چند وقتی است که اوضاع بازی‌های ویدیویی به خوبی قبل نیست و از همین رو تصمیم گرفتم که با خرید کنسول PSP به تجربه آثاری که در گذشته از دست داده‌ام، خصوصا گاد آو وارهای کلاسیک بپردازم. تجربه‌ی شیرین این آثار باعث شد که یک سوال برایم ایجاد شود که در طول این مطلب به آن خواهیم پرداخت. چه می‌شد اگر میان سافت‌ ریبوت‌های این سری بزرگ، ساخت بازی‌های هک اند اسلش با حال و هوا و زاویه دوربین قدیمی سری ادامه پیدا می‌کرد؟

همه چیز از سال ۲۰۰۵ و انتقام لورد کریتوس شروع شد. اسپارتان مغروری که برای پیروزی در نبردی بزرگ، تسلیم خدای جنگ یونان یعنی آرس شد. این تصمیم، نهایتا کریتوس را به برده آرس تبدیل کرد و باعث شد که به شکل ترسناکی، عزیزترین افراد زندگی او یعنی دختر و همسرش را به صورت غیرعمد به قتل برساند. خاکستر خانواده کریتوس نهایتا به نشانه‌ی این عمل شیطانی بدنش را پوشاند و کریتوس محکوم شد تا مدت‌ها این عذاب را همراه داشته باشد تا این که نهایتا فی (Faye) همسر دوم او در مایل‌ها دورتر از سرزمین یونان و میان جنگل‌های اسکاندیناوی و سرزمین نورس، با به دنیا آوردن فرزندی به نام آترئوس، آرامش نسبی او را فراهم کند.

شخصیت کریتوس تا به امروز دچار تغییرات بسیاری شده است. قبول دارم که کریتوس جوان بیش از حد عصبانی بود و گاهی رفتارهای عجیبی از او سر می‌زد، اما دلمان برای او تنگ شده است!

راستش این که چطور کریتوس، از مردی خشمگین، تشنه خون و البته به دور از احساسات انسانی به شخصیتی دانا و آرام تبدیل شد واقعا جای بحث است، اما هر چه که در بازه زمانی میان گاد آو وار ۳ و سافت ریبوت سال ۲۰۱۸ اتفاق افتاد، این بازی را از این رو به آن رو و دیزاین بازی را از یک اثر هک اند اسلش سریع و پرتنش، به تجربه‌ای اکشن ماجراجویی و نسبتا آرام‌ تبدیل کرد.

خشم کریتوس، زمینه‌ساز خیلی خوبی برای ساخت یک بازی هک اند اسلش بود؛ طوری که خشونت بازی تمام خط قرمزها را رد می‌کرد و کافی بود تا با نگه داشتن دکمه دایره، دشمنان خود را به چنگ می‌گرفتید و آن‌ها را از وسط به دو نیم تقسیم می‌کردید. همین موضوع باعث شد تا سرعت گیم‌پلی نسخه‌های قدیمی سری واقعا بالا باشد تا جایی که در کسری از ثانیه، شمشیرهای کریتوس تعداد زیادی از دشمنان را مورد حمله قرار می‌دادند و عمدتا، شاهد مبارزات شلوغی بودیم که برخلاف نسخه‌های امروزی، تمرکز گیمر را روی دشمنان بسیار زیادی معطوف می‌کرد.

باس فایت‌های متنوع، متعدد و چالش‌برانگیز، امضای نسخه‌های قدیمی این مجموعه به شمار می‌رفتند که اوج آن را می‌توان در مبارزه کریتوس با خدایان المپ در قسمت سوم دانست. لحظاتی که سوار بر گایا با پوسایدن و اسب عجیب و غریبش مبارزه می‌کردیم و در همان شرایط سخت از تایتان غول پیکر مادر محافظت می‌کردیم، یکی از حماسی‌ترین لحظات ویدیوگیمی را رقم می‌زد؛ از طرفی سخت است تا میزان تنش و آدرنالین ضربات تمام کننده کریتوس روی دشمنان خود و دوربین اول شخصی که نما را از چشم قربانی دنبال می‌کرد، به همین راحتی فراموش کنیم.

دیزاین مراحل نسخه‌های کلاسیک واقعا بی‌نظیر بود. باورتان می‌شود که این حجم از اتفاق روی کنسول دستی کوچکی مثل PSP به راحتی رندر می‌شد؟ قطعا تجربه‌ی دوباره مبارزات بازی در چنین شرایط جوی چالش‌برانگیز و خطرناکی بی‌نظیر خواهد بود!

چه سه‌گانه اصلی و چه نسخه‌های PSP که Ready at Dawn مرحوم که همین چند روز پیش خبر تعطیل شدنش به گوشمان رسید ساخته بود، همگی گیمر را در شرایطی بحرانی و پر از افکت‌های گرافیکی سهمگین قرار می‌دادند تا جایی که نمی‌دانستیم مناظر و مبارزات خدایان و تایتان‌ها را در پشت صحنه نگاه کنیم یا این که ماموریت خودمان را تکمیل کنیم. خلاصه که تا شب (اگر هم شب این مطلب را می‌خوانید تا روز!) می‌توانیم از ماجراهای کریتوس جوان و البته عصبانی نسخه‌های کلاسیک صحبت کنیم و از دوران خوش گذشته یاد کنیم.

