوردهایش در دنیای فیلمها و به خصوص ژانر علمی تخیلی بسیار بزرگ به شمار میآیند. اسکات بخاطر ساخت فیلمهای ماندگاری چون Alien و Blade Runner و تواناییاش در ساخت داستانهای علمی و تخیلیِ تاریک و خشن، به نامی آشنا و محبوب تبدیل شده است. این آثار اصولا آیندهای تخیلی و ترسناک را به تصویر میکشند. فیلمهای اسکات به موضوعاتی چون کاوش عمیق فضا، اولین تماس با بیگانگان متخاصم و رباتهای شدیدا پیشرفته و انساننما میپردازد. فرنچایزهای وسیع فراوانی از آثار اسکات الهام گرفتهاند و بدین وسیله کارگردانان مختلف اینگونه داستانها را با روشهایی جدید و گسترشپذیر ادامه دادهاند. ناگفته نماند که اسکات منابع فراوان و قابل توجهی را برای ساخت داستانهای علمی و تخیلیاش به کار میبرد.
کریستوفر نولان
آثار: The Prestige (2006), Inception (2010), Interstellar (2014), Tenet (2020)
«کریستوفر نولان» به یک سبک اکتفا نکرده و در ژانرهای مختلف فیلم ساخته است. همچنین اثری که او روی سینما و دنیای علمی تخیلی گذاشته بسیار حیرتانگیز به شمار میآید. فیلمهای ممتاز او نگاهی مبتکرانه به زمان و داستانگویی خطی داشته و پر از معانی عمیق هستند. این آثار با نگاه ژرف خود مفاهیم جذابی را به مخاطب ارائه میدهند که قوه ادراک مخاطبان را به چالش کشیده و در مواقعی حتی واقعیت را دچار دگرگونی میکنند. بسیاری از موفقیتهای بزرگ نولان در میان آثار علمی تخیلی بوده و دستاوردهای او در این سبک احتمالا به مانند کارگردانان قبلیای که دههها قبل از او آمدهاند، تاثیرگذار خواهند بود.
استیون اسپیلبرگ
آثار: Close Encounters Of The Third Kind (1977), E.T. The Extra-Terrestrial (1982), Jurassic Park (1993), Minority Report (2002), Ready Player One (2018)
کارگردانان اندکی به مانند «استیون اسپیلبرگ» وجود دارند که دستاوردهایشان در ژانر علمی تخیلی برای دههها ماندگار باشد. استیون اسپیلبرگ این کار را برای پنج دهه متوالی انجام داده است. او یکی از آن کارگردانان نادری محسوب میشود که به شکل مداوم دست به خلق فیلمهای عالی در این سبک زده و برای نسلها منجر به الهامگرفتن دیگران از این آثار شده است. او همچنان دوره شغلی فعالی دارد و فیلمهای جدیدی خلق میکند که تاثیری بزرگ را روی صنعت سینما میگذارند. علاوه بر فیلمهای ذکر شده در بالا اسپیلبرگ آثار گوناگون دیگری نیز ساخته است که در بین بهترین فیلمهای علمی تخیلی تمام دوران باقی ماندهاند.
جیمز کامرون
آثار: The Terminator (1984), Aliens (1986), Avatar (2009), Avatar: The Way Of Water (2022)
«جیمز کامرون» یکی از متمرکزترین و مصممترین کارگردانان تاریخ به شمار میآید و بسیاری از کارهای او در سبک علمی تخیلی است. علاوه بر این، کامرون در هر پروژه جدیدش از خلاقیت خارقالعادهاش استفاده کرده و با جمعآوری انسانهای بااستعداد فراوان، نحوه ساخت فیلمها را دگرگون میکند. کار کامرون در فیلم The Abyss (محصول ۱۹۸۹) منجر به ایجاد اولین شخصیتی شد که به شکل کامل با جلوههای ویژهای واقعگرایانه درست شده بود. این فناوری بار دیگر در فیلم Terminator 2: Judgment Day برای خلق ربات T-1000 استفاده شد.
کامرون همچنین پس از ساخت فیلم «آواتار» باعث شد که پیشرفتهای بزرگی در فناوری موشن کپچر (Motion Capture) به وجود بیاید. او در این فیلم از سِتهای بزرگ برای فیلمبرداری و القای حس دنیایی وسیع استفاده کرد و پس از آن با اضافهکردن جلوههای ویژه به این جهان جان داد. کامرون به مانند «ژرژ ملیس» به خلق یک نمایش دست زده و در نتیجه جادو را به روی پرده آورده است. در حال حاضر جیمز کامرون با توجه به توانایی بینظیری که در خلق دنیاها و داستانهای بزرگ دارد، به عنوان پردرآمدترین کارگردان هالیوود شناخته میشود. او در مجموع سه تا از چهار فیلم برتر گیشه در تمام دوران را کارگردانی کرده است.
source
کلاس یوس