اقتصاد۲۴- پروانه اعتمادی، تنها شاگرد مستقیم بهمن محصص درگذشت خبر درگذشت این نقاش معاصر را صفحه کاربری او در اینستاگرم منتشر کرد.
پروانه اعتمادی با نقاشیهای طبیعت بیجان و بهطور اخص نقاشیهای سیمانی در دههٔ ۱۳۵۰ شناخته میشود. نخستین نمایشگاه خود را در سال ۱۳۴۸ در تالار قندریز برگزار کرد. در طول دههٔ ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نیز آثار متنوعی با تکنیک مدادرنگی آفریدهاست.
چهار دوره فعالیت هنری او را میتوان به تکنیکهای رنگ روغن وسیمان، پاستل، مداد رنگی و کلاژ دسته بندی کرد.
این هنرمند در نخستین روز بهار ۱۴۰۴ درگذشت.
گفته میشود او به بیماری سخت سرطان مبتلا بود.
پروانه اعتمادی با نقاشیهای طبیعت بیجان و بهطور اخص نقاشیهای سیمانی در دههٔ ۱۳۵۰ شناخته میشود. نخستین نمایشگاه خود را در سال ۱۳۴۸ در تالار قندریز برگزار کرد. در طول دههٔ ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نیز آثار متنوعی با تکنیک مدادرنگی آفریدهاست. به صورت کلی چهار دوره کاری با تکنیکهای رنگ روغن وسیمان، پاستل، مداد رنگی و کلاژ را میتوان در آثار پروانه اعتمادی مشاهده کرد.
از نمایشگاههای سالهای اخیرش میتوان به نمایشگاهی انفرادی در گالری گلستان در سال ۱۳۸۲ اشاره کرد. او نمایشگاههای انفرادی و گروهی بسیاری هم در بال (سوئیس)، پکن، پاریس، لس آنجلس، ونکوور و دهلی نو برپا کرده است.
گفته میشود جلال آل آحمد، معلم ادبیات پروانه در دبیرستان شاهدخت بوده است و وقتی متوجه استعداد ناب اعتمادی در کار نقاشی میشود، بهمن محصص را به عنوان معلم خصوصی نزد وی میفرستد تا به او نقاشی یاد دهد.
از این رو در بیوگرافی این بانوی هنرمند نوشته شده است: پروانه نقاشی را نزد بهمن محصص آغاز کرد و تنها شاگرد مستقیم این هنرمند محسوب میشود.
خانم اعتمادی وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبای تهران شد، اما دو سال بعد تحصیل را نیمهکاره رها کرد.
اعتمادی، نقاشی در دانشکده هنرهای زیبای تهران را رها کرد تا نقاشتر باشد و نقاشتر شد.
به تازگی علی بختیار، پژوهشگر و کیوریتور هنری کتابی جامع از زندگی و آثار این بانوی نقاش به چاپ رسانده است.
پروانه اعتمادی، در دورههای گوناگون کاریاش – طبیعتبیجانها، پارچهها و کلاژها – و استفاده از ابزار – از مداد رنگی تا فیبر و سیمان – بهعنوان عناصر اثرگذار و اثرپذیر، پیوسته توجه به فرم ساده و محتوای اصیل را با کیفیتی درخور و یکتا در نظر داشته و از اینرو «سکون» و «سکوت» از دریافتهای بارز آثار اوست که ریشه در عرفان و باورهای شرق دور دارد.
این مینیمالیسم، ریشه در جسارت دارد؛ جسارت در سفیدمانی پهنهها که به سفیدخوانی اثر یاری میرساند. این رفتار در تمام آثار اعتمادی حضور و ظهور دارد، همراه با کیفیت منحصر در رنگگذاری، توأم با ایجاد کمپوزیسیونهایی بدیع که هرکدام دریچهای برای دیگرگوندیدن و دیدن دیگرگون هستند.
پروانه اعتمادی استفاده از عناصر روزمره زیست را به گونهای چشمگیر، مصادره و به تماشا میگذارد، آنچنان که در آثارش، اشیاء، جاندار و متحرکاند. این خصیصه اصلاً در مغایرت با «سکون» و «سکوت» حاکم بر آنها نیست بلکه نیرویی بالقوه است در لحظه بالفعل و این، ایجاد زیبایی است؛ زیباییای که ایستا نیست و تا اعماق روح حک میشود.
مهارت نقاش در بهکارگیری متریالها، از امضاهای آثار اوست. فیبر و سیمان، دو متریال سخت، در آثارش بهشدت منعطف و تغییرپذیر مینمایند. همچنین اتمسفر آثار او از قدمتی غریب بهره میبرند، در فرم که سهمی از عتیق را همراه میبرند: وضعیتی دوگانه از غربت و قربت.
پروانه اعتمادی، در امتداد زیست هنری خود و در دهههای بعد، به تجربههایی دیگر پرداخت: نقاشی با مداد رنگی با بهرهگیری از نمادهایی مانند انار و گل نرگس، همراه با حداقل کنتراست نور و ایجاد بافتهایی دقیق. در ادامه، به کلاژ روی آورد. آثاری که بهویژه در فرم بهشدت متفاوت از آثار گذشته است. اعتمادی از سرآغازهای آثار آبسترهاش، آنگاه که احساس کرد به بنبست رسیده، به نقاشی فیگوراتیو روی آورد، نقاشی فیگوراتیو با دیدگاه نقاشی آبستره. حضور آبستراکسیون در آثارش پیوسته در ترکیب با طبیعتبیجان همراه بوده است که در جستوجوی فرم و غایت آن، معنا مییابد.
source