گاهی میشنویم که برخی از فیلمها از زمان خود جلوتر بودهاند، این اصطلاح به این معنی است که در زمان اکران آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفتند و در باکسآفیس هم دچار شکست شدند. اما بعدها مخاطبان خاص خود را پیدا کردند و به یک کالت کلاسیک تبدیل شدند. اما سری فیلم ماتریکس (The Matrix) اینگونه نیست و فیلمی است که فورا بعد از اکران به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد و همچنین به زیبایی دنیایی را که ما امروزه در آن زندگی میکنیم، پیشبینی کرده است. فیلمهای کمی قدرت پیشبینی آینده و تکنولوژیهای آن را دارند.
فیلم اول ماتریکس در سال ۱۹۹۹ توسط واچوفسکیها به ما داده شد که مضامین و اهمیتهای فرهنگی زیادی در پی داشت و در دنیای امروز نیز تاثیرات فراوان آن را شاهد هستیم. پیشتر هم ذکر شد که طرفداران سینما در همان ابتدا این فیلم را تحسین کردند، اما اکنون با بررسی دقیقتر متوجه میشویم که این فیلم در واقع پیشبینیهای بزرگ و دقیقی از آینده ارائه داده که باورنکردنی است. برای مثال مصرف قرص «قرمز» یا «آبی» بیشتر از آن چیزی که به نظر میرسید اهمیت دارد و فشن ماتریکس نیز تا به امروز در بسیاری از جاها به چشم میخورد.
پیام اصلی فیلم درباره اینکه حقیقت واقعی و جهان اطراف ما چیست، این روزها در سرتاسر فضای مجازی وجود دارد و درباره آن صحبت میشود. همانطور که گفته شده، قسمت پنجم فرانچایز The Matrix در دست ساخت قرار دارد و هنوز مشخص نیست چه چیزهای بیشتری را پیشبینی خواهد کرد. اما در ادامه این مقاله قرار است به نکاتی بپردازیم که فیلمهای ماتریکس از طریق آنها بیش از دو دهه پیش آینده را پیشبینی کرده بود.
۱۰. تغییر ماهیت قهرمانان اکشن
در فیلمهای دهه ۸۰ سینما بیشتر شاهد فیلمهایی با اکشن سنگین و شخصیتهای هیکلی و نیرومند مانند آرنولد شوراتزنگر، سیلوستر استالونه، ژان کلود ون دام و بسیاری دیگر از ستارگان اکشن بودیم که قهرمانان محبوب مخاطبان آن زمان بودند. با این حال، در اواسط دهه ۹۰ نیاز بود تا نماد جدیدی برای قهرمانان اکشن وجود داشته باشد و اگرچه برخی از نامهای مذکور توانستند با کمی تغییر ماهیت باز هم در پرده نقرهای سینما حضور پیدا کنند، اما این ژانر همچنان یک نیاز اساسی به تغییر شکل و کارکرد قهرمانان خود داشت.
کیانو ریوز در نقش نئون در فیلم ماتریکس
کیانو ریوز مدتی قبل از اینکه فیلمنامه ماتریکس به دست مدیربرنامههایش برسد، در فیلمهای دیگری حضور داشت. او در عناوین اکشن بزرگی مانند Speed و Point Break بازی کرده بود، اما هیچ گاه به یک نماد شناخته شده در آن ژانر قرار نگرفته بود. در نهایت زمانی که نقش نئون در The Matrix را برعهده گرفت و در دنبالههای آن نیز حضور داشت، اعتبارش نزد طرفداران بسیار بالا رفت. نئو یک شخصیت خفن و جدی است که در کنار آن هوش و ذکاوت زیادی هم دارد. با ورود به هزاره جدید، بیشتر شاهد حضور قهرمانان اکشنی بودیم که به جای زور بازو بیشتر از قدرت ذهن و هوش خود استفاده میکنند. چیزی که به امروز همچنان پابرجاست.
۹. وعدههای غذایی بیمزه
این یکی از آن موارد عجیب است، اما وقتی نئو در«real world» بیدار میشود، میفهمد غذایی که در اختیارش قرار گرفته، یک وعده عادی و خوشمزهای نیست که همیشه انسانها میخورند، بلکه بیمزه و حال بهمزن است. به نظر میرسد یک اوتمیل بیات کهنه است که با این حال تمام مواد مغذی که بدن به آن نیاز دارد در خود جای داده است.
ما عاشق شیک پروتئین هستیم
نهتنها ورزشکاران و افرادی که مرتب به باشگاه میروند، عاشق مصرف شیکهای پروتئینی هستند، بلکه افراد عادی هم برای گذراندن روز به و شیکهای مختلف نیاز داریم. برخی از این شیکها در اینستاگرام و دیگر فضاهای مجازی بهگونهای جذاب و فانتزی ساخته میشوند، اما در نهایت خروجی آن یک سری ویتامینها و پروتئینهای مورد نظر بدن را تامین میکند. از اواخر دهه ۹۰، نژاد بشر به صنعت شیک پروتئین وابستگی زیادی پیدا کرده است. با اینکه این یک موضوع کوچک و غیرقابل توجه در فیلم به نظر میرسد، اما اکنون به خوبی منظور آن را متوجه میشویم.
