فیلم سینمایی «آبجی»، اولین فیلم بلند مرجان اشرفی‌زاده، فیلمی درباره یک خانواده از طبقه متوسط است با فراز و فرودهایی اندک. گلاب آدینه، پانته‌آ پناهی‌ها، حمیدرضا آذرنگ و معصومه قاسمی‌پور بازیگر نقش‌های اصلی فیلم هستند. بابک حمیدیان، شیرین یزدان‌بخش و جمعی دیگر از بازیگران هم جا به جا به این جمع خانوادگی اضافه می‌شوند اما امان از زمانی که نابازیگرها پا به عرصه می‌گذارند و یک‌دستی اثر را از بین می‌برند.

آبجی قصد دارد فضای صمیمی و خانوادگی را نشان بدهد. مادرانگی از اولین سکانس نمایش داده‌می‌شود. نورپردازی معصومانه سکانس آغازین سعی در تقدیس این مقام دارد. نوشته اول فیلم هم این ظن را تقویت می‌کند: «برای مادرم…» این سکانس در مقام پرولوگی برای مابقی فیلم است. تِرَک نرم اولیه کات می‌خورد به دوربین روی دست. معلوم نیست چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد. آرامشی قرار است برهم‌ بخورد.

در سکانس بعد که به نوعی افتتاحیه اصلی فیلم است، یک خانواده کاملا ایرانی را می‌بینیم. رنگین‌کمانی از علایق و سلایق متفاوت که زیر چتری به نام خانواده دور هم جمع شده‌اند و علی‌رغم تفاوت‌ها یکدیگر را دوست دارند.

نقد فیلم آبجی- هرگز رهایم مکن - ویجیاتو

بزرگترین مشکل آبجی آن است که فیلمسازخودخواهانه اصرار -و حتا وسواس- دارد مخاطب همه چیز را همان‌طوری که خودش صلاح می‌داند و برنامه‌ریزی کرده برداشت کند. این مورد هم از قاب‌های بسته و تصاویر واضح از سوژه‌ها برداشت می‌شود و هم از دیالوگ‌ها

دیالوگ‌‌ها بزرگترین نقطه‌ضعف فیلم هستند. یک فیلمساز خوب می‌داند مادام که می‌تواند پیامی را با نور و قاب و لنز منتقل کند دلیلی ندارد آن را در قالب دیالوگ‌ها بیان کند. برای نمونه وقتی بارها می‌بینیم که کاراکتر طلا (با بازی گلاب آدینه) از میان جمع کناره می‌گیرد و آه می‌کشد، چه نیازی هست که مساله تنهایی یا حال بد او بارها بر زبان آدم‌های قصه جاری شود؟

علی‌رغم نام فیلم، قصه درباره طلا خانم است. فرسودگی و از کارافتادگی خانه جلوه‌ای از پیری طلا و رو به زوال بودن اُس و قُس این خانواده است. ملال و خستگی طلا خانم را کم مانده زیرنویس کنند.

نقد فیلم آبجی- هرگز رهایم مکن - ویجیاتو

فیلم به زور زنانه است. بدی کار آن‌جاست که ویژگی‌های منفی مردان را جزیی از طبیعت‌شان و قابل تحمل و حتا احترام جلوه می‌دهد. در واقع فیلم شاید در ابعادی از جمله فرم روایت و فرم بصری و اتمسفر زنانه باشد اما موضع‌گیری فمینیستی ندارد. مثلا طلا خانم برای شوهر مرده‌اش می‌میرد و بعد از سال‌ها هنوز تولد او را جشن می‌گیرد.

آبجی فیلمی یک‌دست، آرام و انسانی است. درباره آدم‌هاست و پر از آدم‌ها و قصه‌هایشان است. رنگ و لعاب دارد اما دلمردگی هم دارد. فیلم تمایل دارد به ادبیات و رمان نزدیک شود. ریشه این موضوع ممکن است در ذاتا نویسنده بودن فیلمساز باشد. جلوه بارز این تمایل در بخش‌بندی‌های رمان‌گونه فیلم هویداست.

آبجی لحن محزونی دارد که در سرتاسر فیلم یکپارچگی‌اش را حفظ می‌کند. تنها واریاسیون‌های بامزه، کنایه‌های خاله خانم عصبی است.

یکی از نقاط ضعف آبجی آن است که پر است از کلیشه. آدم‌های کلیشه‌ای، ماجراهای کلیشه‌ای، لحن و فضای کلیشه‌ای! ایده عکس خانوادگی با قاب پدرِ مرده؟ مادری رنجور فیلم مادر حاتمی را نگاه می‌کند؟ شوخی می‌کنید؟ چند بار دیگر باید شاهد چنین صحنه‌هایی در فیلم‌ها باشیم؟

نقد فیلم آبجی- هرگز رهایم مکن - ویجیاتو

با وجود داشتن دو سکانس مقدمه که بالاتر گفتیم، فیلم زیادی زود شروع می‌شود. نظمی را توصیف نمی‌کند که بعد به همش بریزد. برعکس خیلی زود بی‌نظمی را با ابعاد گسترده‌اش نشانمان می‌دهد. دلخوری طلا را از همان ثانیه‌های اول می‌بینیم و تازه افشای ابعاد هرج و مرج چنان به کندی اتفاق می‌افتد که یادمان می‌رود باید نگران شخصیت‌ها بشویم. یادمان می‌رود باید برایشان دل بسوزانیم و درگیر قصه شویم.

