اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: برکیارق بن ملکشاه، یکی از پادشاهان مشهور سلسله سلجوقیان، در سال ۴۷۷ هجری قمری متولد شد. او فرزند ملکشاه اول، پادشاه بزرگ سلجوقی و یکی از زنان با نفوذ دربار به نام زبیده خاتون بود. دوران حکومت او که بین سالهای ۴۸۵ تا ۴۹۸ هجری قمری به طول انجامید، با بحرانهای داخلی، جنگهای خاندانی و چالشهای خارجی همراه بود.
زندگینامه برکیارق سلجوقی
برکیارق بن ملکشاه، در سال ۴۷۷ هجری قمری متولد شد. او فرزند دوم ملکشاه، پادشاه بزرگ سلجوقی و زبیده خاتون بود، زنی که در دربار ملکشاه نفوذ بالایی داشت، اما رقابت میان همسران ملکشاه، بهویژه ترکان خاتون (مادر محمود بن ملکشاه)، فضای خانوادگی را پیچیده و پرتنش کرده بود. این رقابت بعدها تأثیر مستقیمی بر زندگی برکیارق گذاشت، زیرا پس از مرگ ملکشاه، ترکان خاتون تلاش کرد پسر خود را به سلطنت برساند. برکیارق در کودکی به دلیل جایگاه والای پدرش در یک فضای پرتنش سیاسی رشد کرد هنگامی که برکیارق هنوز کودکی خردسال بود، ملکشاه او را بهعنوان ولیعهد معرفی کرد. اما این تصمیم باعث نارضایتی ترکان خاتون شد، زیرا او پسر خود، محمود، را شایسته تاج و تخت میدانست. این اختلافات، پایههای جنگ قدرتی را گذاشت که پس از مرگ ملکشاه به اوج رسید.
برکیارق بهعنوان فردی شجاع، مصمم و مقاوم شناخته میشد. با وجود جوانی و بحرانهای بیپایان، او توانست تاج و تخت خود را حفظ کند و از فروپاشی کامل امپراتوری جلوگیری نماید. او با دیپلماسی هوشمندانه و سیاستهای مدبرانه توانست حمایت برخی از نخبگان و فرماندهان را به دست آورد.
توطئه ترکان خاتون علیه برکیارق سلجوقی
پس از درگذشت ملکشاه در سال ۴۸۵ هجری قمری، امپراتوری سلجوقی به دلیل اختلافات میان اعضای خاندان و شورشهای منطقهای وارد دورهای از آشوب شد. در این زمان ترکان خاتون، یکی از همسران دیگر ملکشاه و مادر محمود اول، تلاش کرد پسر خود را به قدرت برساند و سرانجامتوانست با کمک مقتدی خلیفه عباسی و ترغیب سپاه و بزرگان سلجوقی خواسته خویش را پیش ببرد و فرزند چهارساله خود را به سلطنت برساند. با اینهمه، ترکان خاتون که میدانست با وجود برکیارق، حکومت پسرش پا برجا نمیماند، یکی از خواص خود را به قصد دستگیری برکیارق به اصفهان فرستاد. اما غلامان نظامیه، برکیارق را از اصفهان فراری دادند و به ری بردند تا بر تخت سلطنت بنشانند.
بیشتر بخوانید: قطب الدین محمد انوشتکین کیست و چگونه سلسله خوارزمشاهیان را بنا گذاشت؟
در این میان، ترکان خاتون و محمود از بغداد به اصفهان رسیدند و در آنجا مستقر شدند. چندی بعد، میان سپاه آنها و برکیارق نزدیک بروجرد نبردی روی داد که در این جنگ ترکان خاتون شکست خورد. آنگاه برکیارق اصفهان را در محاصره گرفت و سرانجام، با دریافت ۵۰۰ هزار دینار، به همدان عقب نشست.
با اینهمه، ترکان خاتون از توطئه برعلیه برکیارق باز نایستاد و به اسماعیل بن یاقوتی دایی برکیارق و پسر عموی ملکشاه وعده داد که اگر برکیارق را براندازد، با او ازدواج خواهد کرد. اسماعیل سپاهی فراهم آورد و در کرج ابودلف با برکیارق درگیر شد، اما شکست خورد و مدتی بعد به دست هواداران برکیارق، کشته شد.
پادشاهی برکیارق سلجوقی
برکیارق در اواخر سال ۴۸۶ همجری قمری وارد بغداد شد و روز جمعه ۱۴ محرم ۴۸۷ هجری قمری در بغداد خطبه به نام او خوانده شد. چندی بعد، تُتُش، عموی برکیارق بر وی شورید و در شوال ۴۸۷ هجری قمری وی را مغلوب کرد. برکیارق که توان پایداری نداشت، به اصفهان گریخت. اندکی پیش از این، در رمضان همین سال، ترکان خاتون درگذشت. در ورود به اصفهان، محمود برادر برکیارق ابتدا از او استقبال کرد، اما امیران محمود، برکیارق را دستگیر کردند و قصد هلاکش را داشتند، ولی در همین اثنا محمود به آبله مبتلا شد و از آن بیماری درگذشت، بنابراین بزرگان بر سلطنت برکیارق اتفاق کردند و او را بر تخت نشاندند و برکیارق در نبردی که با سپاه تُتُش نزدیک ری روی داد، پیروز شد و او را در صفر ۴۸۸ هجری قمری به قتل رساند.