۸. ترندهای فشن
با توجه به اینکه فیلم اصلی ماتریکس یکی از آثار برجسته سینما محسوب میشود، یکی از بخشهایی که ماتریکس را بسیار عالی کرده، تاثیرآن بر سایر اشکال فرهنگ بود. مد یکی از آنهاست. لباسهای چرمی، چکمهها و اینکه همه چیز سیاه است.
کمی عجیب است که تمام شخصیتها سیاهپوش هستند، زیرا چیز خاصی در آن وجود ندارد که احساس گوتیک داشته باشد. نئو و ترینیتی شبیه به مدلهای فشن شوهای آلمانی هستند. هر ساله، برندهای لباس لاکچری، لباسهایی را تولید میکنند که به نظر میرسد شاید در صحنهای حذف شده از فیلم وجود داشتند. افراد مشهوری مانند لیدی گاگا، ایرینا شایک و بلا حدید همگی با یک پوششی ظاهر شدهاند که آنها را خیلی شبیه به فیلم ماتریکس کرده بود. اینطور میتوان عنوان کرد که مد فیلم بخشی از چیزی است که فیلم را به یک پدیده تبدیل کرده بود.
۷. موسیقی رقص الکترونیک
مانند مد، موسیقی موجود در The Matrix نیز از جمله موارد کلاسیک محسوب میشود. در واقع، موسیقی متن فیلم اصلی و دنبالههای آن در آن زمان و هنگامی که موسیقی رقصهای الکترونیک یا تکنو (EDM) در حال رشد و شکوفایی بود، بسیار مورد توجه قرار گرفت.
این رقصها در دهه ۸۰ با موجی که به سبب شکلگیری موسیقی تکنو در اروپا راه افتاده بود، متولد شد. در دهه ۹۰، این رقصها در آمریکا بسیار گسترده و پر سروصدا بود. ترکیب موسیقی heavy house که با بیتهای تکنو ترکیب شده زیبایی سایبرپانک ماتریکس را بیشتر کرده است.
۶. توییتر و ایلان ماسک
برای یک دهه و نیم، توییتر میلیونها نفر را به جهانی کشیده که در آن میتوان هرچیزی که فکرش را میکنید به زبان آورد — یا بهتر است بگوییم نوشت. مهم نیست چیزی که مینویسید درست باشد یا نه، چون قابلیت ترند شدن را دارد. یک زمانی افراد مشهور از توییتر برای صحبت کردن در مورد فعالیتهای روزمرهشان استفاده میکردند، اما حالا معتادان این فضای مجازی شبیه شخصیتهای دنیای ماتریکس هستند.
توییتر حالا تبدیل به جایی شده که مردم در آن تئوری توطئههای مختلف را مطرح میکنند و بقیه آن را به اشتراک میگذارند. خیلیها حتی فکر میکنند که توییتر مکانیست که هر باور و ایدهای را بدون هیچ شواهد و مدرکی تصدیق میکند. خود ایلان ماسک که حالا صاحب توییتر است یک بار گفت که ما در یک دنیای شبیهسازی شده زندگی میکنیم. شاید باید حرفش را بیشتر جدی بگیریم.
۵. مردم گوسفند (Sheeple)
بزرگترین تصمیمی که نئو در طول فیلم ماتریکس باید بگیرد انتخاب بین آزادی و در جهالت ماندن است. او میتواند مورفیوس را دنبال کند و حقیقت دنیایش را بفهمد یا به زندگی معمولی و مذبوحانه خود ادامه دهد. این شاید مصداق زندگی خیلی از ماها باشد، آن هم زمانی که بین یک انتخاب راحت و یک ریسک بزرگ ماندهایم؛ یکی ما را به ماجراجویی جدید و خطرناکی میکشد و دیگری در زندگی عادی و کسالتآور نگه میدارد.
تا حالا باید با واژهی «Sheeple» مواجه شده باشید که ترکیبی از People (آدمها) و Sheep (گوسفندها) است و به جماعتی اشاره دارد که از خود فکری ندارند و هر دروغی را به راحتی میبلعند. حالا به دورانی رسیدهایم که تقریبا همه اینفلوئنسرها — حال که چپگرای لیبرال باشند چه راستگرای سنتی — از شما میخواهند که از خواب غفلت بیدار شوید و حقایق مورد پسند آنها را قبول کنید. آیا این صرفا تاثیر فرهنگی آثاری چون ماتریکس است که حالا در جامعه متجلی شده یا این ایدهها یک طنز خودکامهی تاریخی هستند؟
۴. مصداقی برای جامعه تراجنسیتی
زمانی که فیلم ماتریکس در سال ۱۹۹۹ عرضه شد، خواهران واچووسکی (کارگردانان فیلم) در واقع برادران واچووسکی بودند. این دو هنرمند در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ خود را زنان تراجنسیتی معرفی کردند و حالا که دههها از عرضه ماتریکس میگذرد، مخاطبان میبینند که ایدهها و مفاهیمی با این مضمون در سراسر سه گانه دیده میشود.