به شخصه نسخه‌های مدرن گاد آو وار را هم خیلی دوست دارم و خصوصا برای ریبوت سال ۲۰۱۸ احترام خاصی قائلم. با این وجود حتی اگر از طرفداران نسخه سافت ریبوت سال ۲۰۱۸ و ماجرای رگناروک باشید، احتمالا با من هم نظر هستید که هر دوی این آثار حداقل آنطور که باید و شاید حماسه‌ای که انتظارش را می‌کشیدیم به ما نشان ندادند. در کل می‌پذیرم که هر دو بازی در سبک اکشن و ادونچر و داستانگویی تک شات مدرن، تاثیرات به‌سزایی گذاشتند؛ اما دوست داشتیم تا رگناروک را همانقدر سهمگین و خونین ببینیم که حوادث سقوط المپ را تجربه کردیم و به تماشای فروپاشی دنیای زیرزمینی هیدیس و نابودی کاخ زئوس نشستیم. البته که شکایتی هم به باس‌فایت‌های هر دو نسخه دارم. نبردهای این بخش به جز تعدادی انگشت شمار، آنچنان که باید و شاید متنوع و به یاد ماندنی نبودند و نتوانستند حس و حالی که در گذشته تجربه کرده بودیم را دوباره زنده کنند.

همزمان که گایا از المپ بالا می‌رود و کریتوس با جنگجویان ترسناک زئوس مبارزه می‌کند، باقی تایتان‌ها در پس زمینه تصاویر مشغول مبارزه هستند و در لحظه روی محیط تاثیر می‌گذارند!

حال که داستان رگناروک به پایان رسیده و احتمالا برای مدتی طولانی، نام این سری به گوش نخواهد خورد، این سوال پیش می‌آید که چه می‌شد اگر سانتامونیکا در فاصله میان رگناروک تا بازی بعدی، یک تجربه‌ی کلاسیک دیگر برایمان رقم می‌زد؟

ماجراهای کریتوس مسن‌ هنوز تمام نشده و سرزمین‌های اسطوره پرور و دست نخورده‌ی بسیاری، از مصر باستان و پارس گرفته تا اساطیر مایایی و اژدهایان شرق، همگی آماده هستند تا کریتوس را در سفر بعدی خود پذیرا باشند. قطعا بازگشت نسخه‌های اصلی به دوران کلاسیک حرکتی عاقلانه نخواهد بود، اما وجود مراحلی به خصوص که دوربین به شکل کلاسیک و با حال و هوای گذشته دنبال می‌شود، قطعا می‌تواند محتوای فن سرویس جذابی به شمار برود.

این روزها محتوای فن‌سرویس ارائه شده توسط استودیوها و کمپانی‌ها چندان به ضررشان تمام نشده است. مثلا اساسینز کرید میراژ را داشتیم که سعی داشت تا با ترکیب محتوای مدرن و کلاسیک، طرفداران نسخه‌های قدیمی‌ سری را راضی نگه دارد. بازگشت سری رزیدنت ایول به نسخه‌های قدیمی و ریمیک قسمت‌های دوم تا چهارم هم می‌توانند مثال‌های جذاب دیگری برای توجه سازندگان به طرفداران نسخه‌های کلاسیک خود باشند. پس ریمیک نسخه‌های قدیمی گاد آو وار نیز خالی از لطف نخواهد بود و حتی می‌توان به مانند کونامی، یک کالکشن جذاب برای طرفداران رایانه‌های شخصی در نظر گرفت.

داستان‌های دست نخورده‌ی بسیاری وجود دارد که می‌تواند گذشته و آینده کریتوس را خلق کند. قطعا استفاده از المان‌های کلاسیک سری در خلق این بازی‌ها فوق‌العاده خواهد بود. ترکیب کاتانا و بلید آو کیئاس کریتوس از همین حالا می‌تواند تمام مجمع‌الجزایر ژاپن ژاپن را بلرزاند!

انتشار یک بسته جذاب از نسخه‌های ریمستر یا بازسازی شده از سه‌گانه اصلی در کنار عناوین PSP، می‌تواند حسابی طرفداران این سری بازی را خوشحال کرده و از طرفی برای سونی نیز، سود قابل قبولی را همراه داشته باشد. قطعا اگر از چنین بسته‌ای بتواند فروش قابل قبولی را روی پی‌سی و PS5 تجربه کند، ساخت عناوین فرعی یا اسپین‌ آف‌هایی با رویکرد بازی‌های کلاسیک سری محتمل‌تر از قبل خواهد شد و پتانسیل بسیار بالایی هم برای آن وجود دارد.

قطعا ماجراهای بسیاری در بازه زمانی میان قسمت سوم و سافت ریبوت سری وجود دارد که می‌تواند به عنوان یک نسخه‌ فرعی، ما را با سفرها و ماجراجویی‌های کریتوس تا زمان آشنایی او با Faye همراه کند و چه چیزی بهتر از این که این ماجراها را با حال و هوایی کلاسیک و البته کنترل‌های مدرن‌تر تجربه کنیم؟ یک تجربه‌ی هیجان‌انگیز هک اند اسلش که کریتوس میان‌سال را در سفرش به جهان نورس دنبال می‌کند و سوالات پیش آمده در بازه زمانی آثار کلاسیک و مدرن را به هم متصل می‌کند. داستان‌نویسی هم که محدودیت ندارد و ما می‌توانیم تا جایی که خلاقیتمان اجازه می‌دهد، این داستان خام را پیچ و تاب دهیم و کریتوس را وارد ماجراهای بسیاری کنیم!

خلاصه که توجه به مخاطبای قدیمی همیشه جواب داده و اگه سانتامونیکا هم در بین ساخت بازی جدیدش به این موضوع توجه کن، قطعا اتفاق بسیار خوبی در آینده سری رخ خواهد داد.

source

توسط petese.ir