در همین ایام، عموی دیگر برکیارق، ارسلان ارغون که بعد از مرگ ملکشاه، بر سراسر خراسان تسلط یافته بود، از برکیارق خواست تا فرمانروایی او را بر این ولایت تأیید کند. برکیارق مدتی بعد عموی دیگر خود، بوری بَرْس را به جنگ ارسلان ارغون فرستاد. ارسلان، ابتدا شکست یافت، اما در نبردی دیگر، بوری برس مغلوب و بعد کشته شد.
بعد از این اتفاقات برکیارق در ۴۸۹ هجری قمری، خراسان را به برادرش «سنجر» که از مادری دیگر بود، سپرد و او را با سپاهی راهی آن دیار کرد. اما ارسلان ارغون پیش از جنگ به دست یکی از غلامانش در مرو کشته شد. در این وقت، برکیارق به سنجر پیوست و تمامی خراسان را تصرف کرد و در شهرهای ماوراء النهر نیز، به نام او خطبه خوانده شد.
جنگ محمد تپر با برکیارق سلجوقی
برکیارق برادر کوچکی داشت به نام محمد تپر که در خراسان بود. او توسط یکی از فرماندهانش تحریک شد تا با برکیارق بجنگد و سلطنت را بدست گیرد؛ بنابراین او سپاهی فراهم کرد و از برادرش سنجر هم خواست به او بپیوندد و هر دو برادر حق خود را از سلطنت بگیرند. اما با وساطت بزرگان با حفظ گنجه حکومت آذربایجان، دیاربکر و موصل را هم در اختیار محمد تپر قرار گرفت به شرط آنکه سالانه یک میلیون و سیصد هزار دینار به برکیارق خراج بپردازد.
در جمادی الاول سال ۴۹۵ هجری قمری باز هم بین دو برادر جنگ درگرفت و محمد شکست خورد و به اصفهان فرار کرد. برکیارق اصفهان را محاصره کرد، اما پس از هفت ماه قحطی که در شهر بهوجود آمد، محمد پنهانی از شهر گریخت و پادشاه شهر را متصرف شد. محمد تپر از اصفهان بهسوی آذربایجان رفته و پس از جمعآوری سپاه در جمادی الاول سال ۴۹۶ هجری قمری مجدد در حوالی شهر خوی از برادر شکست خورد و نزد حاکم اخلاط «سقمان قطبی» و حاکم «ارزروم» آمد و با اخذ کمک از آنها باسپاهی جدید به جنگ برادر آمد.
سلطان برکیارق برای او پیغام داد که جنگ و خونریزی دیگر شایسته نیست و او را دعوت به صلح کرد و محمد تپر نیز این صلح را پذیرفت و قرار بر این شد که سرزمینهای نواحی قفقاز و سوریه در اختیار محمد قرار گیرد و شهرهای اصفهان و مناطق شرقی تحت سلطه برکیارق باشند و مقرر شد بعد از برکیارق، محمد تپر سلطان سلجوقیان شود.
چالشهای حکومت برکیارق سلجوقی
برکیارق در حالی به سلطنت رسید که هنوز نوجوانی بیش نبود. دوره حکومت او از همان ابتدا با بحرانهای شدید همراه شد. مهمترین چالشهای او عبارت بودند از:
۱. رقابت با برادران و شورشهای داخلی
محمود بن ملکشاه که مدعی تاج و تخت بود، با حمایت ترکان خاتون شورشی گسترده به راه انداخت. این جنگهای داخلی چندین سال ادامه یافت و باعث تضعیف امپراتوری سلجوقی شد. در نهایت، برکیارق توانست محمود را شکست دهد، اما این نبردها منابع مالی و نظامی او را بسیار تحلیل برد.
۲. نفوذ اتابکان و سرداران محلی
در دوره حکومت برکیارق، برخی از اتابکان و حاکمان محلی تلاش کردند از ضعف مرکزی بهرهبرداری کنند و استقلال خود را افزایش دهند. این وضعیت باعث شد برکیارق به طور مداوم درگیر شورشهای منطقهای باشد.
۳. تهدید صلیبیون
در این دوره، صلیبیون نخستین جنگ صلیبی را آغاز کرده بودند و بخشهایی از سرزمینهای اسلامی در شام و فلسطین را به تصرف خود درآوردند. اگرچه برکیارق به دلیل جنگهای داخلی نتوانست توجه زیادی به این تهدید داشته باشد، اما این موضوع بر امپراتوری او تأثیر قابل توجهی گذاشت.
مرگ برکیارق سلجوقی
در سالهای پایانی حکومت، بیماری و اختلافات داخلی بار دیگر گریبانگیر برکیارق شد. او که به شدت از بیماری سل رنج میبرد، در سال ۴۹۸ هجری قمری در ۲۸ سالگی درگذشت. پس از مرگ او، قدرت به پسرش ملکشاه دوم منتقل شد، اما دوره کوتاه حکومت ملکشاه دوم نیز همراه با بحرانهای داخلی بود.
source