یک برداشت دیگر هم می‌توان داشت و آن این‌که اصلا قرار نیست نظم و اختلالی در کار باشد. در این صورت تنها حادثه فیلم در پنج دقیقه پایانی اتفاق می‌افتد و خیلی زود هم گره‌گشایی می‌شود.

تا پایان فیلم متوجه زاویه دید آن نمی‌شویم. اگر طلا نفر اول است چرا این همه او را تنها می‌گذاریم و به دیگر شخصیت‌ها نزدیک می‌شویم؟ اگر زاویه دید دانای کل است چرا این همه اصرار داریم عمق احساسات شخصیت‌ها را بکاویم؟ در هر صورت با آن‌که به نظر می‌رسد طلا نفر اصلی است، چرا این همه منفعل است؟ این بزرگترین مشکلی است که با فیلم دارم. چرا طلا هیچ کنشی ندارد مگر اشتباه کردن؟ در جامعه‌ای که زن‌ها دارند با هزارجور مشکل بزرگ‌تر از ترس‌های ذهنی طلا دست و پنجه نرم می‌کنند و خم به ابرو نمی‌آورند، فیلمساز چه نیازی حس می‌کند که فیلمی درباره زنی دست و پا بسته بسازد؟ آیا این تکرار همان نگاه کلیشه‌ای نیست که زن‌ها هر روز در حال مبارزه با آن هستند؟

نقد فیلم آبجی- هرگز رهایم مکن - ویجیاتو

در همین راستا کافی است به خواهر خانواده یعنی عالیه با بازی پانته‌آ پناهی‌ها نگاهی بیندازیم. مادر، دخترش را با حربه غیراخلاقی عذاب وجدان دادن -که یکی از ارکان کلیشه‌ای تربیت در خانواده ایرانی است- به خانه بازمی‌گرداند. در مدت اقامت او همه در حال نق زدن به جانش هستند که باید بماند و از مادر و خواهرش پرستاری کند. در ابتدا تصور می‌کنیم عالیه در خارج از ایران ولگرد است که بازگشتش در نظر خانواده‌ تا این حد آسان و شدنی است؛ اما با پیشرفت قصه می‌فهمیم او شغل خوبی هم دارد! تنها چیزی که باعث می‌شود خانواده از نگه داشتن او منصرف شوند حضور مردی در زندگی اوست! یعنی کار و حرفه و آینده یک زن مهم نیست؛ تنها وصلتش با یک مرد است که می‌تواند مکانش را تعیین کند! چه‌طور یک فیلمساز زن این‌همه دید مردانه را در فیلمش تزریق کرده، نمی‌دانم!

در طول تماشا گاه به گاه به یاد فیلم «یه حبه قند» می‌افتیم. با آن‌که فضا کاملا متفاوت است اما آمیختگی مرگ و زندگی، غم و شادی و همچنین نمایش آداب و فرهنگ ایرانی وجه تشابه این دو اثر است. علی‌ایحال فیلم بیشتر به یک موزیک ویدیو یا یک تله اخلاقی شبیه است تا فیلم بلند سینمایی. تابلویی از یک زندگی آشناست. قصه کوتاهی که کش آمده و با جزییات آراسته شده‌.

نقد فیلم آبجی- هرگز رهایم مکن - ویجیاتو

حسن بزرگ آبجی، روایت صادقانه قصه‌اش است. با مقدمه‌چینی و به عبارتی یکی بود یکی نبود شروع می‌شود و با قصه ما به سر رسید کلاغه به خونه‌ش نرسید هم تمام می‌شود. نه چیزی جا به جا می‌شود و نه ماجرایی گم می‌شود. فیلمساز چیزی را از بیننده‌اش پنهان نمی‌کند؛ مگر در سکانس پایانی که افشای تدریجی باعث تعلیقی کوتاه‌مدت می‌شود. به طور کلی فیلم روایت بی‌آلایشی دارد.

هرچند به نظر می‌رسد رمان مدیوم مناسب‌تری برای این قصه بود با این حال آبجی برای آدم‌هایی که به فیلم‌های رمان‌گونه علاقه‌مندند پیشنهاد مناسبی است. تماشای فیلم آبجی را به آدم‌های آرام، کسانی که می‌خواهند یک قصه آرام ایرانی را بشنوند و به کسانی که علاقه هم‌زمانی به سینما و ادبیات دارند توصیه می‌کنم.

source
بهترین عطر مردانه

توسط petese.ir