اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: داریوش دوم هخامنشی، یکی از پادشاهان کمصدا، اما مهم دوران پایانی امپراتوری هخامنشی بود. او پس از یک دورهی آشوب، در سال ۴۲۴ پیش از میلاد به سلطنت رسید و نزدیک به دو دهه فرمانروایی کرد. اگرچه او در مقایسه با کوروش، داریوش بزرگ یا خشایارشا شهرت کمتری دارد، اما دورانش پر از دسیسههای درباری، شورشها و روابط حساس با دولتشهرهای یونانی بود.
زندگینامه داریوش دوم
نام فارسی باستان داریوش، وئوکه (Vauka) یا وَهوش (Va (h) uš) است. نام اصلی او در منابع کلاسیک (یونانی) اُخُس (بابلی: Ú- ma-kušor Ú-ma-su) است. پدر او اردشیر یکم و مادر او یک بانوی بابلی است. او فرزند نامشروع اردشیر یکم بود. اگرچه در مغرضانه بودن چنین صفاتی از سوی یونانیان که اصلیترین دشمن ایرانیان بودهاند، جای شک و شبهه باقی است.
داریوش دوم در مدت پادشاهی خود به روشنی نشان داد که هیچ شباهتی با همنام بزرگش داریوش کبیر ندارد، عدم پایبندی به قولهایی که به مقلوبین میداد و در پیش گرفتن سیاستهای خشونتآمیز با درباریان و بزرگان، شاید ناشی از هراس و بیاعتمادی بود که او از محیط دربار داشت، درباری که زمام آن در دست زنان و خواجه سرایان بود.
بیشتر بخوانید: گودرز دوم کیست؟/ پادشاه اشکانی در دوران پرتنش امپراتوری ایران و روم
در حقیقت نخستین همسر داریوش پروشات یا پریزاتس و یا پریزاد، به روایتی خواهر وی بود و این دو صاحب دو پسر به نامهای اردشیر دوم و کورش کوچک بودند که بعد از داریوش دوم پسرش اردشیر دوم به شاهی رسید. پریزاتس همچنین یک دختر به نام آمستریس داشت. پریزاد که زن سنگ دلی بود در دربار داریوش دوم نقش مهمی را ایفا میکرد. در زمان داریوش دوم دربار هخامنشی به اوج انحطاط خود رسید به طوریکه اداره امور به دست زنان و خواجه سرایان افتاد و پریزاد جنایتهای بیشماری انجام
پادشاهی داریوش دوم
داریوش دوم پس از شورش بر ضد برادرش سغدیانوس که برادر خود خشایارشای دوم پادشاه قانونی شاهنشاهی را به قتل رسانده بود، در سال ۴۲۳ پیش از میلاد به تخت نشست و نام داریوش دوم را برای خود برگزید. این پادشاه هخامنشی نوزده سال بر ایران حکومت کرد. او با توجه به تاریخ سنتی ایران با داراب همسان دانسته میشود.
داریوش دوم پس از حذف تمامی رقبای خانوادگی وتثبیت فرمانروایی خویش در سال ۴۲۴ پیش از میلاد توجه او معطوف به ناآرامیها در بعضی شهرهای آسیای صغیر که در پیوند با یونانیان بودند شد و همچنین جنگهای پلونز که همزمان در جریان بود. داریوش یکی از سرداران خود به نام اردشیر را به جنگ با آنها فرستاد و اردشیر پس از دوبار شکست و سرانجام با دادن رشوه به سپاهیان یونانی توانست ارتیفیوس را تسلیم خود سازد و پس از مدتی «آرستی تس» نیز خود را تسلیم کرد و شبی هر دو را از خواب بیدار کرده و بدون درنگ در خاکستر خفه کردند. داریوش پس از نابود کردن برادرانش به انتقام از «فناک خواجه» برخواست و دستور سنگسار او را داد.
داریوش دوم و یونان
در آسیای صغیر و یونان آنچه بیش از یک سپاه واقعی برای ایران کار میکرد، طلا بود. در این هنگام جنگ معروف به جنگ پلوپونز بین آتن و اسپارت به اوج خود رسیده بود. داریوش دوم میدانست که از طلاهای خویش چگونه باید همچون یک حربه سیاسی استفاده کند و حفظ نوعی موازنه بین حریفان جنگ و به درازا کشاندن این جنگ را تا جایی که هیچ طرف غالب یا مغلوب نشود، سیاست خود قرار داد. داریوش دوم به دولت اسپارت که علیه دولت آتن میجنگید، کمکهای شایانی کرد و در اثر همین منازعات و اشتغال حریفان در جنگ پلوپونز بود که یونانیان آسیای صغیر و برخی از جزایر یونانینشین که از زمان صلح کالیاس مستقل شده بودند، دوباره فرمانبردار ایران گردیدند. این پیروزیهای به اصطلاح دیپلماتیک این عیب را هم داشت که سپاه ایران را بیکار میگذاشت و تجربه نشان میدهد که در تاریخ امپراتوریهای بزرگ، وقتی ارتش یکچند بیمصرف بماند، مانند تیغی در غلاف مانده، زنگ میزند و طولی نکشید که داریوش سوم، در زمان حمله اسکندر تلخی این واقعیت را چشید. جنگ پلوپونزوس بین آتن و اسپارت، ۲۶ سال ادامه داشت و بالاخره در سال ۴۰۴ پیش از میلاد خاتمه یافت.
استقلال مصر در زمان داریوش دوم
در زمان داریوش دوم در سال ۴۱۱ پیش از میلاد، مصر به بهانه جانبداری ساتراپ مصر، از یهودیان مصر، اعلام شورش کرد. دربار ایران سپاهی را به فرماندهی آمیرتایوس دوم جهت سرکوبی شورش مصر به منطقه گسیل داشت، اما این شورش بزودی تمام مصر را دربرگرفت. دربار ایران آبروکوماس فرمانده سوریه را نیز جهت سرکوبی شورش به مصر اعزام کرد. اما مصریها با وجود اختلاف داخلی و عدم قدرت و مهارت نظامی، این بار توانستند، سرزمین خود را تا نزدیک به شصت سال بعد از تصرف ایران بیرون آورند. مصر دوباره در زمان اردشیر سوم به تصرف ایران درآمد.
مرگ و جانشینی داریوش دوم
داریوش دوم هخامنشی در سال ۴۰۴ پیش از میلاد در بابل درگذشت. (آرامگاه او در نقش رستم واقع شده است) پَریساتیس (Parysatis) جانشین او شد که بعدها از پسر جوانترش، کوروش کوچک برای جانشینی در مقابل برادر تنی خود، اردشیر دوم (حکومت ۴۰۵–۳۵۹)، حمایت کرد که گزارش آن توسط گزنفون در کتاب اول آناباسیس آورده شده است. اسناد ایرانی برای حکمرانی داریوش دوم کمیاب است. تمام کتیبهها به فعالیتهای ساختمانسازی او در شوش و نقش رستم اشاره دارند.
source