لانا و لیلی هر دو این موضوع را تایید کردهاند، اما زمانی که ماتریکس در سال ۱۹۹۹ عرضه شد، جامعه برای پذیرفتن این ایدهها آماده نبود. به هرحال اگر به شخصیت نئو هم دقت کنیم، میبینیم که او هویت مشخصی ندارد و در جامعه خود یک بیگانه به حساب میآید. همه روند شخصیتی نئو در راستای پیدا کردن خود واقعیاش و پس زدن ماتریکس بود، که میتواند مصداقی برای جامعه تراجنسی فعلی باشد. فیلمهای واچووسکیها همیشه جلوتر از زمانه خودشان بوده است، و ماتریکس هم از این قاعده مستثنی نیست.
۳. ظهور هوش مصنوعی
تعداد فیلمهای علمی تخیلی که در مورد آینده هوش مصنوعی به ما هشدار دادهاند از شمار خارج است. حالا فیلمی مثل ماتریکس هم در کنار آثاری چون Ghost in the Shell و Terminator و Blade Runner به یکی از پیشگویان عصر هوش مصنوعی نسبت داده میشود. خیزش هوش مصنوعیهایی مثل ChatGPT در سال اخیر باعث شده تا همه در این دنیای نامطئن نگران آینده شغلیمان باشیم. از آن بدتر، شاید خیلیها ترس این را داشته باشند که روباتها در آینده نزدیک واقعا جهان را به تصرف خود درآورند.
ماتریکس ۲۵ سال پیش به ما تصویری از یک ویرانشهر نشان داد که در آن هوش مصنوعی باعث نابودی بشریت شده است. حالا به نظر میرسد که هرروز به این آینده شوم نزدیکتر میشویم. شاید مدتها طول بکشد که هوش مصنوعی به جایی برسد که تهدیدی برای بشریت محسوب شود، اما همین الان هم بسیاری از افراد از آن برای مقاصد نه چندان درست استفاده میکنند. دیگر هوش مصنوعی پشت درهای MIT یا اتاق فکر گوگل پنهان نشده است؛ هوش مصنوعی برای همه ما در دسترس است.
۲. آیا ما در یک شبیهسازی زندگی میکنیم؟
چه صحبت از کدهای سبزرنگی باشد که در صفحههای مختلف ماتریکس میبینیم یا متوقف کردن گلولههای تفنگ توسط نئو، ماتریکس به ما میگوید که شاید همه واقعیت اطراف ما یک شبیهسازی پیچیده و پیشرفته کامپیوتری باشد. بله شاید در نگاه اول جهان کاملا منطقی به نظر برسد، اما کمی که دقت میکنید میبینید که ناسازگاریها و تناقضهای زیادی در طبیعت وجود دارد.
اگر فکر میکنید در یک شبیهسازی نیستیم از خود سوالهایی مثل این بپرسید: آیا تا به حال دیدهاید که همسایههایتان با خریدهایشان به منزل برگردند؟ خیلی از دانشمندها هماکنون میگویند که ممکن است همه این جهان یک شبیهسازی باشد و خیلیها دلایل موجهی هم برای استدلال خود دارند. نکته جالب این است که همه آنها برای تبیین بهتر حرفهایشان به فیلم ماتریکس اشاره میکنند.
۱. استعارهی قرص آبی و قرمز
ماتریکس هنوز هم پر از صحنههای بسیار بیادماندنی و عجیب و غریب است، اما مهمترین صحنه آن هنوز به مکالمه مورفیوس و نئو برمیگردد. مورفیوس به نئو یک انتخاب میدهد: قرص آبی را انتخاب کن و فردا در تخت خودت بیدار شو، یا قرص قرمز را بردار و با حقیقت مواجه شو.
بزرگترین چالش ما انسانها این است که منطقی در این زندگی پیدا کنیم، منطقی که خیلی وقتها دستنیافتنی است. ماتریکس در زمانی عرضه شد که بیشتر انسانها ترسها و نگرانیهایی نسبت به تکنولوژیهای جدید داشتند. این فیلم به ما اجازه داد که از این ترسها بگذریم و با آیندهای مواجه شویم که بعضی از این نگرانیها به واقعیت تبدیل میشوند. پس با تماشای ماتریکس، همه ما یک جورایی قرص قرمز را قورت دادیم.
source
کلاس یوس